ش (تهران): وهابیها و برخی از اهل سنت با استناد به آیات 48 و 123 از سوره بقره، منکر شفاعت هستندو شیعیان را در این اعتقاد محکوم و تکفیر میکنند! پاسخ مستدل شبهه و ادعای آنها چیست؟
x-shobhe: آیات مبارکه در سورهی «البقره» به شرح ذیل است:
«وَ اتَّقُوا يَوْماً لا تَجْزي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئاً وَ لا يُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ وَ لا يُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ» (48)
ترجمه: و از آن روز كه كسى به كار كسى نيايد و از او شفاعتى نپذيرند و از او عوضى نگيرند و كسان يارى نشوند بترسيد.
«وَ اتَّقُوا يَوْماً لا تَجْزي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئاً وَ لا يُقْبَلُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا تَنْفَعُها شَفاعَةٌ وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ» (123)
ترجمه: و بترسيد از روزى كه هيچ نفسى جوركش نفس ديگر نمىشود و از هيچكس عوض پذيرفته نمىگردد و شفاعت سودى به حال كسى ندارد و يارى هم نمىشوند.
و البته به غیر از دو آیهی فوق، آیات دیگری هم وجود دارد. مانند این که میفرماید:
« قُلْ لِلَّهِ الشَّفاعَةُ جَميعاً لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ» (الزمر -44)
ترجمه: بگو شفاعت همهاش از آن خداست ملك آسمانها و زمين از اوست و سپس به سوى او باز مىگرديد.
الف - ابتدا باید توجه شود که هدف اصلی «وهابیت» از سوء استفاده و نیز نه تنها تفسیر به رأی، بلکه ترجمهی غلط آیات و تکذیب روایات، به ویژه در مباحث مربوط به «شفاعت»، «توسل»، «زیارت» و ...، قطع ارتباط مسلمانان و مؤمنین با پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع) میباشد تا با حذف کردن آنان از اندیشه و عمل و زندگی مسلمانان، خود را به عنوان صاحبان اصلی اسلام جایگزین نموده و یا اعمال تحریفها، هدف غایی خود مبنی بر نابودی اسلام را محقق کنند. و مشکل اصلی آنان نیز این است که آن قدر لجوج، عنود و متعصب هستند که حتی به رغم عرب بودن و تسلط به زبان عربی، به معانی الفاظ نیز توجه ننموده و تعاریف غلطی ارائه میدهند.
ب - شفاعت، از ریشهی «شفع» به معنای جفت و در مقابل وتر به معنای تک است. پس اگر دو چیز یا دو کس در کنار یک دیگر قرار گیرند، شفاعت حاصل میشود. لذا «شفاعت» به صورت کلی و به طور اعم اصلاً قابل انکار و تکذیب نیست، چرا که قاعدهی خلقت بر همین اصل «شفاعت» گذارده شده است.
شفاعت به نزدیک شدن فرد برتر برای کمک به فرد ضعیفتر گفته میشود. به عنوان مثال اگر انسان نیروی خود را برای انجام کاری کافی و مناسب ندید و در کنار دیگری قرار گرفت تا از نیروی او برای انجام آن کار بهره ببرد، شفاعت محقق شده است. حال بگویند کدام کار در دنیا بدون شفاعت انجام میپذیرد. مگر انسان میتواند به طور واحد زندگی کند.
از این رو شفاعت فقط برای آخرت یا کارهای خوب و صواب نیست، بلکه کارهای بد نیز «شفیع» یک دیگر میشوند، یعنی از قوت و قدرت دیگری برای تحقق منظور خود استفاده میکنند. مثل آن که سعودی برای قدرت بیشتر خود را به آمریکا و اسرائیل نزدیکتر میکند و یا آمریکا برای سلطه بر منطقه و نابودی اسلام از وهابیت در سعودی شفاعت میجوید. لذا در قرآن کریم نیز به هر دو نوع شفاعت اشاره شده است:
«مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً يَكُنْ لَهُ نَصيبٌ مِنْها وَ مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً سَيِّئَةً يَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْها وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ مُقيتاً» (النساء - 85)
ترجمه: هر كس وساطت و شفاعتى نيكو كند وى را از آن بهرهاى باشد و هر كس وساطت و شفاعت بدى كند وى را نيز از آن سهمى باشد و خدا بر همه چيز مقتدر است.
ج – روش بحث وهابیها در موضوع شفاعت و رد آن و بالتبع تکفیر شیعه، بدین گونه است که ابتدا یک تهمت ناروا به شیعه میزنند، و سپس (به رغم آن که خود اعتقادی به خدا ندارند) تشیع را بر اساس اعتقادات توحیدی محکوم میکنند. آنها میگویند: شیعه با اعتقاد به شفاعت، غیر خدا را مؤثر دانسته و غیر خدا را میخواند و این اعتقاد و کار مشرکین است! آنها میگویند: شیعه با اعتقاد به شفاعت، عبادت غیر را میکند! در حالی که خداوند متعال میفرماید:
«... فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً» (الجن - 18)
ترجمه: ... پس با خدا احدى را مخوانيد.
و سپس به آیات فوق استناد کرده و میگویند: هیچ شفاعتی وجود ندارد! در صورتی که نه شیعیان چنین تصوری دارند و نه خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید که «هیچ شفاعتی» وجود ندارد. آنها از یک سو به شیعه تهمت میزنند و از سوی دیگر قرآن را تجزیه و تحریف میکنند.
د – اعتقاد شیعه به شفاعت، همان است که در معنای شفاعت توضیح داده شد. شیعه بیش از مذاهب دیگر در مبانی نظری و عملی خود واقف و مؤمن به این مهم است که به جز حق تعالی هیچ کس در عالم استقلالی ندارد. و حتی معتقد است که اشرف مخلوقات پیامبر اکرم (ص) نیز بدون مشیت الهی مالک هیچ نفع و ضرری به خود و دیگران نمیباشد. پس، قرار گرفتن در کنار بزرگان، آن هم به امر خدا، بر اساس احکام و موازین الهی و برای خدا، نه تنها شرکت نیست، بلکه عین قوانین خلقت و آموزههای قرآنی است.
این که فرمود: شفیعی نیست به غیر از خداوند متعال، مانند این است که میفرماید: رازقی جز او نیست. یا عالمی جز او نیست. یا قادری جز او نیست. حال آیا حضرات وهابیها، برای کسب رزق، کسب علم، کسب قدرت و ... هیچ اقدامی نمیکنند و در کنار هیچ چیز یا شخصی قرار نمیگیرند و یا از هیچ نیرویی استفاده نمیکنند؟! مگر میشود؟! آنها که همهی این کارها را میکنند، بدون خدا! و خارج از چارچوبها و موازین او و با اهدافی به غیر از قرب به او!
شیعه معتقد است که هیچ شفیعی نمیتواند سودمند افتد، مگر «باذن الله»، هیچ رزقی به کسی نمیرسد مگر «باذن الله»، هیچ قدرتی نمیتواند کمک کند مگر «باذن الله» و ...، نه این که چه با اذن الهی و چه بدون اذن الهی اصلاً هیچ شفیع یا واسطهای وجود ندارد.
قرآن کریم نیز همین معنا را تصریح مینماید. می فرماید که هیچ قدرتی که برای رسیدن به اهدافتان بتوانید در کنارش قرار گیرید و از نیروی آن بهره ببرید [شفاعت] وجود ندارد، مگر باذن الله. چرا که همین شفاعت هم مال خداست و کسی از خود استقلال و چیزی ندارد. و خداوند است که اجازهی شفاعت میدهد و شفیع مؤثر و مفید را تعیین می نماید، نه این که هر کس یا هر بتی که شما خواستید، بتواند شما را نزد خدا و آن چه نزد اوست شفاعت نماید. لذا در آیات زیادی به این معنا تصریح نموده و میفرماید:
«يَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِيَ لَهُ قَوْلاً» (طه - 109)
ترجمه: در آن روز شفاعت سودى ندارد مگر از كسى كه خداى رحمان اجازه شفاعتش داده باشد و سخن او را در شفاعت بپسندد.
«وَ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ إِلاَّ لِمَنْ أَذِنَ لَهُ حَتَّى إِذا فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ قالُوا ما ذا قالَ رَبُّكُمْ قالُوا الْحَقَّ وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبيرُ» (سبأ - 23)
ترجمه: و نزد خدا شفاعت سودى ندارد، مگر از كسى كه به وى اجازه آن داده شود، تا آنكه فزع از دلهايشان زايل شود، آن وقت مىپرسند: پروردگار شما چه گفت؟ مىگويند: حق گفت، و او بلند مرتبه و والاست.
«إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ في سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ ما مِنْ شَفيعٍ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ» (یونس - 3)
ترجمه: (به آنان بگو) پروردگار شما آن كسى است كه آسمانها و زمين را در شش روز بيافريد و سپس بر كرسى قدرت و مقام تدبير قرار گرفت و به تدبير امور عالم پرداخت، هيچ شفاعت كنندهاى وجود ندارد مگر به اذن خود او، (آيا هنوز هم فكرتان به اين معنا منتقل نشده كه) پروردگار شما همين خدا است كه مدبر و پرورش دهنده همه عالم است.
ﻫ – البته باید توجه داشت که این بازی با دین خدا – تحریف آیات قرآن – تفسیر به رأیهای جاهلانه – تهمت به مذاهب دیگر و ...، همه مخصوص «وهابی»های جاسوس انگلیس است، و گرنه اهل سنت مانند ما شیعیان به «شفاعت»، «توسل» و «زیارت» اعتقاد دارند:
عبدرى قيروانى ، از بزرگان مالكيه (متوفاى 731) گفته است :
كسى كه به زيارت حضرت رسول رود و به ساحت او متوسل و پناهنده شود و حاجت بخواهد، مايوس نخواهد شد ؛ چرا كه آن حضرت ، شافع مشفع است و توسل به او موجب ريزش و آمرزش گناهان مى شود. هركس درآستان آن حضرت بايستد و به او متوسل شود. خداوند را بخشنده و مهربان خواهد يافت. (المدخل، ج 1 ص 258)
قسطلانى در كتاب « المواهب اللدنيه » گفته است :
زائر پيامبر اكرم، سزاوار است كه دعا و تضرع و استغاثه و تشفع و توسل بسيار داشته باشد. استغاثه، طلب يارى و پناهجويى است . فرقى نمى كند كه به لفظ استغاثه باشد، يا توسل ، يا تشفع و توجه. توجه هم به معناى آن است كه انسان در پى يك موجه و آبرومند و صاحب جاه و منزلت برود و توسل جويدتا به يك مقام بالاتر از او دسترسى پيدا كند. (نقل از: الغدير، ج 5 ص 144)
حتى در متن زيارتنامه هايى كه علماى اهل سنت در كتب خويش آورده اند، مساله توسل و شفاعت مطرح است ، كه در این مقوله تنها به يك مورد اشاره مى شود. در يكى از زيارتها خطاب به رسول خدا(ص ) مى گويند :
... سلام بر تو اى پيامبر رحمت و اى شفيع امت ! ...
درود خدا بر بهترين مكانى كه جسم پاك تو را در برگرفته است .
اى رسول خدا! ما مهمانان تو و زائران حرمت ، از شهرهاى دور، با پيمودن دشتها و بيابانها به زيارت تو آمده ايم و شرافت يافته ايم كه در پيشگاه تو فرود آييم ، تا به شفاعت تو دست يابيم و به يادگارها و آثار بازمانده از تو بنگريم و برخى از حقوق تو را ادا كنيم و تو را در پيشگاه پروردگارمان شفيع قرار دهيم . بار گناهان كمرهاى ما را شكسته است و تو شفيعى هستى كه شفاعتت پذيرفته است و ما را به شفاعتت وعده داده اند، پس در پيشگاه خدا شفيع ما باش و از پروردگار بخواه كه ما را بر سنت تو بميراند و در زمره همراهانت برانگيزد... شفاعت ، شفاعت ، يا رسول الله ... !
(مراقى الفلاح )
شربنلالى حنفى: ( السلام عليك يا شفيع الامه ... يا رسول الله ، نحن وفدك و زوار حرمك تشرفنا بالحلول بين يديك و جئنا من بلاد شاسعة و امكنة بعيدة نقطع السهل و الوعر بقصد زيارتك لنفوز بشفاعتك و النظر الى مآثرك و معاهدك ...والاستشفاع بك الى ربنا...انت الشافع المشفع ... فاشفع لنا الى ربك واساله ان يميتنا على سنتك). (به نقل از الغدير، ج 5 ص 139)
اگر کسي بگويد: اي محمد، حاجت مرا روا کن و منظورش شفاعت و وساطت و دعا براي تعجيل و انجام کار باشد هيچ اشکالي ندارد. آيات فراواني در قرآن هست که ظاهر آنها صدور فعل از بنده خداست. (وفاء الوفا، ج1، ص544)، ( طبقات الشافعيه، ج2، ص233)، (سير اعلام النبلاء، ج12، ص467)
و البته اهل سنت به شفاعت و توسل به کمتر از پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع) هم اعتقاد نظری و عملی دارند:
ابن کثير مي گويد: تشييع کنندگان دستمال و عمامههاي خود را به عنوان تبرک روي جنازه ابن تيميه انداختند... و آب غسل او را به عنوان تبرک نوشيد! (البداية و النهايه، ج14، ص136)
مسلمانان، به قبر ابو ايوب انصاري متوسل مي شدند و براي طلب باران به قبر او پناه مي بردند. (مستدرک حاکم، ج3، ص 518)
رملي شافعي مي گويد: تبرّک جستن به قبر پيامبر و يا عالم و يا اوليا جايز است و بوسيدن و استلام آن ايرادي ندارد.
(کنز المطالب، ص219)
- تعداد بازدید : 4796
- 26 مرداد 1389
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: قرآن دعا شفاعت سوره بقره