پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):

تا کنون تحلیل‌های متفاوتی در سرتاسر جهان ارائه شده که به حسب ظاهر تفاوت‌ها و حتی مغایرت‌های اساسی نیز با هم دارند، اما شاید بسیاری از آنها درست هم باشند، چرا که هر کدام از منظری این رویکرد را مورد بررسی و تحلیل قرار داده‌اند.

امریکا

بدون این که بخواهیم رویکرد روسیه را تأیید و یا نقد نماییم، نباید در تحلیل هیچ یک از رویدادهای جنگی، یا تنش‌های سیاسی و اقتصادی جهان، از ارادۀ امریکا در ایجاد جهان تک قطبی و حکومت واحد جهانی به سرکردگی امریکا، غفلت نماییم.

امریکا برای تحقق این هدفش، فعلاً هیچ امکانی ندارد به جز ایجاد تفرقه میان ملت‌ها و بالتبع تنش‌های سیاسی، به منظور سرنگونی دولت‌هایی که تسلیم نمی‌شوند و روی کار آوردن دولت‌های همسو و تسلیم – تحمیل جنگ به کشورهای بسیار استراتژیک و مخالف سلطۀ امریکا – تحمیل فقر بر دولت‌ها و ملت‌ها از طریق محاصره‌ها و تحریم‌های اقتصادی. چنان که حتی پیمان "نورد استریم 2" که لوله‌کشی برای انتقال گاز از روسیه به اروپا می‌باشد و به نفع حیات اقتصادی اروپای هم پیمانش می‌باشد را تحریم کرد و در مقابل روسیه نیز فقط به تحریم‌های شدید اقتصادی تهدید می‌کند.

امریکا، ابتدا لشکرکشی مستقیم به همراه دولت‌های هم پیمان خود (انگلیس و اتحادیه اروپا - ناتو) را در عراق و افغانستان و تا حدودی سوریه تجربه کرد و با تحمل هزینه‌ها و تلفات سنگین، با شکستی مفتضحانه مواجه گردید و بدیهی است که این تجربه را در جای دیگر تکرار نمی‌کند؛ چنان که ضمن محکوم کردن روسیه، مکرر اعلام می‌دارد که «ما نیرو اعزام نمی‌کنیم، اما تحریم‌های شدید اقتصادی را علیه روسیه اِعمال خواهیم کرد»!

روسیه

از سویی دیگر، روسیه نیز نه تنها چون امریکا، رویکرد سلطه دارد؛ بلکه از یک سو همچنان بزرگترین قدرت مقابل امریکا محسوب می‌گردد و از سویی دیگر، پس از فروپاشی شوروی سابق و تجزیه، قدرتش تضعیف شده و چشم طمع و دندان‌های امریکا را برای بلعیدن روسیه تیزتر کرده است. پس باید مراقب خود باشد.

بنابراین، روسیه از یک سو در پی بازگرداندن قدرت سابق خویش است و از سویی دیگر به شدت رویکردهای امریکا و اروپا در جهان، منطقه و همسایگی خودش زیر نظر دارد و به هر کجا که در مرزهای و همسایگی روسیه، که احساس کند امریکا قصد حضور نظامی مستقیم و یا استقرار نیروهای ناتو را دارد، پیش از هر تحرکی، حمله نظامی می‌کند.

*- به خاطر داریم که این رویکرد، ابتدا با درگیری در چچن شروع شد. چچنی‌ها حنفی مذهب هستند و امریکا گروه شبه نظامی "القاعده" را پس از نقش‌آفرینی در تجزیۀ سودان، به چچن فرستاد؛ و پس از شکست در چچن، آنها را به افغانستان و نوار مرزی ایران فرستاد و بالاخره داعش را با مشارکت فرماندهان و شورشیان چچنی به وجود آورد تا سوریه، عراق و منطقه را به جنگ داخلی بکشاند.

*- پس از چچن، نوبت به گرجستان، انقلاب مخملین، و تصمیم امریکا به استقرار پایگاه امریکایی و ناتو در "گرجستان- اوستیای جنوبی" رسید و روسیه ضمن اعزام ناوهای جنگی، بندر بزرگ "پوتی" را بمباران کرد تا امریکا و دولت وقت گرجستان را به طور کلی از تبدیل گرجستان به پایگاه نظامی امریکا و ناتو منصرف سازد.

*- اینک، نوبت به "اکراین" رسیده است. امریکا قصد داشته و دارد که به بهانۀ قرار دادن اکراین در ناتو، نیروهای نظامی ناتو را در مرزهای روسیه مستقر نماید و این اقدام، به مثابۀ محاصرۀ کامل اقتصادی و نظامی روسیه می‌باشد.

بیش از دو سال است که سیاستمداران و رسانه‌های غربی، هر روز بیشتر بر طبل جنگ بین "امریکا و روسیه" می‌کوبند، در سال گذشته تحریکات بیشتر شد، چنان که امریکا چندین بار جنگنده‌های خود را به آسمان روسیه فرستاد تا با اخطار و تعقیب جنگنده‌های روسی دور شوند و حالت جنگی در اذهان عمومی فضاسازی شود! روسیه نیز بر مانور تبلیغات نظامی خود افزود و قدرت تسلیحاتی خود در زمین، هوا و دریا را به رخ کشید.

این تحرکات سیاسی و تبلیغاتی برای این بود که امریکا می‌دانست که روسیه در پیوستن اکراین به ناتو و استقرار نیروهای ناتو در اکراین و ایجاد پایگاه نظامی امریکایی در مرزهای خود، بی‌تفاوت و ساکت نخواهد ماند.

*- امریکا، بدون هیچ اقدامی، بر طبل جنگ و حمله روسیه به اکراین کوبید و موضوع را در اذهان عمومی جهانیان مطرح کرد؛ چرا که از یک سو بر استراتژی خود استوار بود و از سویی دیگر قصد داشت تا دولت‌های هم پیمان اروپایی و اذهان عمومی را به  بهانۀ حمله روسیه به اکراین، برای لشکرکشی ناتو به آن کشور، توجیه و ترغیب نماید. یعنی همان سیاستی که در حمله و لشکرکِشی به عراق، افغانستان و سوریه پیشه کرده بود!

*- روسیه نیز دولت ضعیفی نیست و تمام تحرکات امریکا و سایر کشورها را رصد می‌کند و آنگاه که لشکرکشی ناتو به اکراین را در شرف انجام دید، ضمن حمایت از استقلال طلبان در دو منطقۀ "لوهانسک و دونتسک" و به رسمیت شناختن استقلال این دو منطقه، مناطق مرزی را هدف حمله نظامی قرار داد.

اوراسیا

روسیه نیز نه تنها همچون امریکا، رویکرد جهانخواری دارد، بلکه برای حفظ قدرت، تمامیّت ارضی و بقای خود در مقابل امریکا، در پی گسترش قدرت و سلطۀ خود می‌باشد، لذا استراتژی تشکیل و تقویت "اوراسیا"، به مرکزیت خودش را در مقابل امریکا و اتحادیه اروپا در اولویت سیاست‌های خود قرار داده است. به عقیده ولادیمیر پوتین «در عصر حاضر، "بهار روسیه" رسیده است و این کشور می‌بایست با دنبال کردن تفکر "اوراسیایی"، هویت از دست رفته خود را احیا کند».

اکراین و سیاست‌های امریکا در اکراین، بزرگتری مانع برای تشکیل "اوراسیا" می‌باشند و البته امریکا نیز نمی‌خواهد اتحادی بین کشورهای آسیایی با اروپا، به مرکزیت روسیه تشکیل شود و سپس با هم پیمانیِ چین، قدرت از امریکا و اروپا، به آسیا بازگردد.

حیات اقتصادی

تمامی فعالیت‌های مثبت و منفی دولت‌ها، برای "اقتصاد و توان اقتصادی برتر و بالتبع سلطۀ اقتصادی" می‌باشد، چنان که تمامی جنگ‌های دنیا نیز برای "اقتصاد" بوده و هست و در این هدف مشترک، فرقی بین سلطه و ادعای ربوبیت (ابر قدرتی) فرعون در چند هزار سال پیش، یا جنگ‌های کفار با مسلمانان در صدر اسلام، با جنگ‌های جهانی اول و دوم، با دشمنی جدی امریکا و انگلیس و صهیونیسم بین الملل با جمهوری اسلامی ایران و ...  وجود ندارد. اگر منابع اقتصادی را تسلیم کنید، دیگر هیچ دشمنی و جنگی نخواهند داشت.

مناطق دریایی در سیاست خارجی روسیه، اهمیّت امنینی، سیاسی و اقتصادی ویژه‌ای دارند؛ چنان که برای امریکا، چین، فرانسه، انگلیس و حتی جمهوری اسلامی ایران نیز چنین است. 

*- مناطق دریایی در سیاست خارجی روسیه، اهمیّت امنینی، سیاسی و اقتصادی ویژه‌ای دارند؛ چنان که برای امریکا، چین، فرانسه، انگلیس و حتی جمهوری اسلامی ایران نیز چنین است. لذا روسیه از یک سو کنترل بر دریاهای مهم را از بنیادهای تحکیم جایگاه و تداوم حیات و قدرت سیاسی و اقتصادی خود می‌داند و از سویی دیگر با سلطۀ امریکا بر دریاهای بین المللی مخالفت شدید دارد، چرا که می‌داند امریکا مترصد است تا رگ حیات اقتصادی روسیه را قطع کند.

*- روسیه می‌داند که برای حفظ استقلال و افزایش قدرت سیاسی خود، باید همچون امریکا، انگلیس و چین، حضور گسترده‌تری در مناطق آبی بین المللی داشته باشد. چنان که واکنش نظامی روسیه در مناطقی چون سوریه، گرجستان و اکراین، برای حفظ قدرت خود در دسترسی به آب‌های بین المللی، از مؤلفه‌های اصلی روسیه بوده و می‌باشد.

*- روسیه هم در اوکراین و هم در سوریه پایگاه‌های دریایی دارد. امریکا مترصد است که دو پایگاه مهم دریایی "سواستوپول و ترتوس" را از چنگ روسیه درآورد و روسیه نیز مترصد است تا نیروهای خود را در این دو پایگاه تقویت نماید.

●●●- البته مسائل بسیار مهم "سیاسی-اقتصادی" دیگری هم هست که اشاره به آنها از امکان این مختصر خارج است.

*- اما در مورد "جنگ جهانی"، باید اذعان داشت که "جنگ جهانی" هیچگاه به اتمام نرسید و متوقف نشد، بلکه چهره عوض کرد و اکنون نیز با شدت تمام ادامه دارد، اما بیشتر به شکل "جنگ نرمِ سیاسی، اقتصادی و تبلیغاتی" رخ می‌نماید؛ مضافاً بر این که امریکا تمامی کشورهای غرب آسیا (خاورمیانه) را به جنگ خارجی و داخلی نظامی کشانده است.

مشارکت و هم‌‌افزایی – پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال و انتشار توسط شم؛ متشکریم.

پرسش:

تحلیل شما درباره جنگ روسیه و اوکراین چیست؟ آیا جنگ جهانی سوم رخ خواهد داد؟

پاسخ (نشانی لینک):

https://www.x-shobhe.com/politic/11654.html 

 

 

کلمات کلیدی:  سیاسی