آیت الله حائری شیرازی (رحمة الله علیه):
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ؛ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
... انسان شناسی، جامعه شناسی و دیگر علوم انسانی که از مشتقات آنها هستند، به دو بخش، دو نوع و دو جهت کاملاً متضاد تقسیم میشوند. یکی انسان را از چشمانداز فطرت، و دیگری انسان را از دیدگاه طبیعت مینگرد.
تفسیر آزادی از این [دو] دیدگاه، کاملاً عکس یکدیگر است. زیرا آزادی در دیدگاه اول، آزادی فطرت است که بدون محدود شدن طبیعت و کانالیزه شدن در مسیر فطرت به دست نمیآید. دیدگاهی که انسان را بر مدار طبیعت میداند، آزادی طبیعت را میپذیرد، و این امر، بدون سرپوش گذاشتن بر فطرت و خاموش کردن آن امکانپذیر نیست.
از دیدگاه چنین انسانی، سرگرم نگهداشتن انسان به هر پدیدهای که بتواند بقایای فطرت را به فراموشی سپارد و ریشهی ارزشگذاری در جهت فطرت را بسوزاند و نوعی ارزشهای کاذب را جایگزین ارزشهای فطری کند، اصل تلقی میشود. جالب این که میتوان با حفظ واژهها، به دگرگون کردن معانی و مصادیق پرداخت، به گونهای که امروزه لفظ آزادی، اصلاح، تکامل و ترقی، به همین سرنوشت دچار شده است.
بشر امروز، پس از قرنها کنکاش برای علم و معرفت، به جایی رسیده است که بدیهیترین امور فطری را انکار میکند! این انکار در دورهها و قرنهای گذشته، عملی و ممکن نبود. مثلاً امروزه نوع و شیوهی آگاهی انسان آن چنان در دایرهی پرسش قرار گرفته که گویی دانشمندان به این نتیجه رسیدهاند که شرایط زیربنا و شناخت ارزشگذاری انسان، روبنایی بیش نیست!
اصولاً دوام حکومت طبیعت، موجب فراموشی روزافزون فطرت میشود. بشر در عین حال که از نظر فطری، "خود بازگشتی" دارد، اما از نظر توان پژوهشهای علمی، به پیش میرود و هیچگونه مغایرتی بین این دو جهت نیست. بهینهتر آن که انسان در میراثی که دریافت کرده است، همواره به اسناد طلب بیشتر دست یابد و با پژوهشهای گستردهتری وصایا و اسناد حاکی از مطالبات موروث را بیشتر کشف کند و بر دارایی خود بیفزاید.
ما آن سوی دیگر میبینیم که جانیان و جنایتکاران بشری، پرچمدار حقوق بشر شدهاند و برآنند تا آزادگان را تحت عنوان دفاع از حقوق بشر، از پای درآورند!
سیر از نور به ظلمت، همین است. بشر در کشف پدیدهها به پیش رفته، زیرا به منزلهی اسناد طلب بوده و منافاتی با طبیعتگرایی بشر نداشته است، اما در کشف خود و کشف جهان و مبدأ هستی که منتهی به احساس دین و احساس مسئولیت میشود، سیر انکاری و تکذیبی داشته و هر نسلی، بیشتر از نسل گذشته، انکار دین میکند!
متخصصی که انسان را طبیعت میپندارد، خود را از احساس مسئولیت رها میبیند. تمام علوم انسانی او در جامعهشناسی و علوم تربیتی و روانشناسی و حقوق و اقتصاد، بر مبنای حرکت به سوی ظلمت، نسل انسان را به سقوط میکشاند، یعنی از مایهی فطرت انسانی دورتر میشود؛ بدین معنی که آن چه روزی به عنوان تجاوز به حقوق انسان مطرح بوده، روز دیگر به عنوان حق انکار ناپذیر انسان تلقی شده است!
ربا که در ادیان الهی به عنوان بدترین شکل استثمار انسان مطرح است، در قانون سرمایهداری به عنوان حق طبیعی سرمایهدار پذیرفته شده است. ربا، امروز به عنوان سکّان کشتی اقتصاد جهان و بانکها، و بانکداران، همچون رهبران اقتصادی بشریت تلقی میشود.
در این ماجرا است که در آخرالزّمان، امر به معروف و نهی از منکر متوقف میشود؛ سپس به امر منکر و نهی از معروف رایج شده و در مرحلهی نهایی، معروف به منکر و منکر به معروف تبدیل خواهد شد.
در این مرحله، فطرت به کلی فراموش شده و طبیعتمداری، حتی تا مرحلهی ارزشگذاری پیش رفته و طبعیت، جایگزین فطرت خواهد شد.
منبع: کتاب "انسان شناسی"، آیت الله حائری شیرازی (ره)، ص 166و 167)
مشارکت و همافزایی:
آیت الله حائری شیرازی (ره): جهتگیری علوم انسانی و علوم تجربی - تفسیر آزادی از دیدگاه "فطرت" و"طبیعت" کاملاً متضاد یکدیگرند.
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9377.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
کلمات کلیدی:
در محضر استاد