ایرانپیان – یادداشت/سلیم: اگر فرهنگ نازپروردگی متکبرانهی مقامات و اصناف از بین برود، همه چیز حل میشود، یا دست کم آهنگ رو به رشد به خود میگیرد.
این که بگوییم به پزشکان و پرستاران چیزی نباید گفت، چون به مقام مقدسشان بر میخورد، به هنرمند
نباید چیزی گفت، چون از پزشک هم مقدستر و در ضمن لطیفتر است، به خبرنگار، پلیس، قاضی، معلم، استاد، اهل قلم، نماینده مجلس، شهردار و ... نیز همینطور;
فرهنگ منحطی است که البته ریشه در استعمار گذشته دارد و سبب میگردد تا مردمی که در واقع ارباب هستند و بقیه باید خدمتگزار آنها باشند، نتوانند هیچگاه حقوق حقه خود را مطالبه کنند و گاه این مظلومیت به حدی است که حتی اجازه نمیدهند حقوق خود را بشناسند، چه رسد به این که مطالبه کنند!
یادم آمد که یکی پرسید: چرا خمس فقط یک بار در قرآن آمده است و دیگری گفت: مثل این که شما از آنهایی هستید که هر حرفی را باید ده بار برایتان تکرار کنند تا بفهمید.
به دنبال وی حمیدرضا نوربخش از حوزهی موسیقی پشت تریبون مظلومیت قرار گرفت و اشاره کرد که موسیقی از تأتر هم مظلومتر است! سینما نیز آن قدر مظلوم بود که نمایندهی خاصی نداشت، لذا عدهای از سینماگران سالن را به اعتراض ترک کردند.
خلاصه در این میدان همه مظلوم بودند و رفع مظلومیتشان نیز فقط به دو عامل بستگی داشت که عبارت بود از:
الف – آزادی مطلق و لغو هر گونه نظارت، و محدودیت تولید و پخش و ...
ب – پول و امکانات.
گویا اصحاب این عرصه با هیچ محدودیت دیگری، از جمله محدودیت تفکر، تعهد، بصیرت، و حتی هنر و هدفمندی هنرمندانه مواجه نمیباشند. (لینک خبر)
اما، اینها غالباً ادعا و بعضاً از روی زیادهخواهی و گاه پُررویی است، در حالی که این مردم هستند که محق و مظلوم هستند.
وقتی قریب به 50% از کتابهای داستانهای کودکان ترجمه است و نزدیک به نیمی و یا بیشتر از رومانها ترجمه است، از فرهنگ ایرانی برای کودک و نوجوان چیزی باقی نمیماند.
وقتی تأترها اغلب ترجمه و یا من درآوردی و با آهنگ القای فرهنگ اعتقادی بیگانه و ترویج رفتارهای منحط غرب است، این هنر کلاً وابسته و در اختیار اجانب است.
وقتی سینما و کلاً عرصهی فیلمسازی چه در قالب سینمایی و چه سریال، به جز نشر فرهنگ مخرب فمینیسم و شکستن قداست خانواده و از هم پاشیدن آن و نیز ترویج لودگی و ناهنجاریهای رفتاری و در نهاید استهزای عقاید و احکام الهی و فرهنگ بومی ایرانی، هدف دیگری را دنبال نمیکند و افتخار تهیه کننده، کارگردان و بازیگر به این است که علیه کشورش، ملتش، فرهنگش و دینش فیلمی بسازد که در خارج به او جایزه دهند و به مناسبت لودگیهایش در جشنوارههای داخلی نیز جایزه بگیرد، فاتحه هنر نمایشی در فیلم و سریال نیز از قبل خوانده شده است.
وقتی مردم مجبور باشند قبل، حین و بعد از یک بحث تاریخی، یک بحث علمی، یک تحلیل روایی و حتی یک بحث عرفانی و باز حتی تلاوت قرآن کریم و تفسیر آن، موسیقی گوش دهند، وقتی حتی در میان سنگینترین و جاذبترین مباحث علمی، دینی، فلسفی، عرفانی، تفسیری و ...، مجری مطلب را قطع کرده و میگوید: «اجازه دهید یک سری به اتاق فرمان بزنیم»، و بعد یک موزیک بیربطی پخش میشود تا اثر احتمالی مطلب درجا از بین برود، جایگاه هدفمند موسیقی نیز معلوم است. و در چنین میدانی فرقی نمیکند که این وزیر بیاید و یا آن وزیر.
پس، در این میان آنان که محقتر و مظلومتر از همه هستند، مخاطبین، یعنی همان مردمی هستند که در عرصهی فرهنگ و هنر، نه تنها کمتر به فرهنگ، خواست، نیاز و منافع آنها توجه میشود، بلکه به شدت از داخل و خارج مورد هجمه، تهاجم و شبیخون فرهنگی و هنری هستند.
در این معارفه بسیار مجلل، سخن از مظلومیت تأتر، سینما و موسیقی، بسیار به میان آمد؛ تا آنجا که آقای ایرج راد، نگاه به هنر تأتر در منظر مقامات را کیلویی و چرتکهای محاسبه کرد گفت:
«حتی کاندیداها در صحبتهایشان تنها سه بار به کلمه تئاتر اشاره داشتند و برنامه کاری آقای جنتی را هم که خواندم تنها در یک جا به تئاتر که اساس و جوهره هنرهای نمایشی است اشاره شد».