پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): کفار و ظالمان، چون بسیار متکبرند، همیشه ژست عقلی و علمی میگیرند و چنین القا میکنند که کفر و عنادشان، به خاطر تفاوت شناخت، علم و ... میباشد؛ برخی نیز گمان مینمایند که اگر چند دلیل عقلی و علمی اقامه کنند، کافر ایمان میآورد؛ در حالی که همیشه و برای همگان چنین نیست؛ برخی خود برترین دلایل را میدانند، اما نمیخواهند ایمان بیاورد و تسلیم حق گردند! آیا ظالمان نمیدانند که حق با مظلومان میباشد؟!
برداشتهای متفاوت از یک حقیقت، یک واقعیت، یک متن، یک گزاره و یا ...، اختصاصی به قرآن مجید ندارد؛ بلکه همه چیز را شامل میگردد.
●- کتاب خلقت، پیش روی همگان گشوده شده است، حتی یک بیسواد نیز آن را به خوبی میخواند، چه رسد به کسانی که کم و بیش اهل علم هستند، مطالعه میکنند و یا دانشمند میباشند؛ اما با مطالعه این کتاب، هر کسی نظر متفاوتی میدهد! یکی میگوید: «به جز عالَمِ ماده چیزی نیست» - دیگری میگوید: «خود به خود پدید آمدهاند» - دیگری میگوید: «عالَم هستی از یک تصادف بزرگ [بیگ بنگ] پدید آمده است» - دیگری میگوید: «عالَمی وجود ندارد و همه خیال است» - دیگری میگوید: «همه هیچ در هیچ است» ... و یک عده نیز میگویند: قطعاً عالَم هستی، به جهان ماده محدود نمیباشد، و حتماً خالق دارد، یقیناً خالق آن حیّ، علیم، حکیم و قادر است و به طور حتم، چیزی را بیهوده نیافریده است؛ پس بیتردید آخرت و حساب و کتاب و عاقبتی هم وجود دارد و ...:
«الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» (آل عمران، 191)
ترجمه: همانها كه خدا را در حال ايستاده و نشسته، و آن گاه كه بر پهلو خوابيدهاند، ياد مىكنند؛ و در اسرار آفرينش آسمانها و زمين مىانديشند؛ (و مى گويند:) بار الها! اينها را بيهوده نيافريدهاى! منزهى تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار!
●- به واژۀ رایج "سلام" دقت نمایید. وقتی کسی به دیگری یا جمعی سلام میگوید: عدهای بر این شناخت و باورند که "سلام" نام خداوند متعال است، گوینده خودش و مخاطبش را به آن مُهر زده و متبرک مینماید تا دیدار و گفتگویش رنگ خدایی داشته باشد، لذا پاسخش واجب است. – دیگری میگوید: از روی عادت سلام داد – دیگری میگوید: محض ریا سلام داد و ...!
در فرهنگ منحط فراماسونی غرب، [که منکر وجود خدا نیستند، بلکه با خدا دشمنی دارند]؛ ابتدا کلمه سلام را بر میدارند، و صبح به خیر و شب به خیر را جایش میگذارند و این جایگزینی را به تمامی جوامع اسلامی نیز بسط میدهند – سپس میبینند که "خیر" نیز نام و یاد خداست، چون "خیر" فقط از اوست، لذا آن را نیز برمی دارند و واژۀ «های – Hi » را جایگزین میکنند؛ سپس متوجه میشوند که «های – Hi» یعنی اعلی و برتر [مثل: های تکنولوژی و ...] و این واژه نیز یادی از خداوند است، لذا آن را هم برمی دارند و هیچ چیزی را جایگزین نمیکنند و به هنگام دیدار، بدون هیچ مقدمهای، گفتگوی خود را آغاز مینمایند!
الف – نبابراین، برداشتهای گوناگون، نه تنها هیچ اختصاصی به قرآن مجید ندارد، بلکه در هر امری صورت میپذیرد و این رویکرد، اصول خاصی را به اثبات میرساند، از جمله:
یک – "علم= دانایی"، به خودی خود، برای روشنگری، هدایت و رشد، کفایت ندارد و حتی میتواند چون "چراغ به دست دزد"، سبب گمراهی و ظلم بیشتر نیز بگردد – ابلیس لعین، دانشمند بوده و هست و دانشمندان بسیاری گمراه بوده و هستند. لذا خداوند متعال در قرآن کریم، در بیان هدف از گسیل انبیا و رسولان علیهم السلام "تزکیه" را مقدم بر علم بیان نمود. آدم شدن اصل است، نه عالِم شدن. عالِم، اگر آدم شود مفید خواهد بود، وگرنه عالَمی را به فساد میکشاند.
آن کسی که یک آیۀ توحیدی را در قرآن کریم میخواند و یا با شعار و منطق عقلانی «لا إله الاّ الله» مواجه میشود و نه تنها انکار و تکذیب کرده و کفر میورزد، بلکه عناد و لجاج نیز مینمایید، چه برداشت متفاوتی از آیه یا این شعار دارد؟! پس، مواضع متفاوت، در عین برداشت واحد نیز وجود دارد.
دو – انسان اینگونه است که در برابر حقایق عالَم هستی، متناسب با گرایشات، کششها، تمایلات و خوشایندها و ناخوشایندهای خودش "موضعگیری" میکند و این "مواضع" الزاماً از علم یا برداشت علمی نشأت نمیگیرد، بلکه میتواند ریشه در هواهای نفسانی داشته باشد.
یکی پیامبر، امیرالمؤمنین، فاطمة الزهراء و سایر امامان صلوات الله علیهم اجمعین را میبیند، سخن و دعوتشان را میشنود، با سلوک و مواضع آنها در هر امری آشنا میشود، با عقل تصدیق کرده و با قلب فهم نموده و ایمان میآورد، و دیگری با همین مشاهدات، روی برمی گرداند و یا حتی دشمنی میورزد!
سه – بنا به فرمودۀ امام کاظم علیه السلام، خداوند متعال برای انسان، عقل را حجت درونی قرار داد و انبیاء، رسل و امامان علیهم السلام و قرآن مجید، همه حجج بیرونی هستند؛ یعنی ابزار شناخت انسان "عقل" است و باید هر سخن، گزاره، دعوت، ادعا و یا عملکردی را به عقل ارجاع دهد، نه به هوای نفس خودش و دیگران؛ و به قول مرحوم آیت الله حائری شیرازی، کسی که به حجت درونی خودش لبیک نگوید، هرگز به حجج بیرونی لبیک نخواهد گفت!
پس، بسیاری کتاب خلقت و کتاب وحی را میخوانند، اما در آیات [نشانههای] آن، تفکر و تعقل نمیکنند، بلکه به خاطر تبعیت از هوای نفس، انکار، تکذیب، تکفیر و یا حتی دشمنی میورزند.
پس، بسیاری کتاب خلقت و کتاب وحی را میخوانند، اما در آیات [نشانههای] آن، تفکر و تعقل نمیکنند، بلکه به خاطر تبعیت از هوای نفس، انکار، تکذیب، تکفیر و یا حتی دشمنی نیز میورزند. اما، کتاب خلقت با تمامی نشانههایش و کتاب وحی [قرآن مجید] با تمامی آیاتش، هدایت کنندۀ کسانی میباشند که تعقل میکنند:
«وَمِنْ آيَاتِهِ يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَيُحْيِي بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ» (الرّوم، 24)
ترجمه: و از آيات او اين است كه برق (رعد و برق) را به شما نشان مىدهد كه هم مايۀ ترس و هم اميد است (ترس از صاعقه، و اميد به نزول باران)، و از آسمان آبى فرو مىفرستد كه زمين را بعد از مردنش بوسيلۀ آن زنده مىكند؛ در اين نشانههايى است براى جمعيّتى كه مىانديشند!
قرآن کریم:
از اینرو، در آیات متعددی تصریح نموده که این کتاب، سبب هدایت همگان نمیگردد، بلکه "متقیان" را هدایت میکند؛ و "متقی" در اینجا معنای عام دارد، یعنی کسی که تمایل به هدایت، رشد و کمال خود دارد و خود را از جهل، تکبر و انحراف حفظ میکند، لذا بدون پیشداوری، غرض، مرض و بغض و دشمنی، با قرآن حکیم مواجه میشود. چنین کسانی، حتماً با قرائت قرآن کریم، هدایت میشوند. مانند: شهید ادواردو آنیلی، رحمة الله علیه و صدها هزار، یا میلیونها نفر مانند او و یا هر کسی که با قرآن مجید هدایت شده و میشود.
در آیاتی تصریح نمود که این کتاب، برای همگان است، اما برای همگان "تذکر" است، ولی مؤمنان را هدایت میکند – و در آیهای فرمود: مؤمنان را هدایت میکند، اما بر "ظالمان"، به جز خسران بیشتر نمیافزاید.
●- آیا این اصل، در مورد اهل عصمت علیهم السلام، هر حقیقت، و هر مؤمن دیگری صادق نمیباشد؟! یک عده، نه تنها با دیدن مؤمنان، بلکه با دیدن هر نشانهای که بوی توحید دهد، حالشان دگرگون میشود، و خداوند سبحان میفرماید: «یک عده با شنیدن نام من، حالشان به هم میخورد»، اما وقتی سخن و یادی از محبوبهای خودشان به میان میآید، شاد و بشاش و با نشاط میشوند:
«وَإِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَإِذَا ذُكِرَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ» (الزّمر، 45)
ترجمه: هنگامى كه خداوند به يگانگى ياد مىشود، دلهاى كسانى كه به آخرت ايمان ندارند مشمئزّ (و متنفّر) مىگردد؛ امّا هنگامى كه از معبودهاى ديگر ياد مىشود، آنان خوشحال مىشوند!
پس، این احوال و رویکردهای متفاوت، به مواضع درونی هر کسی بستگی دارد، نه برداشتها متفاوت. ریشۀ هدایت نشدن و انحراف، ظالم بودن و ظلم است، نه برداشتهای گوناگون از آیات.
مشارکت و همافزایی – پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
پرسش:
چرا همه برداشت یکسانی از آیات قرآن مجید ندارند، یکی میخواند بر ایمانش افزوده میشود و دیگری همان را میخواند و کفرش تشدید میگردد؟!
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10895.html
کلمات کلیدی:
قرآن آیات قرآن