ایرانپیان - یادداشت/رشید م.: قبل از ورود به بحث لازم است سه نکته را متذکر شوم تا با سوء تفاهم و یا خدایی ناکرده انگ و تهمت، صورت مسئله پاک نشود و موضوع بحث تغییر نیابد.
اول آن که: هر چند به عنوان یک ایرانی حق دارم نسبت به مواضع و عملکرد کارگزاران خود موافق یا مخالف باشم و آزادنه نظرم با بازگو نمایم، اما انصافاً نه با دولت تدبیر و امید مخالفتی دارم و نه با آقای ظریف و نه با مذاکرات. به ویژه با توجه به این که الحمدلله رهبر دارم و نه اطلاعاتم بیش از ایشان است، نه ایمان و بصیرتم و نه دغدعه و نگرانیام و نه دشمنشناسیام. لذا اگر فرمود: «ملّتها و حتّى دولتها به آمريكا بىاعتمادند، به خاطر همين رفتار و رويكردى كه در سياست آمريكايىها هست. هركسى اعتماد كرد به آمريكا، ضربهاش را خورد؛ لذا امروز در ميان ملّتها شايد بشود گفت منفورترين قدرتهاى دنيا آمريكا است.«، بنده نیز امریکا را دشمن، منفور و غیر قابل اعتماد میدانم و معتقدم که هر کس اعتماد کند، ضربه میخورد.
یا اگر فرمود: «هيچكس نبايد اين مجموعهى مذاكرهكنندگان ما را با مجموعهى شامل آمريكا - همان شش دولت، بهاصطلاح پنج بعلاوهى يك - سازشكار بداند؛ اين غلط است؛ اينها مأموران دولت جمهورى اسلامى ايران هستند، اينها بچّههاى خودمان هستند، بچّههاى انقلابند؛ يك مأموريّتى را دارند انجام ميدهند.»، بنده نیز با همین دید به دولت و مأموریتش نگاه میکنم.
و اگر فرمود: «ما از مسئولين خودمان كه دارند در جبههى ديپلماسى فعّاليّت میكنند، كار میكنند، قرص و محكم حمايت میكنيم، امّا ملّت بايد بيدار باشد، بداند چه اتّفاقى دارد مىافتد [تا] بعضى از تبليغاتچىهاى مواجببگير دشمن و بعضى از تبليغاتچىهاى بىمزد و مواجب - از روى سادهلوحى - نتوانند افكار عمومى را گمراه كنند.»، بنده نیز سعی میکنم به حد بضاعت خودم، همه اتفاقات را با هوشیاری، بیداری و بصیرت دنبال کنم تا قربانی این تبلیغاتچیها بی مزد و مواجب نگردم.
دوم آن که: با منتشر نشدن متن مذاکرات و یا توافقات اولیه و ثانوی و ...، برای حفظ آرامش و امنیّت و جلوگیری از شیطنتها و فضاسازیهای نیز مشکلی ندارم. البته نه این که ما از آن چه در سایر رسانهها منتشر میشود تا اذهان عمومی آگاه شود نیز بیخبر بمانیم.
و سوم آن که: با خنده و نشاط نیز تا حدی که اولاً به جا و ثانیاً متناسب شأن شخص و جلسه و مردم باشد نیز مشکلی ندارم.
اما سؤالی که ذهن مرا آزار میدهد، این است که «کجای این مذاکرات خندهدار است»؟!
طرفین مذاکره:
گاهی مذاکرات بین طرفهای دوست یا دست کم بیطرف، برای گسترش ارتباطات سیاسی یا اقتصادی انجام میگیرد و جلسه از یک شور و نشاط (هر چند سیاسی یا اقتصادی) خاصی برخوردار است، اما گاهی مذاکرات مانند 1+5 است که طرفین آن متخاصم هستند.
یک طرف امریکای جنایتکار و متحدین اروپاییاش قرار دارند که همان سیاست سلطه برجهان را دنبال میکنند و ایرانی هم چنان مستعمره میخواهند و برای سرنگونی نظام اسلامی و مردمی ما از هیچ جنایتی فروگذار نکردهاند و اکنون نیز همین بهانهشان در مورد انرژی هستهای و تحمیل تحریمهایشان نوعی مداخله در امور داخلی ایران است، و یک طرف نمایندگان جمهوری اسلامی ایران هستند که میخواهند استقلال و منافع و عزّت کشور و ملت خود را کاملاً حفظ کنند.
حال، چطور ممکن است که بین این دو طرف دشمن با یک دیگر، این همه حرف خندهدار مطرح شود؟ آیا مباحث یا مفاد خندهآوری در این مذاکرات وجود دارد؟!
موضوع مذاکره:
اگر چه بهانه و ظاهر مذاکره، مخالفت با دستآوردهای صلح آمیز جمهوری اسلامی ایران در صنعت انرژی هستهای میباشد، اما همین خودش نکتهی بسیار مهمی است و در هر حال یکی از بزرگترین معضلات جهان سیاست امروز و تعیین کنندهی بسیاری از مناسبات و تعاملات سیاسی و اقتصادی قلمداد شده است، لذا بعید است حرف خندهداری در آن بیان شود.
حالات متضاد دیپلماتها:
اوباما، با شدیدترین لحنی، بر مواضع قبلی پافشاری کرد و حتی افزود: «اگر لبخندی هست، به خاطر همین فشار و تحریم اقتصادی است، پس ادامه داده و چه بسا تشدید هم بکنیم و هنوز همه گزینهها روی میز است» و بهترین پاسخ را رهبرم داد، البته نه به آنها که ارزشش را ندارند، بلکه به مسئولین خودمان - فرمودند: « لذا مسئولين ما توجّه داشته باشند، حرفها را ببينند؛ از آن طرف لبخند میزنند، اظهار علاقه میكنند، اظهار ميل به مذاكره میكنند، از اين طرف بلافاصله مىآيند میگويند: همهى گزينهها روى ميز است! خب، كه مثلاً چه؟ چه حركتى، چه غلطى ممكن است نسبت به جمهورى اسلامى انجام بدهند؟»
آقای جان کری را با عکسهایی در حال خنده میبینم، اما پشت تریبون مصاحبه، مواضع اوباما را یادآوری میکند و میافزاید: توافق نکردن بهتر از یک توافق بد است و به اسرائیل اطمینان میدهد که توافقی علیه آن رژیم جلاد و غاصب نخواهد کرد و در نهایت توپ را به زمین ایران انداخته و منتظر اعتمادسازی و تغییر و تحولات اساسی در سیاستهای ایران است. حال این کجایش برای طرفین خندهدار است؟!
خانم اشتون نیز همینطور. مرتب عکسهایی که خندهاش تمام شات را پر میکند منتشر میکند، اما مقابل خبرنگاران، همان جدیت، همان مواضع و همان حرفهای همیشگی و تکراری را بیان میکند.
آقای ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان نیز نه تنها از این قاعده مستثنی نیست، اما گویا خیلی خیلی بیشتر از دیگران میخندد، اما فقط در خارج از کشور. اینجا که ما هر موقع ایشان را در گفتگوی تلویزیونی یا مصاحبه با خبرنگاران دیدیم، نه تنها خیلی جدی و با پزوسیون یک وزیر امورخارجه، بلکه خیلی هم خشک مینمود، اما قدم مبارک را که بیرون میگذارد، لب از لبش میشکفد و تا برگشتن خنده از لبش نمیافتد! یا دست کم ما این مقدارش را میبینیم.
حالا این برای من، سؤال و البته عقده شده است که مگر در این مذاکرات چه مطالبی خندهداری بیان میشود؟ و کجای مطالب خندهدار سکرت و امنیتی است که به ما نمیگویند، تا ما هم کمی بخندیم.؟! آخر این ماییم که با تحمل جنگها، ترورها، تحریمها و فتنهها، این انقلاب و این نظام اسلامی را حفظ کردهایم و از وقتی آقایان میروند تا وقتی بر میگردند، ضمن دعاگویی دل تو دلمان نیست که نتیجه چه میشود؟ نکند بیفایده باشد؟ نکند ذلتبار باشد؟ نکند ترکمن چای باشد و ...؟! پس حق داریم دست کم جاهای خندهدارش را نیز بشنویم.
امام خامنهای:
«ما پيشرفت كرديم، ما مقتدر شديم، ملّتمان ملّت آگاهى شده؛ البتّه فشار مىآورند. اين فشارها را بايستى با تكيهى بر توانايىهاى خودمان در داخل تحمّل كنيم و از آن عبور كنيم؛ اين كار عاقلانهاى است كه انجام ميگيرد. البتّه عرض كرديم، باز هم تكرار ميكنيم: با تلاشى كه دولت محترم و مسئولين كشور دارند انجام ميدهند، ما موافقيم. يك كارى است، يك تجربهاى است، احتمالاً يك اقدام مفيدى است؛ اين كار را انجام بدهند، اگر نتيجه گرفتند كه چه بهتر، امّا اگر نتيجه نگرفتند، معنايش اين باشد كه براى حلّ مشكلات كشور بايستى كشور روى پاى خودش بايستد.»