معاد - درس 10 / باور به معاد فطری و همگانی است، لذا کافران و منکران معاد إلهی، فقط بدلسازی میکنند!
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
مقدمه:
"بدلسازی"، یعنی: شناختن و باور داشتن یک حقیقت و یا واقعیتِ اصلی، سپس درست کردن چیزی شبیه آن و جایگزین نمودن آن بدلی، به جای اصلی و حقیقی.
به عنوان مثال: طلا و جواهرات حقیقی و واقعی وجود دارند، و آدمی آنها را میشناسد که میتواند بدلهایی شبیه آن بسازد و جایگزین نماید.
تمامی اسباببازیها، بدلسازی از روی واقعی، و جایگزینی آن برای بازی کودکان و بزرگان میباشد؛ و تمامی بازیها، چه کودکانه باشد، یا ساخت و نمایش یک قصه، یا بازیهای رایانهای و ...، همه "بدل از اصل" میباشند. یک بازیگر، نقش یک عاشق، یک پلیس، یک جنایتکار، یک وکیل و یا مادر واقعی را بازی میکند، یعنی بدل از آن میباشد.
"بدلسازی"، و جایگزینی جعلیها و تقلبیها، به جای حقیقیها و اصلیها در حقایق عالم هستی، که سبب بازی و بازیگری انسان میشود، سیاست و کار ابلیس لعین و سایر شیاطین جنّ و انس میباشد که همگی با خداوند سبحان و انسان، دشمنی آشکار دارند.
عرصۀ این دسته از "بدلسازی"ها بسیار گسترده است و تمامی حقایق را شامل میگردد، از "بدلسازی" إلهها و ربّهای جعلی و جایگزینی به جای إله و ربّ حقیقی گرفته، تا "بدلسازی" ادیان و مکاتب کاذب به جای دین حق ، تا "بدلسازی" حقوق مندرآوردی و در راستای منافع شخصی و جایگزینی به جای حقوق حق و الهی، تا بدلسازی ولایت طاغوت به جای ولایت الله ، تا "بدلسازی" و جایگزینی امامان (پیشوایان و الگوهای) باطل به جای حق ...، تا حتی "بدلسازی" در فرهنگ و تعریف واژگان! چنان که نام فساد و فحشا را تفریح و لذت میگذارند - دموکراسی و رأی اکثریت را جایگزین حکم خداوند متعال میکنند - جنگ را به بهانۀ صلح عمومی به راه میاندازند ... و به طور کلی، در تعریف انسان "بدلسازی" میکنند و او را فقط حیوان دوپا، حیوان ناطق و حیوان هوشمند معرفی میکنند تا بتوانند حیوانیت را جایگزین انسانیت نموده و قوانین حیات وحش را حاکم کرده و جنایات خود را توجیه نمایند!
توحید و معاد
اساس اعتقادات اسلامی (دینی) مبتنی بر دو اصل «توحید و معاد» میباشد و اصلی چون نبوت از ملزومات هدایت به سوی معاد میباشد.
اگر چه توحید (خداشناسی و خداپرستی) نخستین اصل میباشد، اما مهم این است که اعتقاد به معاد، یعنی بازگشت به سوی او، حساب و کتاب، و رسیدن انسان و جامعه به نتایج مواضع و عملکرد خود است که سبب "هدفمندی حکیمانه - انسانسازی" و رعایت "تقوا" «مراقبت و محافظت از خود» در جمیع جهات میگردد.
اگر گفته شود که «عالم هستی، جهان ماده، موجودات و از جمله انسان، خالق واحدی دارند که نامش الله جلّ جلاله میباشد» و مخاطب بگوید: «باشد، قبول کردم، حالا به من چه ربطی دارد و من چه باید بکنم که خالقی هست؟!» هیچ پاسخ مستقیمی برای او وجود ندارد، مگر آن که از معرفی خداوند سبحان به عنوان علیم، حکیم، ربّ و ...، نتایج ثانوی اخذ و بیان گردد.
از اینرو، در آیات بسیاری تصریح شده که حتی کفار نیز به الله جلّ جلاله به عنوان خالق و حتی ربّ اقرار دارند، اما علت کفرشان، عدم شناخت، باور، اعتقاد و ایمان به آخرت (معاد) میباشد؛ چنان که فرمود:
«قُلْ لِمَنِ الْأَرْضُ وَمَنْ فِيهَا إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ * سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ» (المؤمنون، 84 و 85)
- بگو: «زمين و كسانى كه در آن هستند از آن كيست، اگر شما مىدانيد؟!» * بزودى (در پاسخ تو) مىگويند: «همه از آن خداست!» بگو: «آيا متذكّر نمىشويد؟!»
«به زودی خواهند گفت»، یعنی یا مسئله برایشان از پیش روشن شده و فوری پاسخ میدهند، و یا اگر کمی تفکر و تعقل کنند، همین پاسخ را میدهند.
البته ممکن است که برخی به خاطر عناد و لجاج و سماجت در کفر، نام "الله" را نیاورند، اما آنها نیز ناچارند اقرار کنند که عالم هستی و جهان، خالقی به غیر از تمامی این مخلوقات دارد؛ حال نامش را «نیروی ناشناخته و ...» میگذارند.
اما، میفرماید: این ناباوری نسبت به آخرت است که سبب سختی دلها و تکبر میشود:
«إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ» (النّحل، 2)
- خداى شما خداى يكتاست، كسانى كه به آخرت ايمان ندارند دلهايشان به انكار (حق) خو كرده و خودشان خود بزرگبین (مستكبر) میباشند.
معادگرایی فطری است
خداوند سبحان و هادی، شناخت اصول دین را فطری قرار داده است، یعنی در وجود انسان نهادینه کرده است، تا شناخت و ایمان به اصول، مستلزم دلایل بیرونی نباشد و مختص اهل علم و مطالعه نباشد، بلکه عمومیت داشته باشد و برای همگان، روشن و معلوم باشد. لذا تأکید دارد که برای دینداری، به همان "دین فطرت" توجه کنید که دین محکم و نگهدارنده، همین است؛ و البته که شناخت فطرت، چگونگی توجه به آن و نیز دقت در محجوب نشدن آن، علم میخواهد:
«فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ» (الرّوم، 30)
- پس روى (توجه و جهت) خود را متوجّه آيين خالص پروردگار كن! اين فطرتى است كه خداوند، انسانها را بر آن آفريده؛ دگرگونى در آفرينش الهى نيست؛ اين است آيين استوار؛ ولى اكثر مردم نمىدانند!
ممکن است پرسیده شود: «اگر دین حق و اصول دین فطری است و فطرت در همگان همگون میباشد، پس این همه تفاوت در اعتقادات، انحرافات، کفر و شرک برای چیست؟!»
پاسخ، در پوشاندن حق (کفر) از یک سو و بالتبع بدل زدن و جایگزین کردن باطل به جای حق از سوی دیگر میباشد؛ چنان که بندگی إله و معبود فطری و همگانی میباشد، اما بسیاری إلههای کاذبی جعل میکنند، و آنها را جایگزین إله حق نموده و بندگی میکنند!
"معاد" یعنی بازگشت، و اعتقاد به معاد نیز فطری میباشد و هیچ کسی در این عالم، منکر «معاد - بازگشت» نیست و نمیتواند باشد؛ منتهی هر کسی متناسب با «مبدأ - اول»، «مقصد - آخری» برای خود تعریف مینماید، چرا که جز این نمیتواند باشد.
آنان که مادهگرا (ماتریالیست) هستند و عالم هستی را محدود به عالم ماده میدانند و فراتر از آن را نمیشناسند و باور ندارند، میگویند: «آدمی نیز از خاک پدید آمده و به خاک بازمی گردد»؛ و البته به تناسب جهانبینی خود، درست هم میگویند؛ چرا که آنان از انسان، به جز جسم مادیاش را نمیشناسند و این جسم از خاک پدید آمده و به خاک بازمی گردد، میپوسد و دوباره خاک میشود.
اما، آنان که به توحید اعتقاد دارند و جهانبینی خود را در چارچوب «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ - ما از آنِ خدائيم؛ و به سوى او بازمى گرديم!» (البقره، 156) تعریف میکنند، بر این شناخت و باور هستند که اول و آخر اوست «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ»؛ او ما را خلق کرده است و به سوی او باز میگردیم؛ و خداوند سبحان راجع به افرادی با چنین شناخت و باوری میفرماید:
«أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ» (البقره، 157)
- اينها، همانها هستند كه الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده؛ و آنها هستند هدايت يافتگان.
بنابراین، همگان بر اساس فطرت خود، به معاد اعتقاد دارند، اما هر کسی بازگشت و آخر را به تناسب مبدأ و اول تعریف مینماید!
علت تردید
علت اصلی تردید برخی از آدمیان به معاد به معنای بازگشت به سوی خدا نیز به همان تردید نسبت به مبدأ برمی گردد؛ یعنی خدانشناسی و تردید نسبت به خالقیت، مالکیت، ربوبیّت، علم و حکمت الهی! لذا چون به جز جهان ماده و جسم طبیعی را نمیبینند، نمیشناسند و باور ندارند، تردید میکنند که «چگونه ممکن است ما که از خاک پدید آمدهایم و به خاک برمی گردیم، دوباره زنده شویم؟!»
«قَالُوا أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ» (المؤمنون، 82)
- آنها گفتند: «آيا هنگامى كه مرديم و خاك و استخوانهايى (پوسيده) شديم، آيا بار ديگر برانگيخته خواهيم شد؟!
«وَكَانُوا يَقُولُونَ أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ * أَوَآبَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ» (الواقعه، 47 و 48)
- و مىگفتند: «هنگامى كه ما مُرديم و خاك و استخوان شديم، آيا برانگيخته خواهيم شد؟! * و آیا نیاکان گذشتۀ ما نیز برانگیخته خواهند شد؟!
و خداوند سبحان در پاسخ میفرماید:
«قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ * لَمَجْمُوعُونَ إِلَى مِيقَاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ» (الواقعة، 47 تا 50)
- بگو: «بیتردید، اوّلين و آخرين * همگى در موعد روز معيّنى گردآورى خواهند شد».
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم؛
وَ الحَمدُ لله ربِّ العالَمین؛
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
- تعداد بازدید : 303
- 10 مهر 1401
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اصول اعتقادات معاد