پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
پلورالیسم:
پلورالیزم (Pluralism ) به معنای: تکثر، چندگانگی، آیین کثرت و بالاخره کثرت گرایی میباشد. که در مقابل «وحدت گرایی» قرار دارد. ریشهی نگاه پلورالیستی این است که میگویند: «شناخت افراد نسبت به یک حقیقت متفاوت، متنوع و متکثر است ... و این شناختهای گوناگون در طول هم نیستند، بلکه در عرض هم قرار دارند».
مهم این است که به دو نکتهی مهم توجه نشده است؛
●- اول آن که هیچ دلیلی وجود ندارد که تمامی شناختهای متنوع و متکثر، در عرض هم باشند. به عنوان مثال اگر کسی نسبت به ریاضیات یا جغرافیا علم و شناخت محدودی داشت (مثل دانش آموز ابتدایی)، شناختش با شناخت کسی که ریاضیدان یا استاد جغرافیا میباشد، در عرض هم نیستند، بلکه در طول هم قرار دارند، یکی کمتر میداند و یکی بیشتر.
●- به فرض که چندین شناخت متنوع در عرض هم قرار گیرند، دلیل نمیشود که یک حقیقت واحد متکثر باشد و همه آن شناختها صحیح باشد. به عنوان مثال: اگر کسی یک مجسمه را هیکلی ساخته شده از کچ، سیمان، چوب یا سرب دانست، دیگری آن را بُت و خدایگان قلمداد کرد، دیگری آن را واسطهای بین خود و خدا قرار داد و ...، هیچ دلیل نمیشود که آن مجسمه، دارای تمامی این حقایق و ویژگیها باشد. چنان که در قرآن کریم تصریح نمود که این اسمهایی است که شما و پدرانتان روی آنها گذاشتهاید و خداوند متعال چنین جایگاهی به آنان نداده است؛ (النّجم، 23).
این یعنی هیچ کدام را قبول ندارد، نه این که همه آن تعاریف و شناختها را قبول دارد!
پلورالیسم دینی:
اگر چه اندیشهی غرب، به حسب ظاهر و جنجال، مخالف اندیشههای کلیسایی میباشد، اما واقعیت این است که واژه «پلورالیسم» ابتدا در کلیسا مطرح شد و بعدها آن را به زور وارد فلسفه کردند تا بتوانند به مقاصد دیگر فرهنگی و سیاسی خود برسند.
ادعای نهایی «پلورالیسم دینی» در یک جمله این است که نگوییم فقط یک دین بر حق است، چرا که راههای بسیاری برای نجات انسان وجود دارد. و اسلام تصریح دارد که حق یکی است، دین حق هم یکی است.
در این تعریف پلورالیستی از دین یا ادیان متعدد، به چند اصل مهم توجه نشده است:
●- چه کسی راه نجات را تعریف و تبیین میکند؟ پاسخ این سؤال به همان "وحدت هدف" یا "کثرت اهداف" بر میگردد. به وحدت و یا کثرت "ولایت" بر میگردد.
●- به فرض که راههای نجات گوناگون باشد، اما آیا اهداف نیز گوناگون است و یا یک مقصد وجود دارد؟ [این همان تفاوت هدف بین موحد و مشرک میباشد]. در جهانبینی اسلامی، راههای (سبیل و سبُل) گوناگونی وجود دارد که درستی آنها منوط به اتصال به "صراط مستقیم" میباشد، اما در نگاه پلورالیسمی، هر راهی به هر جا که رود، حق و درست قلمداد میشود.
●- بدیهی است که اهداف متکثر، نه تنها راههای گوناگون دارد، بلکه هادیان، راهنمایان و مربیان (اربابان) و ادیان (آیین و روش زندگی در جهت هدف خاص) گوناگون دارد، اما آیا میتواند مدعی شد که همه آنها درست هستند؟!
هدف اصلی طرح پلورالیسم:
نظر به این که از یک سو، نخبگان عرصهی اندیشههای نظری و فلسفه، نه تنها نتوانستند با استدلال عقلی، وجود خدا (و بالتبع دین خدا) را نفی کنند، بلکه به صورت مستقیم، غیر مستقیم، آشکار یا قرار دادن در هالهای از ابهام، مجبور به اقرار و اذعان شدند – و از طرف دیگر نظامهای سلطه در عرصهی سیاست، با مخالفتهایی که متکی به دین بود مواجه شدند، گفتند: کسی نباید بگوید که این حق است و آن باطل – این عدل است و آن ظلم – این عقل است و آن جهل ...؛ بلکه باید بگویند: همه حق هستند، همه درست میگویند، همه در راه نجات قرار دارند!
اسلام:
آیه مورد سؤال به شرح ذیل میباشد:
« إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوْتُواْ الْكِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَن يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللّهِ فَإِنَّ اللّهِ سَرِيعُ الْحِسَابِ » (آلعمران، 19)
ترجمه: در حقيقت، دين نزد خدا همان اسلام است. و كسانى كه كتابِ [آسمانى] به آنان داده شده، با يكديگر به اختلاف نپرداختند مگر پس از آنكه علم براى آنان [حاصل] آمد، آن هم به سابقه حسدى كه ميان آنان وجود داشت. و هر كس به آيات خدا كفر ورزد، پس [بداند] كه خدا زود شمار است.
اگر دقت شود، آیهی مذکور، دقیقاً رد "پلورالیسم" میباشد، چرا که نه تنها ادعا ننموده که همه ادیان درست، مقبول، نجات دهنده و بر حق هستند، بلکه تصریح و تأکید دارد که « دین نزد خدا فقط اسلام است». در این بیان، چند نکتهی مهم وجود دارد:
●- اگر چه ادیان بسیار و متکثرند (هیچ کس بی دین نیست، پس هر کسی دینی دارد)؛ هر کس هم میتواند به خودش حق بدهد، اما تصریح شده که اولاً دین را باید خداوند متعال که خالق، هادی و مرجع است تبیین و ابلاغ کند و ثانیاً نزد او، دین فقط همان "اسلام" میباشد که شارع و نازل کننده و امر و دعوت کنندهاش، خودش میباشد.
●- در آیهی دیگری با صراحت تمام بیان شده است که «هیچ دینی به جز اسلام، مقبول او نیست» و تبعیت از هیچ دیگری، نه تنها انسان را به آن هدف نمیرساند، بلکه سبب خسران نیز میگردد:
« وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الإِسْلاَمِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ » (آلعمران، 85)
ترجمه: و هر كه جز اسلام، دينى [ديگر] جويد، هرگز از وى پذيرفته نشود، و وى در آخرت از زيانكاران است.
آیا اسلام در این آیات به معنای عام است؟
●- حتی اگر اسلام در این آیات به معنای عام تلقی و تمامی ادیان الهی را شامل گردد، باز هم حصر (توحیدی) دارد و تکثرگرایی (پلورالیسم دینی) را که هر نوع دین و ایسمی را صحیح و مقبول میشمارد نفی میکند. چرا که میفرماید: «دین نزد خدا، فقط اسلام است».
●- این آیات دلالت دارد که خداوند متعال به جز یک "دین" نفرستاده است و آن هم "اسلام" میباشد، حضرت ابراهیم علیهالسلام یک مسلمان بود و سایر انبیای الهی نیز مسلمان بودند؛ و آن چه در ادیان الهی تفاوت دارد، "شریعت = قوانین و احکام" میباشد که باید مطابق شرایط زمانی، مکانی، محیطی و ... باشد، نه اصل دین.
بدیهی است که یک خدا، یک معاد، یک موجودی به نام انسان [که دین برای هدایت او آمده]، یک دنیا و یک زندگی، یک "دین" نیز بیشتر نخواهد داشت و یک راه رشد، کمال و سعادت بیشتر وجود ندارد؛ از این رو تصریح نمود که هیچ دینی نزد خدا به غیر از اسلام، مقبول نمیباشد و حاصلی جز خسران (از دست دادن اصل و فرع سرمایه) ندارد. (آلعمران، 85).
اسمها و ایسمها:
●- نکتهی مهم دیگر این است که خداوند متعال در این آیات [که البته منطبق با ادراکات مستدل عقلانی میباشد]، اسمها و ایسمها را تأیید ننموده است که گفته شود «پلورالیسم» را تأیید نموده و یا دست کم رد ننموده است، بلکه نه تنها روی اسم "اسلام" تأکید دارد، تصریح دارد که همان را نیز با اکتفای به اسم قبول ندارد، بلکه باید به "رسم" (اعتقاد و عمل) باشد.
از این رو، حتی اگر "اسلام" به عنوان یک معنای عام نیز در نظر گرفته شود، باز معنایش این نیست که "اسم"های گوناگون مثل اسلام، مسیحیت، یهودیت، زرتشی و ... را قبول دارد، و هر کس زیر لوای این اسمها قرار گرفت، خودش و دینش و رسمش را قبول دارد؛ بلکه فقط آن اسلامی که خودش به انبیایش فرستاده تا به مردم ابلاغ نماید را قبول دارد.
●- همین "اسلام" واحد بین انبیای الهی نیز در "َشریعت"، به تناسب شرایط زمانی، مکانی و محیطی در دورهی هر نبی مرسلی تکمیل شده است تا ختم به حضرت خاتم الانبیاء صلوات الله علیه و آله، کتاب قرآن و دین مبین اسلام، برای همگان و در تمامی اعصار گردیده است، لذا نقطهی کمال و پایان آن را برای همیشه اعلام نمود:
« الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا »
ترجمه: امروز دين شما را به كمال رساندم و نعمت خود را بر شما تمام كردم و اسلام را دين شما پسنديدم / المائده، 3»
پس تمامی این آیات، دقیقاً رد پلورالیسم و به ویژه پلورالیسم دینی میباشند.
اسلام (توسط هر یک از انبیای الهی) آمده است تا با دعوت به «توحید و معاد»، جلوی تکثرگرایی و شرک (پلورالیسم دینی) را بگیرد.
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
اسلام در «إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ» به معنای عام آن آمده و رد پلورالیسم دینی نمیباشد
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7458.html
https://telegram.me/x_shobhe
کلمات کلیدی:
قرآن