«ایکس - شبهه»: دقت شود که اگر چه هیچ حکم خداوند متعال بدون حکمت نیست، ولی بالاترین حکمت آن که قابل فهم عموم باشد، به ویژه در احکام، همان «تعبد» است، یعنی اطاعت عبد از معبود. و البته باید متوجه بود که حکمتها هر چه باشد، عبادت برای حکمتش خود نوعی شرک است، و عبادت فقط باید جهت اطاعت و قرب الهی صورت پذیرد، اگر چه آثار و تبعات خود را خواهد داشت. لذا نمیتوان و نباید زیاد به چون و چرای فیزیکی آن پرداخت. مثل این که سؤال کنیم: چرا روزه را یک ساعت زودتر یا دیر تر نگیریم؟ چرا دور کعبه هفت بار بچرخیم و نه بار یا هفده بار یا پنج بار نچرخیم؟ و ... . لذا در اولین پاسخ باید به صراحت گفت: چون همان قانونگذاری که نماز را واجب نمود و چگونگی اقامهی آن را تبیین نمود و قرائت حمد را واجب و سوره را مستحب مؤکد قرار داد و ...، فرمود: در جماعت چنین رفتار شود.
البته علما و دانشمندان و متفکرین با رجوع به آیات قرآن در برخی موارد، یا احادیث و روایات در برخی دیگر از موارد یا رجوع به عقل و علم و عرفان در برخی موارد، به حکمتهایی پی برده و میبرند [باب علم بسته نیست و تمامی هم ندارد]، اما نمیتواند مدعی شود که الا و لابد حکمت فلان حکم همین بوده و بس.
به عنوان مثال در همین مورد سؤال، باید دقت شود که به طور کلی اهمیت، نقش و تأثیر «جماعت» در ساختار شخص یا جامعه، به مراتب بیشتر از «فرد» است و لذا میفرماید: «ید الله مع الجماعة» - یعنی دست خدا با جماعت است. و نیز آن همه در اهمیت و تأثیر نماز جماعت و ثوابهای دنیوی و اخروی آن تأکید شده است.
اگر دقت بفرمایید در سورهی حمد، چه در تلاوت قرآن خوانده شود و چه در نماز فرادا و یا نماز جماعت، افعال همه «جمع» است. حتی اگر کسی در کنج خلوتی نیز نماز شب بخواند، میگوید: «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعينُ»، یعنی «ما تو را میپرستیم و ما از تو استعانت میجوییم» و میگوید: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيم»، یعنی «ما را به راه راست هدایت کن» و سخن از «ما» است و نه از «من».
در این بیان ضمن آن که تفهیم میگردد، عبادت، رشد، کمال و سیر الیالله به تنهایی میسر نیست و حد مطلوب به شرط همسویی و وحدت جامعه قابل حصول است، مسلمان به خداوند کریم اذعان و به خودش مکرر و مستمر القا مینماید که من حتی اگر تنها وسط یک جنگل باشم و یا در میان انبوه کفار زندگی کنم نیز خودم را از جمع موحدین و مسلمین میدانم و از آنها جدا نیستم. اگر چه پیکرم در جایی دیگر باشد.
در نماز و نماز جماعت، حمد در دو بخش، بیان معرفت نسبت به خداوند متعال و نیز اعلام مواضع و نگاه عبد به حال و آینده است. و بدیهی است که وقتی جمعی به منظور واحدی در محضر بزرگی حاضر میشوند، یک نفر سخنگوی آنان میگردد. ضمن آن که دنبالهروی، همسویی و تبعیت از «امام» نیز متجلی میگردد.
ممکن است این سؤال پیش آید که پس چرا ذکر رکوع و سجود و ... به صورت فرادا بیان میگردد؟ اگر به فرازهای نماز دقت فرمایید، مشهود است که از سه بخش عمده تشکیل شده است که عبارتند از «قرائت»، «ذکر» و «تشهد». در این میان «حمد» همان جهانبینی، اعلام مواضع و نگاه عبد به معبود است. و فقط هدف و راه مشترک است که «جماعت» را تشکیل میدهد. بدیهی است که حرکت صحیح در یک مسیر به سوی یک هدف، راهنما، بلد و امام میخواهد که او سخنگوی جمع پیرو خود نیز میباشد. اما «ذکر» یک مسئلهی شخصی است. یاد و یادآوری عظمت، جلال و جمال الهی است، کرنش است و ابراز محبت و ادب. و دیگری نمیتواند به جای کسی «متذکر» این معانی گردد. شهادت نیز اقرار به «شهود» است و شهود یا تشهد نیز بیان «رسیدن به علم و یقین» است که آن نیز مسئلهی فردی است و علم، یقین و شهود دیگران، مشکلی از فرد حل نمیکند. لذا این اذکار به صورت فرادا بیان میگردد.
البته هزاران هزار حکمت دیگر نیز در یک حکم وجود دارد و آن چه بیان گردید فقط جهت تقریب ذهن بود.
کلمات کلیدی:
حقوقی و احکام نماز