ش (مشهد و تهران): چرا باید از فلسطین حمایت کنیم؟ لطفاً کاملاً شرح دهید. در بسیاری از سایتها (در راستای همان شعار «نه غزه نه لبنان» سبزها، این شبهه را ایجاد میکنند که وقتی ما خودمان نیازمند هستیم، چرا باید به آنها کمک کنیم و مورد غضب دیگران واقع شویم؟!
«ایکس – شبهه»: بهترین و موجهترین دلیل برای انجام هر کاری، عمل به حکم «عقل» و «عدل» است. چنان چه حتی عبادت خداوند متعال نیز به حکم عقل و عدل انجام میپذیرد. (عدل یعنی قراردادن هر چیزی در جای خودش. لذا انجام به موقع هر عملی که مقتضای آن ایجاب کند، عمل به عدل است و عدم انجام آن نیز نقطهی مقابل عدل، یعنی «ظلم» است. چه به خود و چه به دیگران. در هر حال حکم عقل و عدل در انسان وظیفه و تکلیف را ایجاب مینماید و آن گاه پاسخ «چرا؟» همان «انجام تکلیف و وظیفه» میشود.
اینک باید با این معیار موضوع کمک به فلسطین را مورد بررسی قرار دهیم تا ببینیم که آیا عمل به «عقل و عدل» یا همان عمل به تکلیف و وظیفه است، یا عملی غیر عقلانی و غیر عادلانهای است که موجب ظلم به خود یا دیگران میگردد؟
اگر چه تمامی کسانی که به هر بهانهای مخالف کمکهای شخصی یا اجتماعی یا سیاسی ملل و کشورهای مسلمان به فلسطین و لبنان در مقابله با اسرائیل هستند، خود به صورت مستقیم و غیر مستقیم به آمریکا، اسرائیل و در یک کلمه «صهیونیسم بینالملل» خدمت میکنند و هیچ سؤالی هم نمیکنند که چرا و به چه قیمتی باید این خدمتگزاری را انجام دهند، اما در عین حال این شبهه را ایجاد میکنند که فلسطین یک مسئلهی منطقهای است که اگر خیلی تعمیم دهیم، نهایت گسترهی آن جامعهی عرب را پوشش میدهد، لذا دیگران و به ویژه ایران و ایرانیها نباید هیچ کمکی به آن نمایند(؟!) چنان چه مقام معظم رهبری میفرمایند:
« ... گاهي شنيده میشود كه كسانی میگويند: فلسطين يك مسألهی عربی است. اين سخن به چه معنی است؟ اگر مقصود آن است كه عرب، احساسات خويشاوندانهتری دارد و مايل است خدمت و مجاهدت بيشتری تقديم كند، اين چيز پسنديدهئی است و ما به آن تبريك ميگوئيم. ولی اگر معني اين سخن آن است كه سران برخی كشورهای عربی به ندای يا للمسلمين مردم فلسطين كمترين توجهی نكنند و در قضيهی مهمی مانند فاجعهی غزه با دشمن غاصب و ظالم همكاری كنند و بر سر ديگران كه ندای وظيفه، آرامشان نمیگذارد فرياد بكشند كه شما چرا به غزه كمك میكنيد، در اين صورت هيچ مسلمانی و هيچ عرب غيور و با وجدانی اين سخن را نمیپذيرد و گويندهی آن را از سرزنش و تقبيح معاف نمیسازد...
كمك همه جانبه به مردم فلسطين و حمايت كامل از آنان واجب كفائي بر همهی مسلمانان است. دولتهائی كه به جمهوری اسلامي ايران و برخی ديگر از كشورهای مسلمان به خاطر كمك به فلسطين خرده میگيرند، خود متحمل اين كمك و حمايت شوند تا تكليف اسلامی از ديگران ساقط شود، و اگر همت و توان و شجاعت آن را ندارند، بهتر است به جای خردهگيری و كارشكنی، قدرشناسِ اقدامات مسئولانه و شجاعانهی ديگران باشند.» (14/12/1387)
در بررسی مسئلهی چرایی دفاع از فلسطین، از منظر عقل و عدل، ممکن است این شبهه ایجاد شود که «هر چقدر هم دفاع از حقوق، جان و مال مسلمانان لازم و واجب باشد، باز منافع خودمان اولیتر است، در هر حالی که ما به خاطر دفاع از فلسطین در فشارهای سیاسی، اقتصادی، بینالمللی و قهر شیطان بزرگ قرار گرفتهایم؟!»
پس، لازم است ابتدا ببینیم و بدانیم که آیا ایجاد یک دولت جعلی به نام «اسرائیل»، فقط ظلم به فلسطینیها، لبنانیها و بالتبع دیگر اعراب است، یا برای خود ما نیز به صورت مستقیم یک تهدید جدی قلمداد میگردد؟
برای روشن شدن موضوع کافی است که به اهداف ایجاد یک دولت جعلی، آن هم به قیمت قتل عام و نسل کشی مسلمانان منطقه توجه کنیم. آیا تشکیل یک دولت صهیونیستی جعلی به نام اسرائیل در قلب فلسطین و سپس گسترش سرزمینهای اشغالی، اخراج مردم، غصب بیتالمقدس، دست درازی به نوار غزه و طمع به لبنان و ...، فقط به خاطر قصهی ساختگی و دروغ تاریخی «هولوکاست» است، یا اهداف دیگری در نظر است که همهی جهان اسلام و از جمله ایران را شامل میگردد؟! اگر مسئله، فقط یک مسئلهی ملی، طایفهای، منطقهای و ... است، چرا آمریکا، انگلیس، اروپای متحد و کل نظام تشکیلاتی صهیونیسم بینالملل، با همهی امکانات سیاسی، خبری، دیپلماسی، اقتصادی، نظامی، امنیتی، اطلاعاتی و ...، از آن حمایت میکند و با وقاحت تمام مقابل افکار عمومی جهانیان میایستد و همهی جنایات هولناک و نسلکشیها را تأیید میکند؟!
بر همگان روشن است که از طرح ایجاد حکومت واحد جهانی به صدارت و ریاست آمریکا (تشکیلات ماسون و صهیونیسم) بیش از یک قرن میگذرد و تمامی سیاستهای اقتصادی، فرهنگی، نظامی، سیاسی، خبری و ... استکبار جهانی نیز منطبق با ضرورتها و ملزومات تحقق این هدف تدوین و اجرا میگردد.
کشورهای اسلامی و به ویژه منطقهی خاورمیانه، چه به لحاظ معادن زیرزمینی (به ویژه نفت، گاز و ارانیوم) و چه به لحاظ جغرافیای سیاسی و اقتصادی، غنیترین و استراتژیکترین منطقهی جهان است، به گونهای که میتوان آن را «رگ حیات جهان» بیان نمود.
ایجاد دولت جعلی به نام «اسرائیل» در این منطقه در واقع ایجاد یک پایگاه نظامی قدرتمند آمریکایی برای اشغال تمامی منطقه و مبدل نمودن کشورهای آن به ایالات کوچک و بزرگ تحت سیطرهی آمریکاست. لذا از همان ابتدا صهیونیسم به برخورداری از یک سرزمین (اگر چه اشغالی)، در قبال هولوکاست ساختگی قناعت نکرد و شعار «از نیل تا فرات» را سر داد و اکنون نیز دایرهی این طمع را بسیار بزرگتر مطرح مینماید.
بدیهی است که هیچ سازمان، شخص یا نهادی نمیتواند برای اسرائیل مرزی تعیین نموده و بر سر آن مرز به توافق رسد و گسترهی این پایگاه نظامی را به درون مرزهای خود محدود نماید، هر چند که حتی قبول و پذیرش یک متر مربع از خاک سرزمین فلسطین به نام رژیم اشغالگر قدس (اسرائیل)، به رسمیت شناختن آن و زمینهساز تحقق اهداف بعدی آن خواهد بود. و هر چند که پذیرش تاوان هولوکاست ساختگی از خاک، وطن، سرمایه و عرض و ناموس ملسمانان، ذلت و خواری بیتاوانی نخواهد بود.
پس، نقشهی راه و هدف آمریکا (ماسون)، تشکیل خاورمیانهی جدید به محوریت و صدارت اسرائیل به نمایندگی از صهیونیسم بینالملل میباشد که کشور جمهوری اسلامی ایران در قلب آن قرار دارد.
حال چه جهان اسلام (به ویژه خاورمیانه) را به دلیل مشترکات دینی و منافع وابسته به یک دیگر، یک پارچه فرض کنیم و چه کشور ایران را به صورت مستقل در نظر بگیریم، رژیم صهیونیستی اسرائیل اشغالگر که پایگاه نظامی آمریکا در منطقه میباشد، دشمن شمارهی یک قلمداد میگردد و سرزمین فلسطین وسپس لبنان، سوریه و پس از آن عراق – که در اهداف اولیهی اشغالگری آمریکا توسط اسرائیل است – خاکریزها و سنگرهای خط مقدم محسوب میگردند. لذا اگر هر یک از آنها سقوط کند، زمینه برای سقوط خاکریز و سنگر بعدی فراهمتر میگردد.
پس، جمهوری اسلامی ایران حتی اگر فقط در اندیشهی دفاع از مرز و بوم و منافع خود نیز باشد و با کوتاهنگری و سادهلوحی شرایط و تحولات جهانی و منطقهای را مربوط به خود نداند، باید با تمام قوا از تمامی خاکریزها و سنگرها و به ویژه خط مقدم که سرزمین فلسطین است دفاع نماید. و حال آن که جایگاه، نقش، اثرگذاری، دیدگاه و اهداف این نظام، کشور و ملت اسلامی، بسیار والاتر، با بصیرتتر و مقدستر از همه است.
البته آن چه بیان گردید، فقط از دیدگاه سیاسی صرف است. و حال آن که «عقل و عدل»، قبل از هر چیز بندگی حق تعالی و انجام فرامین الهی که در مکتب والای اسلام ارائه شده است را حکم مینماید.
اسلام عزیز، قبل از نگاه مستکبرانه و سودجویانهی فرقههای ماسونی و صهیونیستی به جهانی سازی، حکومت واحد الهی در جهان را تنها راه نجات بشر و بشریت از ظلم و جور و جهالت معرفی نموده و تحقق آن را هدف قرار داده است. لذا تلاش برای رهایی از بندگی طواغیت و فراعنهی زمان که متسلزم کفر به طاغوت و ایمان به الله (فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى لاَ انْفِصامَ لَه» میباشد را سر لوحهی اهداف و برنامههای یک انسان مسلمان، رها و کمالجو قرار داده است.
بدیهی است که تلاش برای رهایی از یوق بندگی غیر (طواغیبت) نیز مستلزم برخورداری از ایمان الهی، روح و فرهنگ اسلامی میباشد که وحدت مسلمین و کمک یا دفاع از مظلومان و به ویژه مسلمانان عالم، یکی از نمودها و مصادیق بارز آن میباشد. لذا پیامبر اکرم (ص) فرمود: هر کس فریاد «یا للمسلمین – ای مسلمانان» را بشنود و پاسخی ندهد، از من نیست.
اینک فلسطین فریاد میکشد که این مسلمانان عالم و ای کشورهای اسلامی منطقه، آمریکا توسط رژیم اشغالگر و پایگاه نظامیاش به نام اسرائیل، برای آن که بر کشور، جان و مال شما تسلط پیدا کند، باید از جنازهی من عبور کند و به همین دلیل از هیچ ددمنشی و جلادی برای کشتن من حذر و دریغ نمیکند، پس به کمک بشتابید.
حال انسان عاقل، انسان عادل، انسان ملسمان و انسان آزاده چه میکند؟ دست روی دست میگذارد و با سکوت و سکون و خود نگری و بیبصیرتی خود به آمریکا و اسرائیل و صهیونیسم بینالملل (شیطانپرستهای ماسونی) خدمت میکند تا روزی نوبت خودش شود، یا به امر الهی قیام میکند و به کمترین کاری که میتواند – دفاع از مظلومین و مسلمین خط مقدم به حد توان و امکان – عمل مینماید؟
چقدر ذلیل، زبون و بندهی طواغیت هستند دولتها و ملتهایی که به رغم اطلاق نام مبارک «مسلمان» بر خود، در حالی که حتی غیر مسلمانان و بیدینان جهان، حتی در آمریکا و اروپا، از جنایات اسرائیل بر علیه مردم فلسطین و غزه و لبنان به تنگ آمده و با اعتراض یا سیل کمکهای خود به یاری آنها میشتابند، اینان در خواب غفلت زبونبار خود فرو رفته و نه فقط هیچ کمکی نمیکنند، بلکه در ظاهر و باطن به کمک آمریکا و اسرائیل میشتابند و به لبخند بیمزه و مسخرهی طاغوت در برابر این خواری رضایت میدهند؟!
بخشی از پيام مقام معظم رهبری به ملتهاى مسلمان، به منظور مقابله با توطئههاى خباثتآميز آمريكا و اسرائيل در كنفرانس مادريد (1370):
«خلاصى اسرائيل از دغدغهى معارضات دولتهاى عربى، آن دستآموز آمريكا (اسرائیل) را اولاً براى وظيفهى اصلیاش، يعنى مبارزه با حركتهاى اسلامى در اين منطقه - كه بزرگترين خطر جدى براى آمريكاست - آماده مىسازد؛ ثانياً نفوذ آمريكا را بر كشورهاى اين منطقهى حياتى قطعى كرده، منطقه را به صورت خانهى امن آمريكاييان درمىآورد و شيطان بزرگ، صاحباختيار بىدردسر خاورميانه مىشود؛ و ثالثاً اسرائيل در راه توسعهى سرزمينهاى اشغالى و آرزوى «از نيل تا فرات»، يك سنگر مهم ديگر را فتح مىكند.»
- تعداد بازدید : 2907
- 6 مهر 1389
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: سیاسی