آقای روحانی میگوید: «خدا به پیمبر میگه، تو کسی نیستی که بالاسر مردم باشی و بخوای امر و نهی کنی ... «وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ»، ما فکر میکنیم که بالاسر مردمیم و فرمان میدهیم، خود پیامبر و امبرالمؤمنین (ع) چنین نبودند ... ؟!
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): از یک سو متأسفیم که چرا یک روحانی که رییس جمهور نیز هست، قرآن را چنین میخواند و تفسیر به رأی مینماید، اما از سوی دیگر خوشحالیم که خود چگونگی رجوعش به قرآن کریم و برداشت از آن را تشریح میکند تا همگان بدانند که ریشه اختلاف زاویهها در مواضع سیاسی و ... از کجاست؟ و گمان نکنند که فقط یک کمی اختلاف سلیقه وجود دارد! در هر حال «سیاست هر کسی، عین دیانت اوست».
نکته:
دنیا، محل معلوم شدن احوال بندگان خداست؛ یعنی درونها حتماً بیرون میریزد. خداوند متعال هیچ گاه نمیگذارد تا حال درون افراد، هم چنان در درون بماند و بندهاش در آخرت، منکر و مدعی نیز باشد؛ لذا حتماً این درونها، با مواضع، عملکردها و به ویژه "لحن قول = چگونگی گفتار"، بیرون ریخته و آشکار میگردد، این وعدهی حتمی خداوند متعال است؛ و ما نیز در اشخاص متفاوت، تجربه کردهایم:
« أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَنْ لَنْ يُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغَانَهُمْ * وَلَوْ نَشَاءُ لَأَرَيْنَاكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِيمَاهُمْ وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ أَعْمَالَكُمْ » (محمد صلوات الله علیه، 29، 30)
ترجمه: آیا کسانی که در دلهایشان بیماری است گمان کردند خدا کینههایشان را آشکار نمیکند؟! * و اگر ما بخواهیم آنها را به تو نشان میدهیم تا آنان را با قیافههایشان بشناسی، هر چند میتوانی آنها را از طرز سخنانشان بشناسی؛ و خداوند اعمال شما را میداند!
شیوهی خلط مبحث:
خداوند متعال میفرماید که در قرآن کریم آیات محکم و متشابهی وجود دارد که متشابهات آن، به محکماتش بر میگردد؛ اما برخی محکمات را نیز با خلط مبحث متشابه میکنند و البته قلبهای مریض، از همان متشابهات پیروی میکنند. این که دیگر صریح آیه میباشد.
سه مقولهی «وکیل – بالاسری پیامبر اکرم و اهل عصمت صلوات الله علیهم اجمعین و نیز امر به معروف و نهی از مکر»، سه مقوله مستقل [اما مرتبط] هستند که در خلط مبحث آقای روحانی، به این شکل مطرح و نتیجهگیری شده است!
وکیل:
« إِنَّا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ فَمَنِ اهْتَدَى فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ » (الزّمر، 41)
ترجمه: ما این کتاب (آسمانی) را برای مردم بحق بر تو نازل کردیم؛ هر کس هدایت را پذیرد به نفع خود اوست؛ و هر کس گمراهی را برگزیند، تنها به زیان خود گمراه میگردد؛ و تو وکیل آنان در امر هدایت نیستی.
وکیل، یعنی کسی که "کار متوکل" به او واگذار شده است، چنان که مؤمنان به خداوند متعال "توکل" میکنند؛ و البته که "امر هدایت مردمان" به هیچ کس واگذار نشده است و خداوند حکیم و قادر است که امر هدایت یا گمراهی را بر اساس قوانین تکوین و تشریع، مالک و ربّ میباشد.
بنابراین، به پیامبرش صلوات الله علیه و آله، نه فقط در این آیه، بلکه در چندین آیه [نه این که خدا میگه!]، بلکه میفرماید تو وکیل نیستی، تو حفیظ نیستی، تو سلطه نداری و چنین نیست که هر کسی را که تو دوست داشته باشی هدایت شود، هدایت گردد.
این بیان، منافاتی با بالاسری ندارد، بلکه نفی سلطه و جبر در امر هدایت میباشد، چنان که فرمود: شیطان نیز بر مؤمن سلطه ندارد و سلطهی او فقط بر کسانی است که خودشان ولایت او را بپذیرند (النحل، 99 و 100) – در نتیجه میفرماید: «کسی با اجبار دیگری، مؤمن یا کافر نمیشود و همه به انتخاب خود راه هدایت و یا ضلالت را بر میگزینند، و این خداوند مالک است که آنها را [بر اساس مشیت، حکمت و قوانینی که حاکم نموده]، بر اساس انتخاب خودشان، هدایت یا گمراه میسازد. چرا که فعال مآیشاء اوست.
بالاسری پیامبر اکرم و اهل بیت علیهم السلام:
جمله آقای روحانی مبنی بر این که « خدا به پیمبر میگه، تو کسی نیستی که بالاسر مردم باشی »، از یک سو دروغ و تحریف است، و از سویی دیگر "لحن قولی" بسیار بیادبانه نسبت به ساحت مقدس آنان دارد! و هم مغایر با آیات صریح قرآن کریم و احادیث میباشد، و هم بیانگر نوع نگاه علمی، عقلی، قلبی و عملی گوینده نسبت به خداوند سبحان، قرآن کریم و اهل عصمت علیهم اسلام.
•- همین که ایشان، نبیالله، رسول الله و خاتم الانبیاء و المرسلین هستند، یعنی از جانب خداوند متعال، به عنوان «ولیّ الله» و "بالاسری" بندگان خدا، برگزیده و منصوب شدهاند، امامان و صاحبان ولایت نیز هم چنین. پس انکار این حقیقت و واقعیت، به مثابهی انکار اصول عقاید اسلام میباشد:
الف:
« النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ إِلَّا أَنْ تَفْعَلُوا إِلَى أَوْلِيَائِكُمْ مَعْرُوفًا كَانَ ذَلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا » (الأحزاب، 6)
ترجمه: پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر (والاتر و برتر) است؛ و همسران او مادران آنها [= مؤمنان] محسوب میشوند؛ و خویشاوندان نسبت به یکدیگر از مؤمنان و مهاجران در آنچه خدا مقرّر داشته اولی هستند، مگر اینکه بخواهید نسبت به دوستانتان نیکی کنید (و سهمی از اموال خود را به آنها بدهید)؛ این حکم در کتاب (الهی) نوشته شده است.
ب:
« لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا » (الأحزاب، 21)
ترجمه: مسلّماً برای شما در [سبک و سیره] زندگی رسول خدا (مواضع، منشها، رفتارها، عملکردها ...) سرمشق نیکوست، برای آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد میکنند.
ج:
« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ » (محمد صلوات الله علیه و آله، 33)
ترجمه: ای کسانی که ایمان آوردهاید! اطاعت کنید خدا را، و اطاعت کنید رسول (خدا) را، و اعمال خود را باطل نسازید!
حدیث:
اگر ایشان و امثال ایشان، هیچ حدیثی در برتری رسول اعظم و اهل بیت او صلوات الله علیهم اجمعین نخوانده باشند، دست کم خطبهی غدیر خم را که در منابع شیعه و سنّی ثبت است و از محکمات اعتقادات شیعه میباشد [و مضامین آن با هیچ قرائت جدیدی قابل تغییر و تبدیل نیست] دست کم یکبار خواندهاند:
**- ای مردم! بدانید این آیه درباری اوست. ژرفی آن را فهم کنید و بدانید که خداوند او را برایتان صاحب اختیار و امام قرار داده، پیروی او را بر مهاجران و انصار و آنان که به نیکی از ایشان پیروی می کنند و بر صحرانشینان و شهروندان و بر عجم و عرب و آزاد و برده و بر کوچک و بزرگ و سفید و سیاه و بر هر یکتاپرست لازم شمرده است . [هشدار که] اجرای فرمان و گفتار او لازم و امرش نافذ است. ناسازگارش رانده، پیرو و باورکنندهاش در مهر و شفقت است.
**- «مَعاشِرَالنّاسِ! فَضِّلُوا عَلِیّاً فَإِنَّهُ أَفْضَلُ النَّاسِ بَعْدی مِنْ ذَکَرٍ و أُنْثی ما أَنْزَلَ الله الرِّزْقَ وَبَقِی الْخَلْقُ. مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ، مَغْضُوبٌ مَغْضُوبٌ مَنْ رَدَّ عَلَی قَوْلی هذا وَلَمْ یُوافِقْهُ.»
ترجمه: ای مردم! عل را برتر دانید؛ که او برترین مردمان از مرد و زن پس از من است؛ تا آن هنگام که آفریدگان پایدارند و روزیشان فرود آید. دور دورباد "از رحمت الهی" و خشم خشم باد بر آن که این گفته را نپذیرد و با من سازگار نباشد!
«مَعاشِرَالنّاسِ! أَنَا صِراطُ الله الْمُسْتَقیمُ الَّذی أَمَرَکُمْ بِاتِّباعِهِ، ثُمَّ عَلِی مِنْ بَعْدی. ثُمَّ وُلْدی مِنْ صُلْبِهِ أَئِمَّةُ (الْهُدی)، یَهْدونَ إِلَی الْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلونَ»
ترجمه: ای مردم! صراط مستقیم خداوند منم که شما را به پیروی آن امر فرموده. و پس از من علی است و آن گاه فرزندانم از نسل او، پیشوایان راه راستند که به درستی و راستی راهنمایند و به آن حکم و دعوت کنند.
و ...
امر به معروف و نهی از منکر:
"امر به معروف و نهی از منکر"، اختصاصی به اسلام ندارد، بلکه رشد و پیشرفت هر جامعهای، مرهون توجه و اهتمام عمومی حکومت، دولت و آحاد آن جامعه به انجام این امر مهم میباشد؛ منتهی "امر به معروف و نهی از منکر" در چارچوب شریعت عزیز اسلام، یکی از احکام، فروع، واجبات و مسلماتی است که منکر آن، یکی از احکام ضروری را رد کرده است!
به "امر به معروف و نهی از منکر"، مکرر در قرآن کریم تصریح شده است و البته که علت عقب افتادگی ملتها و یا استکبار و گستاخی دولتها، همه به خاطر تعطیل این امر مهم میباشد.
« كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ » (آلعمران، 110)
ترجمه: شما بهترین امتی بودید که به سود انسانها آفریده شدهاند؛ (چه اینکه) امر به معروف و نهی از منکر میکنید و به خدا ایمان دارید. و اگر اهل کتاب، (به چنین برنامه و آیین درخشانی،) ایمان آورند، برای آنها بهتر است! (ولی تنها) عده کمی از آنها با ایمانند، و بیشتر آنها فاسقند، (و خارج از اطاعت پروردگار)
« وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ » (التوبة، 71)
ترجمه: مردان و زنان باایمان، ولیّ (و یار و یاور) یکدیگرند؛ امر به معروف، و نهی از منکر میکنند؛ نماز را برپا میدارند؛ و زکات را میپردازند؛ و خدا و رسولش را اطاعت میکنند؛ بزودی خدا آنان را مورد رحمت خویش قرارمیدهد؛ خداوند توانا و حکیم است!
منافقان:
نظر به این که همگان به نوعی «دعوت به سویی و بازدارندگی از نقطه مقابل» دارند، میفرماید: منافقان نیز از این قاعده مستثنا نمیباشند، اما آنها «امر به منکر و نهی از معروف» میکنند. از اصلیتری مصداق معروف که "ولایت" است گرفته، تا شاخههای آن – و از اصلیترین منکر، که انکار و دشمنی با "ولایت" است گرفته، تا شاخههای آن که انواع اقسام فسادها و فسقهای فردی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و ... میباشد:
« الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَيَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ هُمُ الْفَاسِقُونَ » (التوبة، 67)
ترجمه: مردان منافق و زنان منافق، همه از یک گروهند! آنها امر به منکر، و نهی از معروف میکنند؛ و دستهایشان را (از انفاق و بخشش) میبندند؛ خدا را فراموش کردند، و خدا (نیز) آنها را فراموش کرد (، و رحمتش را از آنها قطع نمود)؛ به یقین، منافقان همان فاسقانند!
نتایج:
یک - « خدا به پیمبر میگه، تو کسی نیستی که بالاسر مردم باشی و بخوای امر و نهی کنی »، کاملاً غلط و در ضمن لحن قول بیادبانه و مغایر با آیات صریح قرآن کریم میباشد.
دو – خداوند متعال به کرات فرمود که آنها برترین انسانها هستند – برای اهل ایمان «ولیّ الله = سرپرست و بالاسر» هستند.
سه – هر که ولایت و بالاسری آنان را انکار کند، منکر اصول دین و اساس اعتقادات شده است.
چهار – پیامبر اکرم و اهل عصمت علیهم السلام، همه برای "امر به معروف و نهی از منکر" قیام نمودهاند و اساساً نهضت کربلا و قیام سیدالشهداء علیه السلام، برای تحقق همین امر مهم بوده است.
پنج – امر به معروف و نهی از منکر، یکی از ضروریات دین است که منکر آن، منکر ضروریات دین شده است.
شش – هر کسی که بگوید: پیامبر و امامان علیهم السلام، چنین نبوده است، نه تنها دروغ گفته و شخصیت و سیرهی آنان را تحریف نمود، بلکه به خدا و به آنان افترا بسته است.
« وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِلْكَافِرِينَ » (العنکبوت، 68)
ترجمه: چه کسی ستمکارتر از آن کس است که بر خدا دروغ بسته یا حق را پس از آنکه به سراغش آمده تکذیب نماید؟! آیا جایگاه کافران در دوزخ نیست؟!
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
آقای روحانی میگوید: «خدا به پیمبر میگه، تو کسی نیستی که بالاسر مردم باشی و بخوای امر و نهی کنی»، آیه نیز میخواند، آیا چنین است؟!
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8665.html
- تعداد بازدید : 3349
- 3 تیر 1396
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: سیاسی
نظرات کاربران
اشتباه نکنیدهدف امام حسین ( ع) امر به معروف حاکمان بود که اگر حاکمان اصلاح شوند رعیت هم اصلاح میشوند ولی الان برعکس شده !!!!رطب خورده منع رطب چون کند
پاسخ - بله، اگر حاکمان اصلاح شود، مردم نیز اصلاح می شوند، و متقابلاً اگر مردم از حاکمان ظالم حمایت نکنند، از حاکمان کاری بر نمی آید، هیچ یک از حاکمان طول تاریخ، با رسولان موففقت نداشنتند، اما مردم به ایشان گرویدند! پس هدف اصلی مردم میباشند. امام حسین علیه السلام، حاکمانی چون یزید را مخاطب و هدف خود قرار ندادند، بلکه عموم مردم در طول تاریخ مخاطب ایشان بوده و هستند.