پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
شادی یا غم، حالتی نیست که کسی بگوید: "باید این چنین باشد – یا همیشه به یک حالت باشد"!
حتی یک انسان دیوانه که عقل و درک درستی ندارند نیز همیشه شاد و یا همیشه مغموم نیست!
اسلام، دین خدا و قرآن مجید کتاب خداست؛ کتابی که در آن انسان را به خودش معرفی کرده است.
در این کتاب، موضوع اصلی "انسان" است، انسان و مبدأ آفریشش - انسان و معادش – انسان و عقل و فطرتش – انسان و هوای نفسش – انسان و حقوق، بایدها و نبایدهایش – انسان و گرایشهایش – انسان و اخلاق و رفتار شخصی و یا اجتماعیاش و ... . لذا فرمود:
«لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ» (الأنبیاء، 10)
- ما بر شما كتابى نازل كرديم كه یاد شما (وسيلۀ تذكّر، بيدارى و هدایت) شما در آن است! آيا اندیشه (تعقل) نمیکنید؟!
در آموزههای اسلام عزیز که عقل سالم، عقلی که به نور علم میبیند، آن را تصدیق میکند، "انسان"، یک موجود تک سلولی، تک فصلی و تک بُعدی نیست که همیشه یک حالت داشته باشد! مضافاً بر این که محبتها و خوشایندهای همگان یکسان نیست که کسی بگوید: "باید در چنین موقفی خوشحال باشد و یا مغموم"!
وقتی نام خداوند متعال به میان میآید، دل مؤمنان به وجد میآید، از شوق و خوف او به تپش میافتد و بالتبع به عبادات فردی و اجتماعی اقدام میکتند:
«الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَالصَّابِرِينَ عَلَى مَا أَصَابَهُمْ وَالْمُقِيمِي الصَّلَاةِ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ» (الحج، 35)
- همانها كه چون نام خدا برده مىشود، دلهايشان پر از خوف (و شوق پروردگار) مىگردد؛ و شكيبايان در برابر مصيبتهايى كه به آنان مىرسد؛ و آنها كه نماز را برپا مىدارند، و از آنچه به آنان روزى دادهايم انفاق مىكنند.
متقابلاً عدهای دنیاگرا و دنیا دوست و دنیاپرست هستند! اینها وقتی بحث از وحدانیت خدا میشود، حالشان به هم میخورد و وقتی سخن از دنیا و متاعش میشود، شاد و بشاش میشوند:
«وَإِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَإِذَا ذُكِرَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ» (الزّمر، 45)
- هنگامى كه خداوند به يگانگى ياد مىشود، دلهاى كسانى كه به آخرت ايمان ندارند مشمئزّ (و متنفّر) مىگردد؛ امّا هنگامى كه از معبودهاى ديگر ياد مىشود، آنان خوشحال مىشوند.
●- بنابراین، انسان به تناسب اهداف، محبوبها، خوشامدها، شرایط و جهتهایش، به لحاظ شادی یا غم، حالات گوناگونی دارد؛ اگر به محبوب نزدیک شود، اگر به محبوب نظر کند، اگر به خواستهاش برسد، اگر موفق شود، اگر موضوع شادیآفرین باشد و ...، "شاد" میشود؛ اما اگر از محبوب دور شود، بین او و دیدار محبوب حجابی واقع شود، مانعی برای رسیدن ایجاد شود، صدمه ببیند، شکست بخورد، به عزیزش آسیبی برسد و ...، "مغموم" میگردد؛ خواه محبوبها، خواستهها و اهدافش به حق باشند و یا باطل!
حق و باطل
اما، خداوند متعال حق است – عالَم هستی و انسان را به حق آفریده است – هدایت تکوینی او در خلقت و نیز هدایت تشریعی او با رسول، کتاب، امام و ... حق است – دنیا را برای بازی و شوخی نیافریده است – معاد او حق است؛ پس "شادی و غم" نیز باید به حق باشد.
شایدی باطل و کاذب، نه تنها خوب نیست، بلکه بسیار مذموم و مضر است و از شاخصههای جنون میباشد. این که دائم القا میکنند (مثل خندوانه و یا ...) حتی دروغین و فیزیکی بخندید؛ تقلید از فرهنگ مادهگرایانۀ غرب است! این که در برخی از نگاهها و گرایشات، القا میکنند که همیشه باید مغموم بود، دروغی است که منجر به سیاهنمایی، ناشکری، افسردگی، انزوا و عمومیت بخشیدن به تنفر میگردد.
انسان عاقل، سالم، فکور و مؤمن؛ به وقت شادی، شاد میشود، اما شادی به حق؛ مثل شاد شدن هنگام دیدن پدر، مادر، همسر، فرزندان، خویشان، دوستان، هموطنان و ...؛ و یا شادی هنگام موفقیتهای به حق. هم چنین هنگام مواجه با ناخوشایندهای به حق، ناراحت و غمگین میشود. مثل آن که ظلم را ببیند، مرتکب گناه یا غفلت شود، محبوبش از دنیا برود و یا بیمار شود، در مسیر حق موفق نشود و به حسب ظاهر شکست بخورد، به او یا نزدیکانش آسیبی برسد و ... .
مشارکت و همافزایی – پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال و انتشار توسط شما.
پرسش:
یک: از منظر دین اسلام اساس زندگی افراد بر اساس غم باید باشد یا بر اساس شادی باید باشد؟ دو: از منظر دین اسلام آیا همیشه باید شاد بود یا همیشه باید غمگین بود؟
پاسخ (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/shortanswer/11339.html
کلمات کلیدی:
پاسخ های کوتاه