ایرانپیان – یادداشت/ مجید ر.: در نگاه اولیه و به ظاهر، دلار - طلا و بازار مقولهای «اقتصادی»، هاشمی و خاندانش، ناطق نوری و فرزندان و تیمش و کلاً موضوع انتخابات ریاست جمهوری مقولهای «سیاسی»، و رسانهها [که رسانههای زنجیرهای خارجی به اضافه حلقات داخلی آنها موضوع این بحث است] مقولهای «ارتباطی» به نظر میرسند و منفک از یک دیگر میباشند، هر چند که ارتباط و تأثیر و تأثرهای مستقیم یا غیر مستقیمی بر یک دیگر داشته باشند. اما سعی میشود که همه در یک فضا و یک غالب مطرح شوند؟!
چگونگی نگاه به بحران پولی و اقتصادی غرب:
در ممالک غربی، این سه مقوله، منفک از هم نشان داده میشوند. به عنوان مثال در آمریکا و اروپا بحران اقتصادی و پولی حبابهای کاذب را ترکانده و واقعیت ترسناک خود را نشان میدهند. ارزش سهام که به مثابه ارزش پول است، گاه در یک روز حتی تا یک سوم هم سقوط میکند و بالتبع عموم مردم متضرر میگردند، بیش از 150 بانک بزرگ و کوچک در امریکا و دهها بانک نامی دیگر در اروپا ورشکست میشوند، حتی کشورهایی چون ایتالیا، یونان، پرتغال، اسپانیا و ... به خاطر ورشکستگی به استقراض خارجی روی آورده و مجبور می شوند تا در مقابل سیاستهای تعیین شده که توسط بستههای ریاضتی اتحادیه (در واقع آلمان و فرانسه) تحمیل میشود تسلیم شوند، کارخانجات و شرکتهای بزرگ و کوچک یا کلاً اعلام ورشکستگی کرده و تعطیل میشوند و یا تا دو سوم کارمندان و کارگران خود را اخراج میکنند...، اما به همه این مسائل فقط به دید «اقتصادی» نگاه میشود!
چگونگی نگاه به بحران اجتماعی – سیاسی در غرب:
بدیهی است که این اوضاع اسفبار اقتصادی و پولی در غرب، موجب نگرانی و اعتراضات شدید مردمی در گروهها، اقشار و اصناف متفاوت میگردد و به ویژه با توجه به جنگ افروزی کشورهایشان در خاورمیانه و سایر نقاط جهان و اختصاص هزینههای کلان برای این جنگها از جیب مردم نارضایتی مضاعف می شود و در نتیجه تظاهراتهای گستردهی مردمی یا صنفی در امریکا و اروپا به برنامهای روزمره مبدل میگردد.
از این رو طی سالها، ماهها و حتی هفتههای گذشته شاهد تظاهرات گستردهی مستمر مردمی، مانند: 99 درصدیها در امریکا و مردم در انگلیس، فرانسه، آلمان، ایتالیا، یونان، اسپانیا ...، و یا تظاهراتهای صنفی مانند: کارکنان لوفت هانزا، کارکنان راه آهن، رانندگان کامیون و کلاً بخش حمل و نقل، معلمان، دانشجویان، پزشکان و پرستاران ... و حتی تظاهرات پلیس بودهایم. اما به همه این تظاهراتها نیز فقط به دید «اقتصادی» نگاه شد و اگر به ناچار اثری در عرصهی سیاست نشان داده شد، دولت و مجلس وقت را متأثر کرد و نه آن که کل نظام سیاسی یک کشور را زیر سؤال برده و با چالش مواجه نماید.
نگاه به بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در ایران:
اما در کشور ما با موقعیتی که در داخل، منطقه و جهان دارد، همیشه این سه مقوله نه تنها ارتباط تنگاتنگی داشتهاند، بلکه اساساً به گونهای به هم آمیخته میشوند که قابل تفکیک نباشند؟! کافی است که پنجرهای شکسته شود تا سخنگوی کاخ سفید پشت تریبون قرار گرفته و اعلام نماید که «مردم» کل نظام سیاسی را هدف گرفتهاند؟!
هر چند که تورم بیسابقه نرخ ارز و طلا، حبابی و جریانی نیز هست، اما اگر قرار باشد که به یک مسئله یا معضل اقتصادی فقط به چشم اقتصادی نگاه شود، بیش از سه عامل متصور نخواهد بود: اول آن که طبعاً و قطعاً بحران پولی و اقتصادی جهان در ایران نیز اثر مسقتیم میگذارد و دلیلی ندارد که ایران تافتهای جدا بافته از زنجیرهی جهانی اقتصاد باشد – دوم آن که میتوان متصور بود که با صبر و درایت تحریم را دور میزنیم، اما هیچ کس نمیتواند مدعی شود که تحریم اقتصادی هیچ اثری ندارد. و سوم آن که سوء مدیریتها در مجلس و دولت و یا چالشهای جریانات سیاسی نیز مؤثر بودهاند.
اما قدرتهای سیاسی غرب، رسانههای صهیونیستی، وابستگان داخلی یا دست کم پیروان آنها همیشه در تلاشند که هر اتفاق کوچک و بزرگی را به رضایت یا عدم رضایت عدهای از کل نظام سیاسی قلمداد نموده و جلوه دهند و آن عده را نیز «مردم» بخوانند؟! لذا اگر نرخ تاکسی، مرغ، پیاز و گوجه فرنگی هم بالا رفت و بالتبع با اعتراض مردم مواجه شد، جار و جنجال راه انداختند که «مردم» دیگر نظام جمهوری اسلامی را نمیخواهند یا دست کم به آن معترضند؟!
ادغام حوادث اخیر:
به هر دلیلی، عمداً و سهواً، از روی اختیار و نیز جبر، نرخ ارز و طلا به شکلی نامتعارف و غیر منطقی در ایران بالا رفت، بالتبع نرخ اغلب اجناس نیز با ربط و یا بی ربط بالا رفت – البته نه به شدت افت ارزش پول در امریکا و اروپا و سقوط نرخ سهام و ورشکستگی عمومی دولتها و ملتها. بدیهی است که چنین شرایطی ایجاد نگرانی، نارضایتی و بحران نیز مینماید. اما حوادث و یا تلاطمهای اقتصادی در ایران چگونه تبدیل به یک بحران سیاسی شده و چگونه در رسانههای صهیونیستی منعکس شده و چرا سریعاً به دخالت و موضعگیری سیاستمداران و رهبران خارجی میانجامد، قابل تأمل است؟!
*- به فرض که در ایران نرخ ارز بالا رفت و کسبه و مردم نیز نگران و ناراضی شدند و از دولت و مجلسشان انتظار دارند که سریعاً به این اوضاع خاتمه دهند. خوب به کاخ سفید چه ربطی دارد که ساعت ها قبل آغاز نا آرامی در بازار، سخنگویش اعلام مواضع کرده و خط میدهد؟!
*- به فرض که در ایران نرخ ارز بالا رفت و کسبه و مردم نیز نگران و ناراضی شدند و از دولت و مجلسشان انتظار دارند که سریعاً به این اوضاع خاتمه دهند. خوب به کاخ سفید چه ربطی دارد که ساعت ها قبل از آغاز ناآرامی در بازار، سخنگویش اعلام مواضع کرده و خط میدهد؟!
*- در ایران نرخ ارز بالا رفته و مردم معترضند، اما صبح امریکا میگوید: «باید ببینیم با توجه به شرایط کنونی، آیا مردم ایران هنوز طرفدار حمایت حکومتشان از سوریه هستند یا نه؟» و شب یک عدهای که مثلاً به تورم نرخ ارز اعتراض دارند، در خیابانی جمع شده و شعار «مرگ بر سوریه» سر میدهند؟! در ضرب المثلهای بی ادبانه مثلی آمده است که به ادیبی گفتند، ... چه ربطی به شقیقه دارد؟ گفت: کمونه میکند.
*- یک عده شیشه میشکنند، اتوبوس و سطل زباله را به آتش میکشند، و میگویند: «درگیری بازاریها با نیروی انتظامی؟!» حالا شما متصور شوید که یک بازاری خُرد یا کلان، در نگرانی یا حتی اعتراض به نرخ ارز، سنگ بردارد و شیشه مغازهی دیگری را بشکند و یا اتوبوس آتش بزند؟!
*- از همه اینها گذشته، ما میدانیم که اگر در امریکا یا اروپا همه مردم به خیابان بریزند و شهرها را به آتش بکشند و نیروی نظامی و انتظامی نیز به تظاهراتهای آرام و با مجوز و یا بی مجوز و ناآرام (آشوب) حمله ور شوند، با اسب و سگ و گاری و اسلحه بر مردم بتازند و هزاران هزار نفر را به شدیدترین نحو مورد ضرب و شتم قرار داده و دستگیر کنند، هیچ اتفاق خاصی نیافتاده است، اما اگر در ایران یک پنجره بشکند، دولتهای امریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان، اسرائیل و ... اعلام مواضع میکنند، حقوق بشر، سازمان ملل و .. ابراز نگرانی میکنند و رسانهها جنجال به راه میاندازند! همه اینها قبول، اما چه ربطی به «هاشمی، ناطق نوری، خاتمی و سید حسن خمینی و...» دارد؟!
رسانههای غربی همزمان، به موازات و حتی بیشتر به موضوع «انتخابات» پرداخته و مقولهی «قوت گرفتن احتمال شرکت هاشمی در انتخابات ریاست جمهوری» و نیز رویکرد مثبت به ناطق نوری و دست آخر خاتمی و سید حسن خمینی پرداخته و جوّ آن را شایع میکنند؟!
*- الآن وقت آن است که رسانه های صهیونیستی هم چون روال گذشته (فتنه 88) فقط بر اعتراضات و احتمالاً چند ناآرامی تمرکز کنند و جار و جنجال به راه بیاندازند، چطور شد که این بار رسانههایی چون BBC, CNN, Reuters, Foxnews, Guardian, Euronews و ...، به جای آن که مانند گذشته بسیار خوشحال و فعال به میدان آمده و همه اخبار خود را به درگیریهای ایران اختصاص دهند، همزمان، به موازات و حتی بیشتر به موضوع «انتخابات» پرداخته و مقولهی «قوت گرفتن احتمال شرکت هاشمی در انتخابات ریاست جمهوری» و نیز رویکرد مثبت به ناطق نوری و دست آخر خاتمی و سید حسن خمینی پرداخته و جوّ آن را شایع میکنند؟!
*- آیا میخواهند القا کنند که این جریانات به هاشمی ارتباط دارد و حتی ورود و تسلیم قانون شدن فرزندانش برای آزادی و فعالیت آنها در دورهی انتخابات و یاری پدر بوده است؟ یا میخواهند القا کنند که اگر او بیاید همه این شرایط تغییر مییابد؟ یا میخواهند که با دامن زدن به بحران، اذهان را بدین سو سوق دهند که با خود بگویند: ای کاش هاشمی بیاید، به به، دوران او خیلی خوب بود، دوران رونق اقتصادی بود و ... .
*- یا این که در ضمن همهی این اهداف، قصد دارند تمامی دستآوردهای ملت، دولت، مجلس و کل نظام در این هشت سالهی اخیر که نه تنها از دستآوردهای طی 33 سال، بلکه از دستآوردهای کل تاریخ ایران بیشتر بوده است را تحت الشعاع قرار داده، لوث کرده و از اذهان محو کنند؟!
رشد ایران اسلامی طی سالهای گذشته، به ویژه در عرصهی سیاست و تعاملات بینالمللی، آسیایی و به ویژه منطقهای و هم چنین در عرصهی صنعت هستهای، نانو تکنولوژی، تولید سلولهای بنیادین و شبیهسازی، پزشکی و دارو سازی، صنایع نظامی و الکترونیک، رشد و رده عملی در جهان، افزایش سرمایهگذاری خارجی در ایران، مسکن، آباد کردن شهرستانها و روستاها، جاده سازی و ...، بی نظیر و بیبدیل بوده است.
در هر حال رشد ایران اسلامی طی سالهای گذشته، به ویژه در عرصهی سیاست و تعاملات بینالمللی، آسیایی و به ویژه منطقهای و هم چنین در عرصهی صنعت هستهای، نانو تکنولوژی، تولید سلولهای بنیادین و شبیهسازی، پزشکی و دارو سازی، صنایع نظامی و الکترونیک، رشد و رده عملی در جهان، افزایش سرمایهگذاری خارجی در ایران، مسکن، آباد کردن شهرستانها و روستاها، جاده سازی و ...، بی نظیر و بیبدیل بوده است.
هر چند دولت و مجلس نقش مستقیمی در ادارهی کشور دارند [هنوز تلخی زهر عقبنشینی ذلتبار و ابراز حقارت در مقابل چند کشور غربی در دوران خاتمی از کاممان بیرون نرفته است]، اما شکی نیست که همه دستآوردها محصول آقای احمدی نژاد نیست که به خاطر بغض نسبت به او رشد افتخارآفرین ایران طی سنوات گذشته و آن هم به رغم فشارهای مضاعف را زیر سؤال برده و یا خط قرمزی روی آنها بکشند. این دستآوردها محصول صبر، استقامت و زحمات مردم به رهبری امامشان بوده است.
*- آیا با مطرح کردن نام هاشمی و ناطق نوری و امثالهم برای نامزدی ریاست جمهوری، هم زمان و به موازات بحران ارزی جدید و حوادث جسته و گریختهی اخیر، بنا ندارند که القا کنند مردم ایران به رغم این تحول و پیشرفت محیرانه، همان اداره کشور به شکل شیخوخیتی، خاندانی، فردسالاری، جریانی و ... را به اداره کشور به شکل هدفدار، مدیریتی، علمی و ... ترجیح میدهند؟!
*- و در نهایت آیا غربیها با سوء استفاده از حماقت برخی داخلیهای خودبین، ساده اندیش، سطحینگر و طماع که گمان میکنند تشدید بحران داخلی کینه آنها را تا حدودی تسکین میدهد و در نهایت به نفع آنها نیز تمام میشود، بنا ندارند که به هر بهانهای که شده کاری کنند که از امروز تا برگزاری انتخابات جوّ داخلی ناآرام باشد تا کلّ انتخابات را به چالش بکشند؟!