پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
خیلیها، خیلی چیزها میگویند! اما مهم این است که آیا مبتنی بر عقل و علم میگویند، دلیل و برهان و منطق نیز دارند، یا همینطوری یک چیزی روی هوا، از روی جهل (نادانی و بیخردی) و مبتنی بر هوای نفس و علایق و یا حبّها و بغضهای شخصی خود میگویند و یا پیاده نظام دشمنان هستند و مأمور به ضد تبلیغ میباشند؟!
پس، هیچ ضرورتی ندارد که به هر چه میگویند، توجه ویژه نمایید و الزاماً پاسخی منطقی و مستدل نیز بدهید! برخی از «میگویندها» و شبهه افکنان، خودشان پاسخ را میدانند!
بنابراین، مطالب زیر، جهت اطلاع و آگاهی کاربران گرامی میباشد، نه پاسخ به آنان.
●- اگر چه واژگان «واجب عینی و واجب کفایی»، الفاظ فقهی در شرع اسلام میباشند، اما اختصاصی به اسلام ندارند، بلکه هر انسان برخوردار از عقل و قلب سالمی، انجام اموری را بر خود «واجب عینی» میداند و اموری را «واجب کفایی».
«واجب عینی»، یعنی بر هر شخص عاقل و بالغی واجب است که آن کار را انجام دهد و «واجب کفایی»، یعنی اگر دیگری یا دیگران آن کار را انجام دادند، کفایت میکند.
*- به عنوان مثال در امور جاری: یک کودک، نابینا و یا سالخوردهای میخواهد از این طرف خیابان به آن طرف برود؛ پس بر هر کسی که او را میبیند و میتواند وی را به آن طرف ببرد، واجب عینی میشود این کار را بکند؛ اما، اگر دید کسی دست او را گرفته و میبرد، تکلیف از او ساقط میشود، چرا که کمک همان یک نفر، کفایت میکند.
●- بنابراین، «واجب عینی و یا کفایی»، اختصاصی به اسلام و مسلمانان ندارد که با آن لج کنند و بگویند: «خودمان حفظیم» -چنان که معلوم شد چیزی از آن درک نکردهاند و نمیدانند- بلکه عمومیت دارد، مگر این که مربوط به احکام و شرع مقدس اسلام باشد. به عنوان مثال: اقامۀ نمازهای یومیه، «واجب عینی» میباشد و چنین نیست که اگر دیگری یا دیگران اقامه کنند، تکلیف از انسان برداشته شود؛ اما ممکن است حتی در جنگ و دفاع از حریم اسلام و مسلمین که بر همگان واجب است، بگویند: «نیرو به حد کافی آمده است و دیگر نیایید»؛ یعنی تکلیف ساقط میشود.
مشکل انسان در شناخت تکالیف
آن چه که در شرع اسلام بیان شده و به «واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباح» تقسیم شده، همه «احکام» و یا همان «حقوق» میباشند.
برخی از احکام (حقوق خود و دیگران)، به حکم عقل و علم روشن است و اختصاصی به اسلام و یا ادیان، مذاهب و مکاتب ندارد.
به عنوان مثال:
*- هر انسانی میداند که اجرای عدالت، حق و لازم است و ظلم به خود و دیگران، خلاف عقل، وجدان، اخلاق و انسانیت میباشد. اما چه بسا در معنای عدالت و یا مصادیق آن، ناآگاهی یا اختلاف نظر وجود داشته باشد؛ مثلاً یک عده گمان نمایند که «عدالت یعنی مساوات» و هر کجا که مساوات ندیدند، بگویند: «ظلم شده است!» در حالی که «عدالت، یعنی قرار گرفتن هر چیزی در جای خودش».
*- هر انسانی میداند که درخت و یا حیوان، نه تنها به عنوان جانداران حق و حقوقی دارند، بلکه متعلق به محیط زیست همگان میباشند و نباید درختان را قطع کند و بسوزاند و یا شکار غیر قانونی داشته باشد.
*- هر انسانی میداند که باید حقوق فردی و اجتماعی دیگران را رعایت کند، حال خواه در قوانین حقوقی تعریف و مصوب شده باشد و یا نشده باشد.
حقوق
مهم این است که چه کسی یا کدام نهادی، انسان و هر چه هست را میشناسد و میتواند حقوق آنها را وضع و تبیین نماید؟! چه کسی تمامی مشخصات و حالات روحی، روانی و جسمی انسان را به صورت کامل میشناسد؟! چه کسی روابط انسان با خودش، دیگران، جامعه، محیط، مادیات، معنویات و تمامی تعاملات و آثار آن را میشناسد که بداند، بتوان و حق داشته باشد که حقوقشان را وضع، تبییه و ابلاغ نماید؟!
مسلمان، بر اساس عقل، علم و وحی (که آن نیز با عقل شناخته و تصدیق میشود)، میداند و بر این باور است که فقط خالق، مالک و ربّ العالمین؛ که انسان، جهان و عالَم هستی را بر اساس اندازهها خلق نموده «إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ - ماييم كه هر چيزى را به اندازه آفريدهايم» (القمر، 49) علمش را دارد، میتواند و حق دارد که حقوق و بالتبع بایدها و نبایدها را وضع و ابلاغ نماید و بر همان اساس انسانها را مکلف سازد و بر اساس دادهها و تکالیف، داوری کند و به نتایج مواضع و عملکردها برساند.
گمراهیها و مشکلات
بنابراین، تمامی گمراهیها و مشکلات بشر در رابطه با حقوق و تکالیفشان، از آنجا ناشی میشود که متکی بر جهل و تکبر، نمیخواهند زیر بار بندگی از خداوند سبحان و اطاعت از او بروند! میخواهند خودشان قوانین را وضع کنند، حقوق هر کسی، هر جامعهای، هر کاری، هر تعاملی و هر چیزی را تبیین، وضع و ابلاغ کنند و البته چون نه علمش را دارند و نه مالک و حاکم برخودشان و هر چه هست میباشند و نه قدرت ربوبیّت (صاحب اختیاری و تربیت امور) دارند، با مشکلات و چه کنمها و ضرر و زیان آن چه خودشان وضع و اجرا کردهاند، مواجه میگردند. لذا فرمود:
«قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيْكُمْ مَا حُمِّلْتُمْ وَإِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ»
- بگو: اطاعت خدا و اطاعت پيامبرش كنيد، و اگر سرپيچی كنيد پيامبر مسئول اعمال خويش است و شما مسئول اعمال خود، اما اگر از او اطاعت كنيد هدايت خواهيد شد، و بر پيامبر چيزی جز ابلاغ آشكار نيست.
تئوری و عمل
برای «تئوری»، معانی متفاوتی بیان شده است که موضوع بحث ما نیست، حتی گفتهاند که در اصل ریشه یونانی دارد و به معنای خدا و معارف الهی میباشد.
اما بر اساس همین معنی رایج در اذهان نیز باید توجه شود که هر نظریه، هر فرضیه، هر مصوبۀ قانونی و هر حکم اجرایی را میتوان «تئوری» نامید؛ چنان که یک قانون را میتوان اجرا نمود و میتوان اجرا ننمود.
حال اگر قانونی قابلیت اجرایی و عمل نداشته باشد، میتوان گفت که «از امکان عمل دور است»، اما اگر داشته باشد، دیگر بستگی به عقل، شعور، علم، وجدان، جهانبینی، باورها، اهداف و الزامات قانونی دارد که فرد عمل بکند یا نکند.
بنابراین، حکم «تئوری بودن و از عمل دور بودنِ واجبات عینی و کفایی»، شعاری غیر معقول، غیر علمی و بیمنطق میباشد.
مرتبط (صوتی و نوشتاری) - پیوند
مستحب، مکروه و مباح، راجع به خود فعل است نه کار ما؛ آن چه که ما انجام میدهیم، بیشتر یا واجب است و یا حرام! (10:41 دقیقه)
مشارکت و همافزایی - پرسش و نشانی پیوند پاسخ، جهت ارسال و انتشار توسط شما؛ متشکریم.
پرسش:
میگویند: واجبات کفائی و واجبات عینی همه تئوریاند و اینها را حفظیم، ولی از عمل دورند و آدم را کمک نمیکنند و هنوز آدم برای شناخت تکالیفش در جامعه و شناخت مسیر زندگیاش دچار مشکل است؟
پاسخ (نشانی پیوند):
https://www.x-shobhe.com/right/12443.html
کلمات کلیدی:
حقوقی و احکام