ایکس – شبهه: ابتدا لازم است تعریف درستی از معجزه بدانیم. معجزه، کاری است به اذن خدا توسط بشر (پیامبر) انجام میگیرد که از طرفی خرق عادت است، یعنی سابقه ندارد، معمولی نیست و انسانهای دیگر از انجام آن در «عجز» هستند. پیامبر با آن «تحدی» میکند، یعنی میگوید اگر باور ندارید که این قدرت الهی است، یک بشر دیگر نیز این کار را انجام دهد؛ و از طرف دیگر منطبق با ادعا میباشد، لذا همیشه منطبق با اوضاع و شرایط زمانی نیز هست.
پس «معجزه عملى، خارق عادت است كه از كسى كه ادعاى نبوت دارد براى اثبات صدق ادعاى او و با اذن خدا صادر مىشود و ديگران از آوردن مثل آن ناتواناند».
در قرآن کریم از معجزه با واژگانی چون «آیه – نشانه» یا «بیّنه – دلیل آشکار» یاد شده است، چرا که حتماً نشانه و دلیلی است از قدرت گرفتن نبی در انجام معجزه، از خداوند متعال. امام صادق (ع) فرمودند: «معجزه» نشانهای از خداوند است که آن را جز به پیامبران و فرستادگان و حجتهای خود نمیدهد، تا به وسیلهی آن، راستگویی (مدّعیان ارتباط با خدا) از دروغگویی (مدّعیان دروغین) شناخته شود.» (بحارالانوار،ج۱۱، ص۷۱)
الف - دقت شود درست برعکس آن چه مسیحیت میگوید و یا در ذهن برخی خطور میکند، معجزه به هیچ وجهی اثبات وجود خداوند متعال (واجب الوجود) نمیباشد، بلکه اثبات نبوت خاصه شخص نبی است. لذا اگر کسی بخواهد از راه معجزه برای منکر وجود خدا، اثبات وجود کند، حتماً به اشکال و بن بست میرسد.
بنا بر این معجزه فقط برای کسی است که اولاً خدا «واجب» را شناخته است، ثانیاً بر اساس همان شناخت، بر ضرورت هدایت و وجود نبی و نبوت خاصّه پیبرده است، ثالثاً به حکم عقل، هر ادعای نبوتی را از سوی هر کسی نیز نمیپذیرد و درخواست معجزه مینماید. و البته هیچگاه معجزات خلاف قوانین علیّت و طبیعت نیز نبوده است، بلکه اتفاقاً خود یکی از قوانین و سنّن ضروری میباشد؛ که اگر غیر از این بود، نه تنها خود دلیلی بر بیثباتی (بی نظمی) در یکپارچهگی خلقت [که از دلایل وجود واجب الوجود علیم و حکیم است] میگردید، بلکه درک آن برای مخاطبین ممکن نبود.
از این رو شاهدیم اگر چه انجام عمل معجزه، به آن شکل، سرعت و با آن وسائل برای احدی ممکن نبوده و نیست، اما اصل کار ناشدنی قلمداد نمیگردد. اگر حضرت نوح (ع) کشتی ساخت، امروزه زیر دریایی هم میسازند، اگر حضرت موسی (ع) دریا را شکافت، امروزه نیز سدها، تونلها و پلهای عظیمی میسازند، اگر حضرت سلیمان بر باد سوار میشد و طی الارض مینمود، امروزه نیز با استفاده از همین قوانین (جاذبه، فشار، نیروی گریز از مرکز، حرکت باد و ...) هواپیما و حتی فضاپیما میسازند، اگر حضرت عیسی (ع) پیس و کور را شفا میداد، امروزه نیز علم پزشکی و داروسازی پیشرفت چشمگیری دارد و اگر معجزه پیامبر عظیم الشأن اسلام «کتاب – کلام» است، امروزه نیز مکاتب بسیاری خود را با کتاب معرفی میکنند. اما هیچ کدام نمیتوانند با آن وسایل، با آن سرعت، با آن شکل یا عظمت، آن کارها را انجام دهند و بر اساس آنها مدعی الوهیت یا نبوت یا ارتباط خاص گردند. لذا ضمن آن که انطباق معجزات با قوانین علمی به اثبات میرسد، الهی بودن آن با عجز دیگران نیز به اثبات میرسد.
ب - بدیهی است که هم درخواستها منطق با فرهنگ و شرایط زمانی بوده و هست و هم پاسخها (معجزات).
به عنوان مثال: اگر چه در گذشته امکانات ساختمانی، مهندسی و اورژانسی امروزی وجود نداشت، اما نجات از خطرات سیل نیز زیاد کار سختی نبود، چرا که اساساً چیزی جز چادر، یا خانههای گلی یا احشام نداشتند، لذا کافی بود از یک بلندی بالاروند تا سیل با هر شدتی که هست به جان آنها آسیبی نرساند. به سلمان گفتند: چه راحت نشستی، سیل آمده و همه چیز را میبرد؟! گفت: هر کس دارد نگران باشد، من چیزی جز همین پوستین و ظرف آب ندارم، با خودم آورده و این بالا نشستهام. فرزند نوح (ع) نیز همین محاسبه را کرده بود، غافل از آن که این سیل، یک سونامی بزرگ و یک عذاب است. لذا نوح (ع) کشتی نجات را میسازد، آن هم در خشکی و وسط «مسجد کوفه امروزی».
حضرت ابراهیم (ع) را طبق تکنولوژی آن روز، با منجنیق به وسط آتش میاندازند، که آتش بر او سرد و گلستان شده و سالم بر تخت بیرون میآید.
در زمان حضرت موسی (ع)، فرعون ادعای خدایی میکرد و برای اثبات این مدعای کذب، به غیر از زورگویی توسط اعوان، انصار و لشکریان، به جادوگران نیز متوسل میشد تا کارهای خارق العاده کنند، خداوند کریم نیز به او عصایی داد تا هم سحر جادوگران را باطل کند و هم سبب غرق شدن فرعون و لشکریانش شود.
زمان حضرت عیسی (ع)، زمان ادعای خدایی پزشکان و البته با کمک جادوگران و توسل به برخی علوم غریبه بود. در آن دوره بیماریهای گوناگونی چون طاعون، وبا، کوری، پیسی و ... بیداد میکرد و پزشکان و جادوگران ادعای ربوبیّت میکردند، خداوند متعال نیز به حضرت عیسی (ع) «ید بیضا» داد، تا نه تنها با یک دست کشیدن، کور و پیس را شفا دهد، بلکه مرده را نیز زنده کند، تا ادعا و سحر همه پزشکان یک جا باطل گردد.
ج - زمان حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله، که خاتم الانبیاء و المرسلین هستند، دوره شکوفایی علم است. «علم» اگر چه باید سبب رشد عقلی گردد، ولی شاهدیم که حتی سبب گمراهی گردیده و هر کسی به هر خُرده عملی که دارد شاد و فرحناک شده و با هر کشف سادهای از علمی که موجود هست، گمان میکند باید اول وجود خدا «واجب الوجود» را تکذیب کند (1).
امروزه همه «رشد» با علم صورت میپذیرد و نه با سحر و جادو و همه انحرافات نیز تحت لوای علم صورت میپذیرد. فرضیه و نظریههای به اثبات نرسیده، به عنوان علم عرضه میشوند و همهی قدرت در «کلام و کتاب» است. افکار عمومی با کلام جهت گرفته و اتخاذ موضع می کنند. گویا همه پیرو کلام شدهاند.
اگر دقت شود، امروزه تکیه همه فراعنه و نظام استکبار بر «کلام» است که در قالب کتاب یا توسط رسانهها فرافکنی شده و به اذهان عمومی منتقل و القا میگردد. نه تنها تمامی «ایسم»ها، از مارکسیسم و کمونیسم گرفته تا کاپیتالیسم و امپریالیسم و یا پست مدرنیسم و نئو لیبرالیسم، توسط کلام و کتاب عرضه میشود، بلکه توجیه هر انحراف و جنایتی نیز فقط با «کلام و کتابت» صورت میپذیرد.
شعایری چون دموکراسی و حقوق بشر، همه کلام و کتاب است و واقعیت بیرونی ندارد، توجیه جنایات هولناک و نسلکشی نیز تحت عناوینی چون: جنگهای صلح طلبانه، جنگهای پیشگرانه، جنگهای بشر دوستانه، مبارزه با تروریسم و ... نیز همه فقط و فقط با «کلام» صورت میپذیرد، که توسط قدرتها بیان شده و توسط فلاسفه، جامعه شناسان، اساتید دانشگاهها و در نهایت رسانهها، کتابت شده و در قالب نظریه و فرضیه به اذهان عمومی القا میگردد، لذا معجزهی پیامبر آخرالزمان نیز از نوع علم است که توسط «کلام و کتاب» عرضه شده است و با آن تحدی میکند. عناد و لجاجت با قرآن کریم که به شکل قرآنسوزیها و یا تحریف عملی و یا ایجاد شبهات گوناگون شدت و گسترش یافته نیز به همین دلیل است.
کلمات کلیدی:
قرآن ذکر