در رابطه با سخنان اخیر رییس جمهور؛ آیا معصوم نیز قابل نقد است؟ اگر اینگونه است، آیا عصمت ائمه و پیامبر(ص) زیر سوال نمیرود؟ (یازدهم تجربی / قزوین)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): عصمت پیامبر اکرم و اهل بیت علیهم السلام، مبتنی بر نظرات این و آن نبوده که با نظرات آنها زیر سؤال برود؛ بلکه با این گونه اظهار نظرهای غلط، فقط عقل، علم، ایمان، بصیرت، تقوای و اهداف گوینده زیر سؤال میرود! و در این قاعده، هیچ فرقی نمیکند که گوینده کیست و یا سمتش چیست؟
مگر هر نقدی حتماً صحیح و وارد است که اگر کسی خداوند سبحان، رسول الله و اهل بیت علیهم السلام را نقد نمود، عصمت آنان زیر سؤال برود. از قدیم گفتهاند: کسی که چیزی برای طرح خود ندارد، یا به یک بزرگی میچسبد و یا به او حمله میکند، تا از قِبَلِ بزرگی او مطرح شود.
مگر با اعتراض، انتقاد، انکار و تکفیر فرعون، ابوجهل، ابولهب، ابوسفیان و ...، عصمت انبیای الهی صلوات الله علیهم، زیر سؤال رفته است؟!
برخی گمان دارند که چون با هر حق و حقیقتی مخالفت میکنند، لابد انسانهای بسیار بزرگ و روشنفکری هستند و همه باید به آنان احترام بگذارند، در صورتی که پوشاندن (کفر)، انکار و بدتر از همه مقابله، رویایی و جدال با حق، بیانگر جهالت، حماقت و البته تکبر و عناد میباشد.
عین سخنان آقای روحانی:
«با انتقاد مخالف نیستیم، همه باید انتقاد بشوند، استثنا نداریم. تمام مسئولین در کشور قابل نقدند؛ ما در کشور معصوم نداریم؛ (با آن حرکت دست) حالا یک وقتی امام دوازدهم اگر ظهور کرد، اونوقت هم میشه نقد کرد! پیغمبر هم اجازه نقد میداد. دیگه بالاتر از پیغمبر هم که ما دیگه نداریم در تاریخ؛ وقتی پیغمبر یک صحبتی میکرد، طرف بلند میشد، روبروی پیغمبر، میگفت که: «أ من الله، ام منک»، تو این حرفی که میزنی، نظر خودته، یا خدا بهت وحی کرده، اگر میگفت: «من الله» خدا وحی کرده، که هیچ، امر خداست، اگر میگفت: «منّی»، از طرف خودمه، انتقاد میکرد و میگفت: من قبول ندارم. نقد میکرد.
ما در زمان حکومت معصوم هم نقد را داریم. نقد همیشه مفیده، اگر توأم بشه با امید، توأم بشه با اراده، توأم بشه با راه حل درست...»
تأسف و تأمل:
پیش از هر مطلبی درباره این سخنان، از دو امر تأسف میخوریم: اول آن چرا برخی از رؤسای جمهور (بنی صدر، خاتمی، روحانی)، به جای تلاش برای انجام احسن وظایف و تکالیف خود و پاسخگویی به مردم، خود را در جایگاه نظریهپردازی دربارهی اسلام قرار میدهند؟ و دوم آن که در این جایگاه نیز چرا راجع به چیزی که نمیدانند، سخن میگویند؟!
و البته ما این را میدانیم که اینگونه سخنان، از روی غفلت، نادانی یا سهو نیست، بلکه برخی اهداف دیگری به جز مسئولیت خود را دنبال میکنند و میدانند که تحقق آنها، مستلزم تغییر شناختها و باورهای مردم مسلمان میباشد. لذا ناچارند با استفاده از جایگاه مسئولیت، نظریهپردازی کنند و چون خودشان تئوریسین نیستند، به گفتار امثال دکتر سروش یا آقای شبستری و ... تأسی میکنند!
نکات:
●- این که کسی مقابل پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله بایستد و بپرسد (البته با معرفت و ادب)، آیا سخن شماست یا وحی است؟! سؤال است نه انتقاد.
●- این که کسی به ایشان بگوید: «حال که وحی نیست، من قبول ندارم» نیز اظهار مواضعی مبتنی بر جهل، تکبر و کفر است، نه انتقاد.
●- منافقین با این لحن سخن میگفتند و مدعیانه اظهار میکردند «پس ما قبول نداریم». ممکن است مؤمنان نیز همین سؤال را با ادب بپرسند تا وحی و غیر وحی را بشناسند، اما میدانند که حتی اگر وحی نباشد، سخنی و منطقی مبتنی بر وحی است، حکیمانه است و البته باید اطاعت گردد.
●- این که "چکاری را میشود کرد"، با این که انجام آن عقلانی و صحیح است یا خیر؟ خیلی فرق دارد. با معصوم علیه السلام، حتی میشود دشمنی کرد و حتی میشود او را ترور کرد و کُشت، اما آیا صرف این که میشود کاری را انجام داد، دلیل درست و موجه بودن آن کار است؟!
حکایت:
میگویند: یک شخص جاهل، بیادب و فاسدی، با مجتهدی مواجه شد و با همان لحن بیادبانه (که امروزه ترویج میشود) گفت: «آقا من سؤال دارم». مجتهد نگاهی به او کرد گفت: بپرس. او با همان گستاخی پرسید: «آیا میشود من فلان غلط را بکنم»؟ مجتهد از ذکر آن غلط کبیره آشفته شد و چون بالاخره سؤال (استفتاء) بود و باید پاسخ میداد، گفت: «خیر آقا، حرام است، گناه کبیره است، نمیشود»! آن فاسد بیادب گفت: «ولی من کردم، شد»!
●- حالا حکایت «از معصوم هم میشود انتقاد کرد» همینطور است. بسیاری آنقدر جاهل و متکبر هستند که از خداوند سبحان نیز انتقاد میکنند که چرا چنین کرد و چنان نکرد؟ در حالی که باید تفکر و اندیشه میکردند، تا اهل ایمان، فهم و حکمت گردند.
علم، ایمان و ادب قرآنی:
پیامبر اعظم و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام، برای تعلیم، تزکیه و رشد مردم انتخاب و فرستاده شدهاند، پس بیتردید با پرسشهای گوناگونی مواجه بودند و باید پاسخ میدادند که روشنگری گردد و مردم تعلیم بگیرند و رشد یابند.
اما، هر چند "سؤال" همیشه در مورد چیزی است که انسان پاسخش را نمیداند و نداستن امتیاز نیست که موجب فخر گردد، گاهی افراد بیخرد، نسبت به ندانستنها و پرسشهای خود نیز احساس فخر نموده و تکبر (خود بزرگبینی) میکنند!
از اینرو، خداوند متعال، ضمن آن که فرموده تمامی سؤالات، شبهات، نظرات و حتی اختلافات خود را به ایشان ارجاع دهید، ادب مواجه و گفتگوی با ایشان را نیز تعلیم نموده است، چنان که ایشان نیز ادب گفتگو با اهل بیت علیهم السلام و یا حتی دربارهی ایشان را تعلیم نمودهاند:
*- « لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعَاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضًا قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِينَ يَتَسَلَّلُونَ مِنْكُمْ لِوَاذًا فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ » (النّور، 63)
ترجمه: صدا کردن پیامبر را در میان خود، مانند صدا کردن یکدیگر قرار ندهی؛ خداوند کسانی از شما را که پشت سر دیگران پنهان میشوند، و یکی پس از دیگری فرار میکنند میداند! پس آنان که فرمان او را مخالفت میکنند، باید بترسند از اینکه فتنهای دامنشان را بگیرد، یا عذابی دردناک به آنها برسد!
*- « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ » (الحجرات، 1)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد، در برابر خدا و پيامبرش [در هيچ كارى] پيشى مجوييد و از خدا پروا بداريد كه خدا شنواى داناست.
*- « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تَشْعُرُونَ » (الحجرات، 2)
ترجمه: ای کسانی که ایمان آوردهاید! صدای خود را فراتر از صدای پیامبر نکنید، و در برابر او بلند سخن مگویید (و داد و فریاد نزنید) آن گونه که بعضی از شما در برابر بعضی بلند صدا میکنند، مبادا اعمال شما نابود گردد در حالی که نمیدانید!
*- « إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولَئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَى لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِيمٌ » (الحجرات، 3)
ترجمه: كسانى كه نزد پيامبر خدا صدايشان را فرو مىكشند (با ادب، احترام و آرام سخن میگویند) همان كسانند كه خدا دلهايشان را براى پرهيزگارى امتحان كرده است؛ آنان را آمرزش و پاداشى بزرگ است.
*- « إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِنْ وَرَاءِ الْحُجُرَاتِ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ » (الحجرات، 4)
(ولی) کسانی که تو را از پشت حجرهها بلند صدا میزنند، بیشترشان نمیفهمند!
*- « وَلَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّى تَخْرُجَ إِلَيْهِمْ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ » (الحجرات، 5)
ترجمه: و اگر ايشان صبر كنند تا تو از خانه به سويشان در آيى برايشان بهتر است و خدا آمرزگار رحيم است.
نقد امام زمان علیه السلام:
آقای روحانی میگوید: « حالا یک وقتی امام دوازدهم اگر ظهور کرد، اونوقت هم میشه نقد کرد »، بله خیلی کارها میشود کرد! در احادیث داریم که پس از ظهور، بسیاری از همین مجتهدین، بر ایشان میشورند که چرا با ظالمان اینگونه میجنگی؟! آیا دلیل و حجتی از قرآن داری یا خیر؟!
البته ایشان با سعهی صدری که دارند، پاسخ داده و دلیل و حجت قرآنی به آنها نشان میدهند، اما آن آخوندهایی که بر ایشان میشورند، ضعف شناخت و ایمان، و البته تکبر و غرور خودشان را ظاهر میکنند. بالاخره عصر ظهور است و همهی باطنها ظاهر میشود.
جهل و تکبر:
آن به حسب ظاهر آخوند، مُلا، مجتهد و یا بهتر بگوییم "ملبسی" که بر ایشان میشورد، معصوم را نقد میکند و از او حجت قرآنی میخواهد، از یک سو جاهل (بیخرد) است، از سوی دیگر نادان (امامت و امام نشناس) و از سوی دیگر بیادب، و از سوی دیگر بسیار بسیار متکبر. چرا که "نقاد" وقتی نقد میکند که باور دارد خودش بهتر و بیشتر میداند، و اصلح را او تشخیص میدهد. پس
کسی که مقابل امام معصوم علیه السلام، چنین نگاهی به خود دارد، خیلی متکبر است و البته هر متکبری، ضعیف و جاهل است.
مرتبط:
در صحبت آقای رییس جمهور حسن روحانی، منظور از فرق بین اسلام انقلابی و انقلاب اسلامی، چیست؟ آیا مفهوم همان لیبرال شدن انقلاب اسلامی است؟! (21 اردیبهشت، 1395)
آقای روحانی میگوید: «امیرالمؤمنین، مبنای ولایت و حکومت را نظر و انتخاب مردم می دانند»، آیا چنین است؟! (26 خرداد 1396)
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
در رابطه با سخنان اخیر رییس جمهور؛ آیا معصوم نیز قابل نقد است؟ اگر اینگونه است، آیا عصمت ائمه و پیامبر(ص) زیر سوال نمیرود؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9037.html
- تعداد بازدید : 2943
- 29 دی 1396
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: سیاسی