بر خلاف دیدگاه "فیزیک نیوتنی "و آنچه به آن عادت داریم و یا بهتر بگویم منطقی فرض میکنیم) که در آن واقعیات (جهان ماده) مستقل از ما هستند؛ در" فیزیک کوانتومی" واقعیات وابسته به ما هستند. در واقع بدون ذهن ناظر و فکر (عمل تفکر) هیچ ذرهای و هیچ اتمی و هیچ جهان مادی وجود ندارد و واقعیت، با فعالیتهای ذهنی ما ساخته و پرداخته میشود.
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
متن پرسش کاملاً کپی میباشد و البته اشکالی ندارد، بالاخره یک پرسشی است که باید پاسخ داد.
آیا شما (مقصود هر کسی است)، فیزیکدان هستید و نسبت به فیزیک نیوتنی و کوانتومی، علم و اشراف حتی نسبی دارید؟!
این پرسش برای این مطرح شد که توجه داشته باشیم "فیزیک کوانتومی" به صورت شعاری در فضای مجازی فرافکنی شده است و البته بیشتر نوشتارها، هدفدار و نظریات شخصی میباشد! از این رو، یک عده بدون این که هیچ علمی در فیزیک و فیزیک کوانتومی داشته باشند، از این شعارها تبعیت میکنند؛ در حالی که حتی نمیدانند چه یافتههایی در فیزیک کوانتوم و یا ... به اثبات علمی رسیده است و چه مطالبی هنوز در سطح نظریه است؛ و البته که نظریه، فقط گمانی است که میتواند مقدمه تحقیق و رسیدن به علم باشد، لذا تا وقتی در سطح نظریه و گمان باقی مانده است، ارزشی برای باور و پیروی ندارد. لذا نفرمود که نظریه نداشته باشید، بلکه فرمود: «از گمان پیروی نکنید»:
«وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا» (النّجم، 28)
- آنها هرگز به اين سخن دانشى ندارند، تنها از گمان بىپايه پيروى مىكنند با اينكه «گمان» هرگز انسان را از حقّ بىنياز نمىكند!
●- در واقع این نظریه اثبات میکند که عالَم، بدون عالِم و عمل او پدید نمیآید. الحمد لله.
●- علم فیزیک رفتار و اثر متقابل ماده و نیرو را مطالعه میکند و البته چه در هنگام مطالعه و چه هنگام بیان یافتهها، نیاز به علوم دیگری چون زبان، ادبیات، ریاضی و البته فلسفه دارد.
بنابر این، علم فیزیک فقط با "ماده" سر و کار دارد، اگر چه نتایج عقلی و فلسفی بگیرد، لذا وقتی میگوید: "جهان" نیز مقصودش جهان مادی میباشد؛ منتهی چون به لحاظ عقلی و فلسفی و نیز فهمی و ایمانی؛ به خداوند متعال شناخت و ایمانی ندارند، به ناچار ماوراء الطبیعه را رد میکنند و میگویند: «چیزی جز ماده وجود ندارد»!
"براون" میگوید: «شما واقعا نیاز به یک ناظر بیرون از سیستم دارید، ولی طبق تعریف هیچ چیزی بیرون از جهان وجود ندارد».
اگر دقت کنید، هر دو بخش این گزاره مبنی بر «نیاز به ناظر بیرون از سیستم – چیزی بیرون از جهان (مادی) وجود ندارد»، یک نظریۀ عقلی (فلسفی) میباشد، نه یک یافتۀ فیزیکی.
●- علم فیزیک، نگاهی مادی به ماده دارد، مانند سایر علوم تجربی، اما نتیجهگیری از مطالعات و حتی نظریات، همه کار عقل، فکر و ذهن است و در علوم عقلی (فلسفی) مورد بحث قرار میگیرند.
●- اگر کسی با مطالعه در فیزیک یا سایر علوم طبیعی و تجربی، به این نتیجه برسد که جهان هستی، خالقی غیر از خود، متفاوت و غیر مادی دارد – انسان نیاز به ناظری بیرون از سیستم دارد – معلول نمیتواند علت پیدایش خود باشد، یک انرژی مافوقی وجود دارد ...؛ و یا به این نتیجه برسد که چیزی به جز جهان ماده وجود ندارد – ماده اولیه ازلی بوده و یا خود به خود پدید آمده است – قوانین حاکم بر عالم ماده و نظمی که دانشمندان برخی از آنها را کشف میکنند و ... همه همینطوری ایجاد شدهاند! هر دو نتیجهگیری عقلی است، نه فیزیکی – هر چند که این نتیجه، از یافتههای علوم تجربی و فیزیک اخذ شده باشد.
آیات بسیاری در قرآن مجید، به مطالعۀ علمی طبیعت و نتیجهگیری عقلی تصریح دارد.
«إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ» (البقره، 164)
- در آفرينش آسمانها و زمين، و آمد و شد شب و روز، و كشتيهايى كه در دريا به سود مردم در حركتند، و آبى كه خداوند از آسمان نازل كرده، و با آن، زمين را پس از مرگ، زنده نموده، و انواع جنبندگان را در آن گسترده، و (همچنين) در تغيير مسير بادها و ابرهايى كه ميان زمين و آسمان مسخرند، نشانههايى است (دراثبات وجود خدا، یگانگی و ربوبیّت او) براى مردمى كه عقل دارند و مىانديشند !
●- علم فیزیک، چه نیوتنی و چه کوآنتومی، به اندازههای ماده، نیرو و اثرات متقابل توجه دارد؛ و این که دانشمندان به کشفیاتی برسند و اندازههای موجود در برخی از اجرام را بشناسند، دلیلی نیست که توجه آنها، سبب پیدایش ماده شده باشد؛ و دلیلی نیست که خالق غیر مادی نداشته باشند، بالاخره کسی این اندازهها را قرار داده که آنها میتوانند کشف کنند و بشناسند؛ لذا فرمود: «إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ – البته ما هر چيز را به اندازه آفريديم/ القمر، 49».
توجه، منشاء پیدایش ماده
عالَم، علیمانه و حکیمانه خلق شده و میشود که خود دلیلی بر وجود خالقی حیّ، علیم، حکیم و قادر (اندازهگذار) میباشد؛ در واقع این عالَم، تجلی علم، حکمت و اسماء الهی میباشد. او دو کتاب خلقت و وحی را پیش روی انسان گشود و به او نیز ابزار شناخت و فهم داد و فرمود: «حالا با دقت تمام بخوان و نتیجه عقلی بگیر، تا مرا بهتر و بیشتر بشناسی».
بنابراین، علوم انسان در هر موضوعی، هر چه پیشرفت کند، سبب "خداشناسی" بیشتر میگردد، چرا که عقل نیز به نور علم میبیند.
*- حال فرض کنیم که ثابت شود: «توجه، منشاء پیدایش ماده» میباشد؛ اما چه کسی گفته که حتماً باید "توجه ما - انسان" باشد؟! چه کسی توجه نموده که ما پدید آمدهایم؟! چگونه توجه انسان منشأ پیدایش ماده میشود، در حالی که خود میلیاردها سال پس از پیدایش زمین و عناصر و موجودات در آن پدید آمده است و خود گواه است که ناشناختههایش در زمین، به مراتب بیش از شناختههایش میباشد؟! مگر سایر موجودات زنده در زمین، هیچ توجهی به هیچ چیزی ندارند؟! و آیا نتیجه این نمیشود که هر چه هست، از "توجه" دیگری پدید آمده است، کسی که این اندازهها و قوانین را خلق نموده است؟!
*- انسان، چگونه از انرژی به ماده تبدیل شده است؟! آیا خودش به خودش توجه کرده و ارتعاشات انرژیاش به ذرات مادی تبدیل شدهاند؟! لذا خالق حکیم، از عقل سلیم میپرسد:
«أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ * أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بَلْ لَا يُوقِنُونَ» (الطّور، 35 و 36)
- آيا اينان از هيچ آفريده شدهاند، يا خود خويشتن را آفريدهاند؟! * آيا آنها آسمانها و زمين را آفريدهاند؟! [نه،] بلكه آنها جوياى يقين نيستند!
*- آیا میگویند: «انسان، قبل از پیدایش مادی وجود داشته و به یک انرژی مافوق توجه نموده و بر اساس این توجه او، عالم ماده پدید آمده است؟!»؛ البته که چون غیر ماده را قبول ندارند، چنین نمیگویند، اما اگر به ناچار به چنین نتایجی برسند، تازه به معارف و فلسفه اسلامی نزدیک شدهاند که خداوند متعال، خلق اول و نور اول را خلق نمود و سپس انوار وجودی دیگر را از نور آنان پدید آورد... که در مرتبۀ نازله، در جهان ماده تجلی یافته است.
*- بدیهی است که انسان و توجه انسان، خود سببی از اسباب پیدایش میباشد؛ و اگر فیزیک کوآنتوم تازه به این نتیجۀ فلسفی رسیده است، معارف اسلامی از پیش همین را تبیین نموده است؛ با این تفاوت که انسان و توجهش را اسباب پیدایش معرفی کرده است، نه خالق و پدیدآورنده آنها که فقط خداوند متعال میباشد؛ مانند توجه و عمل انسان در حرارت آب و تبدیل آن به بخار؛ که نه آب را انسان پدید آورده، و نه اندازهها و قوانین حاکم بر آب و حرارت را انسان وضع نموده، و نه او و عملش تبدیل کننده است؛ بلکه فقط اسباب است.
نقش توجه انسان در پیدایش - اگر انسان "وجه، جهت و توجه" به مبدأ آفرینش داشته باشد، وجودش "باذن الله" نور میشود و روشن میکند [پدید میآورد]، چنان که کارش و اثرات کارهایش تا ابد اثرگذار است – عبادتش سبب ارتقای مراتب وجودی و روحی خودش میشود و البته در کائنات نیز اثرگذار میباشد – با دعایش علل و اسباب حوادث متغیر میشوند – با ذکرش فرشتگانی پدید میآیند که در حیات دنیویاش نیز یار، مددکار و دعاگوی او میگردند – با تعلیم و تربیت نسل و جامعهاش، جوامع انسانی و فرهنگها و متغیر میشوند ...، انسان، حتی بهشت خودش را میسازد.
و اگر توجه انسان به زمین (پایین)، نفس حیوانی خودش و دیگران، متاع فانی دنیا و ... باشد، وجودش نحس میگردد – از کارش پلیدی و فساد پدید میآید – و از مواضع و اعمالش، آتش جهنمش پدید میآید و ...، البته همه "باذن الله"، یعنی اوست که این اندازهها و قوانین را وضع نموده و اوست که خلق و ربوبیت میکند.
مشارکت و همافزایی – پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال و انتشار توسط شما؛ متشکریم.
مرتبط:
فهرست لینک مباحث مرتبط با "اندیشه و نظریات" که در این پایگاه درج شده است.
پرسش:
فیزیک کوآنتوم، بر خلاف فیزیک نیوتنی میگوید: «بدون ذهن ناظر و فکر (عمل تفکر) هیچ ذرهای وجود مستقل ندارد و واقعیت، با فعالیتهای ذهنی ما ساخته و پرداخته میشود.»
پاسخ (نشانی لینک):
https://www.x-shobhe.com/theory/11452.html
- تعداد بازدید : 2291
- 8 دی 1400
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون اندیشه و مباحث نظری