پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): کدام کلامی تفسیر یا قابلیت تفسیر ندارد؟ پس آیا هیچ گزارهای در هیچ زبان و ادبیاتی روشن، بین و ثابت نمیباشد؟! آیا همین کلام شما در پرسش، قابل تفسیر نمیباشد؟!
«چرا قرآن به گونهای نیست که قابل تفسیر نباشد»؟ به مثابه این است که گفته شود: «چرا قرآن مجید، کلامی علیمانه، حکیمانه، جامع و کامل میباشد»؛ پس آیات قرآن کریم، هم ظاهر ساده و آسانی برای فهم عموم دارد و هم ژرفنایی برای "راسخون فی العلم – اولی الالباب – و اهل بصیرت»، که اگر جنین نبود، کامل نبود و نمیتوانست همگان را مخاطب قرار دهد؟!
*- دقت شود که مقولهی "تفسیر قرآن و چرایی آن"، فقط پرسش شما که برای دانستن و فهمیدن طرح نمودید نمیباشد، بلکه چنان که شاهدید، هجمهی گستردهای در فضای مجازی و شبکهها اجتماعی، علیه "تفسیر" به راه افتاده است که البته قصدشان خود تفسیر نیست؛ بلکه تضعیف قرآن کریم میباشد! لذا شاهدید که بسیاری از آنان که اصلاً قرآن نمیخوانند و نمیدانند تفسیر یعنی چه؟ میگویند: «چرا قرآن تفسیر میخواهد – ما چه نیازی به تفسیر داریم – قرآن فرموده برای همه سهل و آسان و بین است، پس تفسیر نمیخواهد و...».
به یاد داریم که چهل سال پیش، در ابتدای انقلاب، گروهکهای بیدین، از سلطنتطلبها گرفته، تا جوجه مارکسیستها، تا بهاییها و ...، طبق معمول در یک اتحادی سازماندهی شده، تحت عنوان "چپیها"، یا اسمهای گوناگون، مقابل دانشگاه تهران و ... تجمع میکردند و میگفتند: «قانون اساسی مبتی بر قرآن کریم غلط است، چون قرآن تفسیر دارد و تفاسیر با هم اختلاف دارند و ...»! سپس در بحث از آنها میپرسیدیم که چند بار قرآن مجید را خواندهای؟ چند تفسیر خواندهای که متوجه اختلاف آنها شدهای، آن هم اختلافی که در قانونگذاری اثر بگذارد و ... – حتی میگفتیم: تو فقط نام ببر؟! اما نمیتوانستند!
●- همین هجمهای که از آن زمان شروع شد و اکنون نیز ادامه دارد و گاه به شدت موجش افزوده میشود، خود دلیل محکمی بوده و هست بر این که حتی کلمهی "تفسیر" نیز هم معنا دارد و هم "تفسیر" میخواهد.
●- اگر معنا و مفهوم "تفسیر" به درستی درک شود، معلوم خواهد شد که هیچ جمله و حتی گاه کلمهای، در هیچ زبان و ادبیاتی وجود ندارد که قابلیت تفسیر نداشته باشد؛ حتی یک "سلام"؛ و هم چنین هیچ قانونی وجود ندارد که قابل "تفسیر" نباشد؛ لذا در هر کشوری، یک جمعی [مانند شورای نگهبان در کشور ما، شورای قضات عالی در برخی کشورهای دیگر و ...]، برای تفسیر قانون، تعیین شدهاند.
تفسیر:
تفسیر یعنی باز کردن – گذر از ظاهر و نگاه به لایههای درونی – شرح دادن برای فهم بیشتر محتوا ... و در مورد قرآن کریم، به قول علامه آیت الله طباطبایی رحمة الله علیه: «تفسیر، عبارت است از روشن کردن معانى آیات قرآن و کشف مراد و مدلول آنها»؛ و البته معنا و مصداق تفسیر، به ویژه در آیات قرآن کریم نیز این نیست هر کسی هر چه دلش خواست را بگوید که به آن "تفسیر به رأی" میگویند، بلکه "تفسیر" نیز قواعد علمی دارد.
●- با توجه به نکات فوق، برای همه معلوم میشود که هر جملهای، به هر زبانی، و متناسب با مقصودش قابل تفسیر است؛ و البته تفسیر باید بر اساس اصول و قواعد باشد.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ»، یک آیهای است که تمامی مسلمانان و حتی غیر مسلمانانی که در کشورها، شهرها و یا حتی روستاهای مسلمان نشین زندگی میکنند، با آن و معنایش آشنایی دارند؛ اما، فقط در شرح و تفسیر «بِسْمِ اللَّهِ»، میتوان با کمک گرفتن از آیات دیگر، احادیث، عقل، علم و نیز ذوق، کتابها نوشت، چه رسد به جملهی کامل «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ».
●- بنابراین، قابلیت تفسیر داشتن قرآن کریم، نه تنها هیچ منافات و تضادی با "بیّن" بودن آن ندارد، بلکه چون قرآن مجید "مبین" است، قابل تفسیر (شکافتن) درست میباشد؛ و چون جامع است، نیاز به تفسیر دارد؛ بدیهی است که جملات پراکنده، بیربط، غیر علیمانه، غیر حکمیانه و مبهم که تفسیر ندارند.
یک مثال روشن:
در قرآن کریم، با کلمات بسیار روشنی، امر به نماز شده است، مانند «وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ ...» - «وَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ ...» - «وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي» و ...؛ حال اگر بپرسید که این «وَأَقِمِ الصَّلَاةَ»یعنی چه؟ میگویند: بسیار روشن است، یعنی نماز بخوان!
فرد آگاهتر، از این ترجمهی ساده و مفهوم برای همگان عبور میکند و میگوید: «اصلاً در این کلمات، سخنی از خواندن به میان نیامده است، بلکه سخن از "قیام و اقامه نمودن" است، پس نماز خواندنی نیست، بلکه اقامه کردنی [برپا داشتنی] است»!
حال اگر شما بپرسید که یعنی چه و چگونه نماز را اقامه کنیم و برپا داریم؟ او برای شما شرح میدهد که کار با "قیام" انجام میگیرد، اگر شما دانشمند باشید، عاقل هم باشید، عادل هم باشید، اما قیام به قسط ننمایید، هیچ کاری در اجرای عدالت انجام نمیپذیرد و ...؛ این میشود "تفسیر".
حال بپرسید: «چرا نام این عبادتی را که در فارسی به آن نماز میگوییم، صلاة گذاشتهاند»؟ برای شما باز میکنند که "صلاة" از ریشه "صلّ"، به معنای وصل شدن است، چنان که صلوات و صله ارحام و ... نیز چنین میباشد. سپس برای شما آیاتی از قرآن کریم دربارهی اتصال و وصل شدن به رحمت خدا و یا به آتش جهنم [جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَادُ] را میآورد و شرح میدهد. این میشود تفسیر، در حالی که شما پیام امر به نماز را همان ابتدا، به سادگی و روشنی دریافت نموده بودید، اما تفسیر، علم و اطلاعات شما را زیاد کرد و به شما بصیرت و ژرفنگری بخشید.
مرتبط:
فرمود: قرآن را بر زبان تو آسان کردیم و ...؛ پس جایگاه " تفسیر" چیست و چه نیازی به آن است؟ (22 مرداد 1394)
شخصی که مدعی است قرآن تفسیر نمیخواهد، گفت: «در آیه 7 سوره آل عمران آمده: "وحال آنکه جز خدا کسی تاویل آن را نمیداند" .. و میگوید شما به معنی توجه نمیکنید و عربی نمیدانید! معنی واضحه که فقط خدا میداند و بس! اگر این آیه را قبول ندارید، پس کافرید» (3 شهریور 1393)
مگر نه اینکه در قرآن بیان شده که ما قرآن را با بیانی ساده نازل کردیم تا همگان بفهمند؛ پس چرا برای درک کامل این کتاب مقدس به این همه تفسیر نیازمندیم و این که گاه از آیاتی که ظاهراً معنای واضحی دارند بعضی تفسیرها مطالبی مینویسند که من 100 سال هم به ذهنم نمیرسد. (23 اردیبهشت 1393)
مشارکت و هم افزایی (پرسش و نشانی لینک پاسخ)، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
پرسش:
آیا کلامی که دارای تفسیر باشد، قانون ثابت شدنش ایراد پیدا نمیکند؟ وقتی قرآن خود را مبین معرفی میکند آیا با تفسیر تضاد ندارد؟
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9756.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
کلمات کلیدی:
قرآن آیات قرآن