ایرانپیان – یادداشت/نکته گو: تشخیص علل اصلی رکود یا بحران اقتصادی، تورم و گرانی، حتی در امریکا، آلمان و ژاپن نیز کار راحتی نیست؛ مؤسسات بزرگ اقتصادی با برخورداری از حرفهایترین خبرگان و نخبگان و نیز آخرین اطلاعات ریز از کلیه تعاملات و تحولات اقتصادی در طول سال ... و خلاصه آخرین امکانات سختافزاری و نرمافزاری محاسبات، نمیتوانند به راحتی و دقت مشخص کنند که عوامل اصلی گرانی چیست؟ اما این کار در کشور ما به راحتیِ بیان چند جمله حرف ساده و همه فهم صورت میگیرد.
البته در ایران نیز ابتدا کار بسیار مشکل به نظر میرسید. برخی گفتند: تحریمهای اقتصادی – برخی گفتند: بالاخره ایران از دو سال قبل از پیروزی انقلاب تا سه دهه پس از آن، هم چنان درگیر بوده است – برخی دیگر گفتند که طبعاً بحران پولی و اقتصادی امریکا و اروپا در ایران هم اثر میگذارد – برخی دیگر رودیکردهای متفاوت در صنعت، کشاورزی، صنعتِ گردشگری را عامل دانستند و برخی دیگر به رانتخواری آقازادهها و جریانها و برخی متقابلاً به سه هزار میلیارد کلاهبرداری و ... اشاره و استناد کردند، و خلاصه هر کس چیزی گفت.
اما اکنون به راحتی معلوم و بیان شد که علت اصلی گرانیها، مردم قشر ضعیف بودند که نمیتوانستند به این راحتی آپارتمانی ملکی خریده یا ودیعه و اجاره نمایند، لذا برای آنها خانهسازی شده است!
آقای روحانی در گزارش عملکرد 100 روزهی خود که بخش قابل توجه آن به نقد عملکرد هشت سال گذشته اختصاص داشت گفت:
«تاکنون 43 هزار میلیارد تومان برای مسکن مهر از بانک مرکزی استقراض شده است.»
وی که کل پایه پولی کشور از اول خلقت پول تا به حال را 100 هزار میلیارد تومان عنوان کرد، افزود: 43 هزار میلیارد تومان از این میزان یعنی بخش بزرگی از تورم ما از اینجا نشأت میگیرد و بخش بزرگی از تورمی که مردم تحت فشار آن هستند، مربوط به مسکن مهر است.
وی با بیان اینکه "تورم یعنی مالیات فقرا"، خاطرنشان کرد: آیا از مردم اجازه گرفته شده است که از جیب فقرا بگیریم و برای عدهای مسکن درست کنیم؟
بر اساس این بیان، مالیات دهندگان «فقرا» معرفی شدند و بیمسکنها نیز «عدهای» شدند و البته «مردم» نیز صاحب بیتالمال معرفی شدند (که در واقع هستند، اگر رعایت شود)، و بدون اجازهی «مردم»، از جیب فقرا پول گرفته شده و برای عدهای خانه ساخته شده است و همین بیتدبیری دولتهای نهم و دهم، [یعنی این احمدی نژادِ ...]، سبب بخش بزرگی از تورم شده است!
البته بنده محاسبات دولتی را بلد نیستم، اما طبق اخبار رسمی که در مرداد سال 1392 درج شد: «چهار میلیون و 300 هزار واحد مسکن مهر در طول فعالیت دولت نهم و دهم در کشور به بهرهبرداری رسیده که قرار است، یک و نیم میلیون واحد مسکن مهر روستایی و شهری نیز تا پایان سال به متقاضیان تحویل داده شود که با تکمیل این تعداد واحد حدود شش میلیون خانوار صاحبخانه میشوند.»
سؤال من این است که اگر یک و نیم میلیون را اصلاً محاسبه نکنیم و فرض کنیم ریالی هزینهی رسیدن آن پروژهها به اسکلتسازی تا نازککاری نشده است و همه بر دولت جدید که البته متعهد شده است، تحمیل شود، 43 هزار میلیارد تومان تقسیم بر 4.330 میلیون واحد، چقدر میشود و هر واحدی یا هر متری چند تمام میشود؟ و اگر این تعداد به بازار اجاره اضافه میشدند، چه میشد؟ و آیا این 43 هزار میلیارد که بدون اجازه مردم از جیب فقرا درآمده و برای عدهای خانهسازی شده است، به صورت وام نبوده و توسط «عدهای» به بانک بازپرداخت نمیگردد؟ و آیا مطالبات سوخت شده و یا مشکوک الوصول بانکها از ناحیه اعطای وامهای آن چنانی به برخی از سرمایهداران این چنانی (برای ساخت و ساز، شهرکسازی، برجسازی و ...)، رقم کمی بوده؟ از جیب فقرا در نیامده؟ و سبب گرانی نشده است؟!
امان از دست مردم ندار! همان یک عدهای را میگویم، در تاریخ هر چه کشیدیم از دست آنهاست. البته میدانم که خود آنها مقصر نیستند، بالاخره صاحب خانه شدهاند، هر چند که محلهاش خوب نیست، کابینتهایش قشنگ نیست، آشپزخانههایش باز نیست ... و احتمالاً اصلاً راضی نیستند و میگویند: صد رحمت به آن در به دری و بیخانمانی و عواقبش، بلکه مقصر هر شخص یا دولت بیتدبیری است که فکری به حال مسکن مستمندان بکند. بله مقصر دولت بیتدبیر است، اما بالاخره اگر این بضاعتها نبودند، برخی از دولتها نیز مجبور نبودند که این همه بیتدبیری کنند و 5 – 6 میلیون خانوار از قشر ضعیف را صاحبخانه کنند.