منظور از سخن حضرت علی علیه السلام: «من از قضای الهی به قَدَر الهی پناه میبرم» چیست؟ لطفاً بیشتر توضیح دهید. (در بارهی قضا و قدر، بیشتر بدانیم)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): اگر معانی درست با آوردن مثال از مصادیق درست، راجع به "قضا و قدر الهی" برای ما روشن و مفهوم گردد، نه تنها بسیاری از پاسخهای پرسشهای دیگر برایمان معلوم (علمی) میگردد، بلکه در برنامهریزیها، بهتر اندیشه، تدوین و عمل مینماییم، چنان که امیرالمؤمنین علیه السلام، در همین واقعه، به عمل خود را به «فرار از قضا به قدر الهی» تعبیر نمودند.
ماجرا: در روایتی (البته با اقوال گوناگون) آمده است که امیرالمؤمنین علیهالسلام، در پای دیواری نشسته بودند، متوجه شدند که دیوار شکسته است و ممکن است فرو ریزد، فورا برخاست و از آنجا دور شد. [درست مثل این که شما احتمال ریزش بهمن یا سنگ از کوه، یا جاری شدن سیل بدهید و فوراً از آن محل دور شوید]؛ رهگذری اِشکال کرد که: «یا علی! از قضاء الهی میگریزی»؟ یعنی اگر مقرر شده باشد که صدمهای به تو برسد چه زیر این دیوار و چه آن دیوار نشسته باشی، آن آسیب به تو میرسد و اگر قرار باشد که نرسد، هر کجا باشی محفوظ میمانی. حضرت در پاسخ وی فرمود: «اَفِرُّ مِنْ قَضاءِ اللهِ اِلی قَدَرِهِ – من از قضای الهی به قدرش فرار مینمایم / توحید صدوق ، چاپ سنگی، ص . 337»
الف (جبر) – این که «انسان هر کاری بکند یا نکند فرقی ندارد، بالاخره آن چه باید بشود، میشود»! اعتقاد به "جبر" است. از دیرباز، بسیاری معتقد به "جبر" بودند – حکام جور و ظالمها نیز همیشه فاصله طبقاتی و ظلمهای خود را با "جبر الهی" توجیه و خود را تطهیر و مبرا کرده و میکنند – به لحاظ "نظری" در اندیشههای اسلامی نیز "اشاعره" بر این اعتقاد هستند – اما به لحاظ عمومی، بسیاری از مردم، بدون آن که بدانند، بر این اعتقاد هستند، به ویژه وقتی که با اندیشهی قارونی مخلوط میشود و همه موفقیتها را از خود و یا شانس میدانند، و مشکلات را به گردن خدا انداخته میگویند: «خدا اینگونه خواست» و گاه به او معترض نیز میگردند!
ب (اختیار) – این که «دست خدا بسته است؛ یک بار خلق کرده، یک بار هم قیامت را برپا میکند، و این وسط دیگر هیچ کاری نمیکند و نمیتواند بکند، و همه چیز به خودمان واگذار شده و دست خودمان است» نیز اندیشهی مشرکان نفوذی به یهود بود «وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ – و یهود گفتند: دست خدا بسته است / مائده، 64».
بدون تردید، تمامی کفاری که اصلاً خدا را قبول ندارند که فعل خدا را قبول داشته باشند – تمامی مشرکین و تمامی متکبران و گردنکشان، بر همین باورند. و به لحاظ نظری در فرق اسلامی نیز اندیشه "معتزله" میباشد.
ج (بین جبر و اختیار) – اندیشه و باور تشیع، چنان که امام صادق علیه السلام فرمودند: «لا جَبرَ وَلا تَفويضَ ، وَلكِنْ أمرٌ بَينَ أمرَينِ – نه جبر محض است و نه اختیار (تفویض) محض، بلکه امری بین این دو است / بحار الأنوار: 5/17/27» میباشد. چنان که شاهدیم: کِی و کجا به دنیا آمدن، در اختیار ما نیست، اما انتخاب بین بندگی یا عصیان، در اختیار ما قرار دارد.
« أمرٌ بَينَ أمرَينِ » یعنی در برخی از امور، اختیاراتی به ما داده شده است، اما نه تنها خودمان به خودمان اختیار ندادهایم، بلکه آن نیز جبراً به ما داده شده و روزی هم جبراً از ما گرفته خواهد شد، بلکه همین اختیار فعلی نیز از چارچوب قوانین الهی خارج نخواهد شد. اما در عین حال، در همین چارچوب حاکم بر نظام خلقت، اختیاراتی داریم. مثل این که فرصت را به مطالعه بگذاریم، یا به دیدن مسابقه فوتبال!
●- فرمایش امیرالمؤمنین علیه السلام، دقیقاً اشاره به تمامی این معانی میباشد؛ هم قضا را امری الهی میخواند «قَضاءِ اللهِ» و هم قدر را به او نسبت میدهد «قَدَرِهِ» و به هم فعل اختیاری؛ «اَفِرُّ – اقدام به فرار از قضایش به سوی قدرش» تصریح مینماید.
قدر:
"قَدر"، به زبان سادهی خودمان یعنی "اندازه". مثل این که میوهای را روی ترازوی فروشگاه بگذارید و بپرسید: «وزنش چقدر شد، یا قیمتش چقدر شد»؟ یعنی اندازهی وزن و اندازه قیمت آن "چه قَدر" است؟ یا کشتی باربری را ببینید و بپرسید: ظرفیت آن چقدر است و یا ...؟
از آن جا که کسی به جز خداوند متعال خلق نکرده و نمیتواند بکند، پس تمامی مقدرات «اندازهها» را او وضع کرده است. حال خواه اندازه در عالم ماده باشد، یا معنا. چنان که فرمود:
*- « الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى * وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى – همان که خلق کرد و سامان بخشید و همان که اندازه گذاشت و (سپس) هدایت نمود» (الأعلی، 2 و 3)
*- «وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ - و هيچ چيز نيست مگر آنكه گنجينههاى آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه اى معين فرو نمىفرستيم / الحجر، 21»
قضا:
"قضا"، به معنای "حُکم" است، یا به زبان سادهی خودمان یعنی "حتمی شدن". وقتی "مقدرات لازم"، برای وقوع پدیده یا حادثهای، فراهم شد، وقوعش حتمی میگردد؛ به این هم میگویند: «قضای الهی»، چرا که خداوندی که اندازهها را گذاشته، نتایج را نیز گذاشته است. اگر یک لیتر آب، به یک لیتر آب اضافه شود، پدید آمدن دو لیتر آب، حتمی است.
به عنوان مثال:
*- حرارت آتش، قدر (اندازهای) دارد. مقاومت پوست و گوشت، یا چوپ، یا آهن نیز اندازههایی دارند، پس هر موقع تمامی اندازهها، برای سوختن فراهم شد، این سوختن اتفاق میافتد. دست انسان، با فاصله نزدیک، روی آتش شمع نیز میسوزد، اما آهن نمیسوزد و گاه برای فلزات گوناگون، حرارتی بالغ بر 800 تا 3000 درجه لازم است.
*- قَدَر الهی این است که از سیب یا انگور، شراب الکی یا سُکرآور (مست کننده) حاصل میشود، هم چنین قدر الهی این است که اگر آدمی آن را بنوشد، بیمار میشود، معتاد میشود، مست میگردد، هنگام مستی عقلش ضایع میشود، پرت و بلا میگوید و چه بسا عمل ناهنجاری از او سر زند.
پس، اگر از سویی شراب درست شد و از سویی دیگر کسی آن را نوشید، وقوع ضرر و مستی، میشود قضای الهی. چرا که این اندازهها و آثار را بشر وضع ننموده است.
*- قَدَر الهی این است که باران، از ابر ببارد و ابر در شرایط [مقدرات – اندازههای] خاصی بارانزا گردد، پس هر گاه این شرایط فراهم شد، قضا رخ میدهد، یعنی بارش حتمی است. لذا میشود با مطالعات علمی، پیش بینی بارش باران، برف، تگرگ و میزان نسبی آن را نمود.
بیان حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام:
در مقدرات (اندازهها)، احتمال ریزیش دیوار ترک خورده و سست، به مراتب بیشتر از دیوار محکم و سالم میباشد. چنان که احتمال خطر در خانهسازی و شهرسازی روی گُسل یا مسیل، به مراتب بیشتر از مناطق دیگر میباشد؛ پس اگر کسی زیر دیوار ویران و ترک خورده نشست، یا روی گُسل زلزله یا مسیل خانه ساخت، با اختیار و ارادهی خودش، خود را در شرایط خطر و مَهلکه قرار داده است! و اگر از پای آن دیوار خراب برخاست و جای دیگری نشست، از مقدرات آن دیوار، خارج میشود. حال اگر در جای محکم و سالمی قرار گرفت، و باز هم آسیبی به او رسید، حتماً از جایی دیگر و به علت فراهم شدن سایر مقدرات میباشد. مِثل کسی که در جنگ، از تیررس دشمن فرار کند، اما پایش روی مین رود و کشته یا مجروح گردد.
پس، ایشان به اختیار انسان، در قرار دادن خود، در اندازهها (قدرها)ی درست و مطلوب اشاره دارد. ریزش دیوار سست بنیان و ترک خورده، در اندازههایی است که خداوند متعال در خلقت قرار داده است، و استحکام دیوار سالم نیز در چارچوب مقدرات همان مقدرات خالق علیم قرار دارد و خداوند متعال به انسان، عقل، علم و اختیار و اراده داده است، تا زیر دیوار خراب ننشیند. یعنی اگر مقدرات، ریزش دیوار را حتمی (قضا) کرده است، به من نیز اختیار داده شده تا زیر آن ننشینم.
حال اگر کسی، به حد توان خود، با اختیار و ارادهی خود، برای اطاعت الله جلّ جلاله (فی سَبیلِ الله) به تکلیف خود، و به میزان توان خود، طبق علم، عقل و اختیار عمل نمود و به خداوند متعال توکل نمود، میتواند چنان که مولایش، سیدالشهداء علیه السلام در گودال قتلگاه عرض نمود، بگوید: «الهي رِضاً بِرِضٰاكَ، صَبراً عَلى قَضائِكَ، یا رَبِّ لا إِلهَ سِواكَ - خدایا! راضی به رضای تو هستم و در برابر قضای تو صبر میکنم، ای پروردگار! إلهی جز تو نیست».
مرتبط:
با توجه به اینکه خدا از فردای ما آگاهه؛ با توجه به اینکه سرنوشت هرکسی از اول زندگی تا پایان مرگ برای خدا معلومه؛ پس قدرت اختیار و تصمیمگیری چی میشه؟ (26 اردیبهشت 1395)
مشارکت و هم افزایی (موضوع و نشانی لینک متن یادداشت)، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
پرسش:
منظور از سخن حضرت علی علیه السلام: «من از قضای الهی به قَدَر الهی پناه میبرم» چیست؟ لطفاً بیشتر توضیح دهید.
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9569.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 21013
- 11 دی 1397
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: قرآن