گفته شده که هر کس اهل بیت را دوست داشته باشد فقیر میشود (مَنْ أَحَبَّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ، فَلْيَسْتَعِدَّ لِلْفَقْرِ جِلْبَاباً) : هر کس ما اهل بیت را دوست بدارد پس باید فقر را چونان لباس رویین بپذیرد. (یعنی آماده انواع محرومیتها باشد).
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): البته که شیعه و محبّ اهل بیت علیهم السلام، باید خود را برای انواع و اقسام ظلمها، فشارها و محرومیتها، که از سوی کفار، مستکبران و ستمگران تحمیل میگردد، آماده سازد؛ مگر تا کنون غیر از این بوده است؟! در چه برههای از تاریخ، حق اهل بیت علیهم السلام و بالتبع دوستداران آنها، غصب و ضایع نشده است؟!
بسیاری از درکهای ضعیف و یا حتی نادرست ما، به خاطر ترجمههای ضعیف و یا نادرست میباشد و سپس برداشتهای شخصی که هر کسی آن را به میل خود، به فحوا و مضمون حمل میکند! چنان که در هیچ کجای جملهی فوق نیامده که محبّ اهل بیت علیهم السلام حتماً فقیر میشود؛ و نیز در هیچ کجای جمله نیامده که باید فقر را چون لباس رویین بپذیرد! بلکه معنایش این است که «کسی ما اهل بیت را دوست بدارد، پس خود را برای پوشیدن لباسی از فقر آماده (مستعد) میسازد» و چون به جای واژه لباس، "جِلباب" آمده، گفتهاند که مقصود لباس رویین است؛ در حالی که معنای آن لباسی است که قسمتی یا تمام بدن را میپوشاند، مانند مقنعهای بلند و یا چادر، یا عبا و ... .
حکمت:
سخن حکیم، حکیمانه است، به ویژه اگر کلام الله و یا سخن انبیا و اهل عصمت علیهم السلام باشد؛ پس باید حکیمانه مورد توجه و نقد قرار گیرد. حکیم اگر شعر بسراید نیز سراسر حکمت است و اگر شعار بدهد نیز مبتنی بر شعور و حکمت است؛ پس اگر شنونده، به سخن او حکیمانه گوش نکند، چیز زیادی دستگیرش نمیشود و چه بسا به خطا نیز بیفتد، حتی اگر قرآن مجید را قرائت نماید! چنان که در مورد قرآن کریم فرمود: «وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا – و بر ظالمین، جز بر خسرانشان نمیافزاید / الإسراء، 82»
اهل عصمت علیهم السلام، بسیار فرمودهاند که «حکمت، گمشدهی مؤمن است» و دریافت و درک حکیمانه، مستلزم آن است که پیش از هر چیزی به واژگان و معنای درست آنها و چگونگی استفادهی از آنها در فرهنگ گوینده [مثل قرآن کریم یا حدیث]، توجه شود و البته خالصانه و بدون پیشداوری و غرض، مورد مطالعه و توجه قرار گیرد.
در این روایت، سه واژهی مهم «محبت – استعداد و فقر» تشکیل دهنده ساختار ظاهر و معنا میباشند.
محبت:
"محبت"، کار تفکر و تعقل نیست، هر چند که بررسی ارزش یک شخص، شخصیت یا یک شیء برای تعلق محبت آدمی به او، تفکر و تعقل میخواهد. "محبّت"، بذر (حَبّی) است که در دل کاشته میشود، و اگر مورد آبیاری و پرورش درست قرار گیرد، رشد میکند و به بار مینشیند، حال خواه محبت به حق تعالی باشد، یا به هر چیز دیگری.
محبتهای در طول یکدیگر، به یک دل راه مییابند؛ مانند محبت به معلم، به خاطر محبت به علم – یا محبت به پزشک، به خاطر محبت سلامتی و ...؛ اما محبتهای در عرض یکدیگر و یا متعرض به یک دیگر، در یک دل جای نمیگیرند؛ مثل محبت به یک شخص و محبت به دشمن او – یا محبت به یک شهر و محبت به ویران کنندهی آن!
از اینرو، کسی که بذر محبت خداوند متعال و دوستداران او در دلش کاشته شد و رشد کرد، هرگز به دنیا و متاعش، بیش از وسیلهای برای رشد، کمال و قرب محبوب، محبتی پیدا نمیکند؛ و اگر دنیا و لذائذش محبوب کسی واقع شد، هرگز طعم محبت خدا را نمیچشد و به بیراهه میرود، چنان که فرمود: «حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَة – محبت دنیا، ریشه و سرآمد تمامی گناهان است»!
محب اهل بیت علیهم السلام
در روایت فوق، سخن از «مَنْ أَحَبَّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ – کسی که ما اهل بیت را دوست دارد» میباشد؛ یعنی کسی که بذر این محبت در دلش کاشته شده است، نه کسی مثلاً از ایشان خوشش میآید، و یا حتی تحسین میکند؛ چنان که بسیاری از دشمنان، حتی معاویه لعنة الله علیه نیز چنین بود.
"محبت" حتماً یک ریشهای دارد و ریشهی محبت به اهل بیت، محبت به رسول الله صلوات الله علیه و آله میباشد و ریشهی محبت به ایشان نیز "حُبّ الله" است و این محبتها همه در طول یکدیگرند تا به محبوب غایی برسد. مثل کسی که شهادت را به خاطر "لقاء الله" دوست دارد و یا رنج و محنت در راه خدا را به خاطر رضایت محبوب دوست دارد.
استعداد:
"استعداد"، همان قوه و یا توانایی است که مستلزم وجود شاخصهها، شرایط و امکانات بسیاری میباشد. مانند یک بذر که استعداد درخت شدن و میوه دادن دارد، اما استعداد انسان یا فیل شدن ندارد. مانند انسانی که هنوز در کلاس اول، فقط الفبای زبانش را میآموزد و هنوز یک جمله را نیز نمیتواند بخواند، اما "استعداد" دانشمند شدن در علوم گوناگون را دارد. آدمی، هم استعداد بالاتر رفتن از رتبهی وجودی فرشتگان را داراست و هم استعداد پایینتر رفتن از مرتبه حیوانات را دارا میباشد.
"استعداد پوشیدن لباس فقر – چه به ظاهر و چه به باطن"، خودش توان و نیرویی فوقالعاده میخواهد و هر کسی چنین توانی را ندارد. امیرالمؤمنین و تمامی اهل عصمت علیهم السلام، از این استعداد فوق العاده برخوردار بودند، پس مُحبّ آنها نیز به رنگ آنها در میآید، و در خودش این استعداد را به وجود میآورد و رشد میدهد « فَلْيَسْتَعِدَّ »، یعنی همین.
اگر بخواهیم ظاهر را بنگریم، اگر چه لباس ظاهر امیرالمؤمنین علیه السلام نیز تجملاتی و لباس تفاخر نبود، اما لباس پشمین یا زُمخمت را زیر میپوشیدند.
بنابراین، محب اهل بیت علیهم السلام، [چه در ظاهر و چه در باطن]، این استعداد و توانایی را در خودش ایجاد نموده است که لباس کار بپوشد، لباس رزم بپوشد، لباس عادی بپوشد، به دنبال شیکپوشی ظاهری، به گونهای که او را متفاوت و ممتاز از دیگران سازد و مُد نرود و لباس تفاخر نپوشد. او ارزش را به لباس ظاهر نمیداند. البته در باطن نیز لباسش [نه خودش، یعنی آن چه او را پوشش میدهد]، ثروت، مکنت و قدرت نیست، بلکه لباس تقواست.
«يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْآتِكُمْ وَرِيشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِكَ خَيْرٌ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ» (الأعراف، 26)
ترجمه: ای فرزندان آدم! لباسی برای شما فرستادیم که اندام شما را میپوشاند و مایه زینت شماست؛ اما لباس پرهیزگاری (تقوا) بهتر است! اینها (همه) از آیات خداست، تا متذکّر (نعمتهای او) شوند!
فقر
کار "ستون فقرات" این است که آدمی به لحاظ بدن، جسم و ظاهر نیز "راست قامت" گردد، تا ظاهر و باطنش، تناسب داشته باشند. از امیتازات ظاهری و باطنی انسان و حیوان همین راست قامت بودن است.
به کسی که ستون فقرات محکمی ندارد که سبب ایستادگی او شود، "فقیر" میگویند؛ حال خواه فقیر فکری و فرهنگی باشد، یا فقیر مالی.
خداوند متعال در قرآن مجید، تمامی بندگانش [انسانها] را متذکر میگردد که «چون هیچ کدام در ذات خود غنی نیستید و از خود هیچ ندارید، پس همه "فقیر" هستید، البته فقیر درگاه او، نه فقیر یکدیگر!
«يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ» (فاطر، 15)
ترجمه: ای مردم شما (همگی) نیازمند به خدائید؛ تنها خداوند است که بینیاز و شایسته هر گونه حمد و ستایش است!
فقر باطنی (معنوی):
پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله میفرمودند: «الْفَقْرُ فَخْرِی - فقر افتخار من است / بحارالأنوار ج : ۶۹ ص : ۵۵»، در حالی که ایشان به لخاظ ظاهر و مالی، فقیر نبودند و به تمامی فقرا نیز رسیدگی مینمودند. پس مقصود چیست؟!
«يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ - ای انسان! چه چیز تو را در برابر پروردگار کریمت مغرور ساخته (فریفته) است؟! / الإنفطار، 6»
"غرور"، یعنی فریب. غره شدن، یعنی فریب خوردن. و آدمی هر چه کاملتر باشد، بیشتر درک میکند که خودش چیزی نیست و چیزی ندارد و فقیر درگاه خداوند متعال میباشد. در حدیثی آمده که «من به این فقرم، نسبت به انبیای دیگر، مباحات (افتخار) میکنم»، یعنی چون در رتبهی بالاتری از رشد و کمال و قرب قرار دارم، بیش از همه فقر و نیازم به او را درک مینمایم.
فقر ظاهری (مادی و مالی):
شاید بگویند که خیر، شما به همین لحاظ ظاهری معنا کنید و شرح دهید! خب، میپرسیم: «چه کسی از خود چیزی دارد که فقیر نباشد»؟! هر چه هست مال دیگری است و به امانت و عاریه داده شده و پس گرفته میشود، مالکیتها همه اعتباری و موقت است، پس همگان به لحاظ ظاهری نیز فقیر هستند. آیا سرایدار یک خانه، میتواند بگوید که من مالک هستم و خود را ثروتمند بشمارد؟! اگر چنین کند، به او احمق میگویند!
منتهی محب اهل عصمت علیهم السلام، این فقر باطنی و ظاهری را درک میکند و اگر از مال دنیا نیز به او داده شد و به حسب ظاهر متمول گردید، باز هم خودش را برای این که لباس فقر بپوشد، آماده میکند.
شیعه و محب اهل بیت علیهم السلام، حب الله دارد، عاشق لقاء الله است، و در راستای محبت خدا، رسول و اهل بیت علیهم السلام، تمامی شیعیان و سپس تمامی بندگان خدا را دوست دارد، چرا که به قول حُکما: «حبّ ذات، حب آثار ذات را به دنبال میآورد»؛ از اینرو، دغدغهاش رسیدگی به دیگران، حتی تا حد ایثار جان و مال میباشد.
بنابراین، محب ایشان، از دنیا به همان اندکی که نیازهای ضروری را مرتفع مینماید، قناعت میکند و اگر از ثروت و مکنتی برخوردار گردید، آن را در چرخهی حیات بشری به جریان میاندازد، درست مانند یک سرمایهداری که خط تولید ایجاد میکند؛ به خودش شخصیت میدهد و در رفع نیازها، نقشآفرینی میکند؛ او خودش را مجرای فیض الهی به بندگانش قرار میدهد و انبار نمیکند!
او خود را برای این که از مال دنیا به کم قناعت کند و مابقی را در راه خدا مصرف نماید، آماده و مستعد میسازد؛ این همان "لباس و یا جلباب فقر است"، و البته اگر واقعاً به لحاظ مالی نیز فقیر شد، این فقر او را از پای در نمیآورد، کافر و گمراه نمیسازد، رسوا و ذلیل دیگران نمیکند، میداند که این نیز دوره و امتحانی گذراست. پس در عین فقر، با عزت زندگی میکند.
مشارکت و هم افزایی - پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی .
پرسش:
در حدیث « مَنْ أَحَبَّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ، فَلْيَسْتَعِدَّ لِلْفَقْرِ جِلْبَاباً » گفته شده که هر کس اهل بیت را دوست داشته باشد فقیر میشود، باید لباس فقر بپوشد؟
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10045.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 4481
- 12 آبان 1398
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: قرآن