پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): متکلمین و فلاسفه، دو تیم فوتبال نیستند که با هم رقابت کنند و دو حزب سیاسی نیز نیستند که بر یک دیگر ایراد بگیرند! این تفکیکها و بازیها، دروغهای القایی جهت ایجاد تفرقه میباشد.
●- علوم عقلی (فلسفی) و علوم کلامی، دو شاخه علمی میباشند که لازم و ملزوم یک دیگرند. کدام متکلمی میتواند بدون آن که وارد مباحث عقلی (فلسفی) شود، و بدون آن که دلیل عقلی (فلسفی) اقامه کند، یک نظریه فلسفی را رد کند؟! و یا کدام فیلسوفی میتواند وقتی بحث از "واجب الوجود و ممکن الوجود" و یا "قدیم و حادث" مینماید، بدون ورود به عرصه علوم کلامی، از مصادیق حقیقی آنها سخن بگوید؟!
●- در هر موضوع و مبحثی، به ویژه در مباحث عقلی که اصطلاحاً به آن "فلسفی" نیز گفته میشود، چند اصل حایز اهمیت میباشد و باید در اولویت مطالعات و تفکرات قرار گیرد:
الف – ابتدا معنا، مفهوم و مصداق واژگان میباشد، به عنوان مثال در این بحث: مقصود از "جهان" چیست؟ و یا "حادث" یعنی چه؟
ب – سپس تفکیک موضوعات در ذهن و بالتبع مطالعات و پرهیز از خلط مبحث میباشد.
حادث:
"حادث" یعنی چیزی که نبوده و سپس پدید آمده است، لذا به حکم عقل، هر حادثی، "مُحدِّث = پدیدآورنده" لازم دارد، چرا که هستی عین ذاتش نبوده که همیشه باشد، بلکه نبوده و بعد هستی یافته است؛ پس هستیاش، قائم به غیری است که به او هستی داده است.
شما این اصل را در عالم ماده نیز به وضوح مشاهده میکنید. اینجا صندلی نبود، ولی حالا هست. این آب به نقطه جوش نرسیده بود، اما حالا رسیده و ...؛ پس علتی خارجی سبب این پیدایشها شده است. مثل کسی که صندلی را ساخته و یا آورده، و یا حرارتی که سبب قلیان آب شده است.
جهان:
آیا مقصود از جهان، عالم ماده میباشد و یا کلّ عالمِ مخلوقات، اعم از ماده و ماورای ماده؟ آیا مجرداتی چون فرشتگان، روح، عقل، قلب و ... نیز به حساب آمدهاند و یا خیر؟!
حدوث عالم ماده که نه تنها مشخص است، بلکه هر لحظه اتفاق میافتد، چون ماده همراه است با حرکت و تغییر، از بین رفتن حالات و پدید آمدن حالات جدید که همه "حدوث" میباشند.
اما در غیر ماده: من نبودم که روح و عقل هم داشته باشم، ام حالا هم هستم و هم روح و عقل دارم، پس همه حادثاند - این فکر در ذهن من نبود، اما حالا هست، پس حادث است. این معرفت و محبت را نداشتم، ولی حالا دارم، پس حادث است و ... .
زمان:
معنای زمان، روز و ساعت و دقیقه و ثانیه نیست، بلکه همان "تقدم و تأخر" میباشد. میگویید: «این کتاب را پیش از آن که نخریده بودم، خریدم –و یا- پس از نخریدن، خریدم» – این آیه از قرآن کریم، پیش از آن که نازل شود، نازل نشده بود و یا پس از آن که نازل نشده بود، نازل شد» - «آدمی، پیش از آن که بمیرد، نمرده است و سپس میمیرد» - «معاد، هنوز برپا نشده است، بلکه بعدها برپا میشود» و ...؛ بنابراین از ماده و معنا، از طبیعت و ماوراء الطبیعة، همه چیز مشمول "زمان" میباشد و "زمان" خودش نیز "مخلوق و حادث" میباشد.
حدوث ذاتی:
حال به غیر از خداوند سبحانی که ازلی و ابدی میباشد، چه چیزی حدوث ذاتی ندارد؟! چه چیزی از اول بوده و همسان خداوند خالق، ازلی میباشد؟!
پس، هر چه هست، حدوث ذاتی دارد و بالتبع وارد حدوث زمانی میشود، چون قبلاً نبوده و بعداً پدید آمده است.
حکمت:
امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام، درباره خداوند متعال و خالقیت او میفرمایند:
... مُتَوَحِّدٌ اِذْ لاسَكَنَ، يَسْتَأْنِسُ بِـهِ وَ لايَسْتَوْحِشُ لِفَقْدِهِ .
یگانه است، چرا که او را مونسی نبوده تا به آن انس گیرد و از فقدان آن دچار وحشت شود.
اَنْشَأَ الْخَلْقَ اِنْشاءً، وَابْتَدَأَهُ ابْتِداءً، (نهج البلاغه، خطبه 1)
خلقت را انشا نمود (محقق نمود) چه انشا کردنی و به آن آغاز (ابتدا) نمود، چه آغاز کردنی.
*- یعنی: هر چه هست، چون مخلوق است، حدوث ذاتی دارد و بالتبع "چون نیستیاش تقدم بر هستی دارد و چون هستیاش نسبت به نبودنش تأخر دارد"، حدوث زمانی نیز دارد.
مرتبط:
نهج البلاغه: چگونگی آفرینش جهان (23 آذر 1397)
مشارکت و همافزایی – پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
پرسش:
آیا جهان حادث زمانی است یا حادث ذاتی؟ متکلمین بر فلاسفه ایراد میگریند که چطور یک موجودی که ابتدا ندارد مخلوق هست، اصلا با عقل جور در نمیآید؟!
پاسخ (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/shortanswer/11023.html
کلمات کلیدی:
پاسخ های کوتاه توحید