از کجا اثبات کنیم خدا نا محدوده؟ این توضیح از کجا اومده که خدا نامحدوده؟ کی تعریفش کرده؟ آیا ممکن است که به زبان ساده اثبات نمایید؟
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): اگر کسی خداوند متعال را نشناخته باشد و باور ننموده باشد، نباید دربارهی اسمها و یا افعال خدایی که وجودش را قبول ندارد سخن بگوید، اما اگر کسی شناخته و قبول دارد و میگوید: «خدا»؛ اوست که باید اثبات نماید "خدا محدود است"، نه این که بگوید: «اثبات کنید که محدود نیست»، مثل این است که بگویند: «اثبات کنید که خالق، مخلوق نیست»!
نه محدود نبودن و نه سایر اسمها (یا به تعبیری صفات الهی)، نیازی به اثبات ما ندارند، بلکه "عقل" که به نور علم میبیند و دارای چارچوب و دادههای فطری است، و ما خداوند متعال و هر حقیقت دیگری را با عقل میشناسیم، به آن گواهی میدهند؛ لذا خلافش نیاز به اثبات دارد.
در قرآن کریم میفرماید که پیامبران به امتها میگفتند: «أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ - پيامبرانشان گفتند مگر در باره خدا پديد آورنده آسمانها و زمين ترديدى هست؟! / ابراهیم علیه السلام، 10»
به عنوان مثال: اگر کسی بگوید: «اثبات کنید که عالم هستی خالقی دارد»، میگوییم: چون به حکم عقل، هر مخلوقی، خالقی دارد - هر معلولی علتی دارد – هر مصنوعی، صانعی دارد - هر پدیدهای، پدیدآورندهای دارد...، و شناخت علمی از عالَم نیز همین را تعلیم و نشان میدهد، به صورت قطع و یقین معلوم میشود که عالم هستی خالقی دارد و اگر شما نظریه یا ادعایی دیگری دارید، این شما هستید که باید به اثبات برسانید!
●- اگر مقصود از "خدا"، فقط یک لفظ با مفاهیم انتزاعی و وهمی باشد، هم دروغ است و هم محدود است و هم اساساً حقیقت و موجودیت خارجی ندارد؛ اما اگر مقصود از اسم خدا، همان حقیقت هستی، خالق و هستیبخش باشد، با همین تعریف معلوم میشود که "محدود" نیست.
پس نیازی نیست که کسی توضیح دهد یا تعریف کند، بلکه عقل حکم میکند که خالق عالم هستی، محدود نیست، و البته در کتاب خلقت و کتاب وحی که تجلی علم هستند نیز بیان میشود که او محدود نیست.
یک – موجودی که محدود باشد، هستی و کمال محض نیست؛ پس خدا نیست.
دو – موجودی که محدود باشد، ناقص و البته نیازمند است؛ پس خدا نیست.
سه – موجود محدود، "ممکن الوجود" است، یعنی نسبت بودن یا نبودنش مساوی است، مگر این که علت خارجی سبب به وجود آمدنش بشود، پس چنین موجودی خدا نیست.
چهار - موجودی که محدود باشد، داخل زمان و مکان قرار میگیرد، پس بقیهی جاها از او خالیست و چنین موجودی خدا نیست.
پنج – موجودی که محدود باشد، حتماً مثل، مانند و شبیه دارد [حتی اگر بگویند: دو خدا وجود دارد که حتی هر دو محدود هستند]؛ پس هیچ کدام خدا نیستند، چرا که مثل، مانند و شبیه دارند و البته از لحاظ مانند مخلوقات میباشند.
شش – موجود محدود از حالتی به حالت دیگر در میآید، حالت اول در او به عدم میرود و حالت دوم که نبوده در او حادث میشود؛ پس هم ازلی نیست و هم ابدی نمیباشد، و اینها صفات مخلوقات میباشند و موجودی که دارای این صفات باشد، خدا نیست.
مثالی از اسمهای خدا در وجود خودتان
شما علم دارید؛ پس علم وجود دارد که شما مقداری از آن را کسب نمودهاید. حال آیا علم محدود است؟ یا گرایش شما به علم محدود است؟! اگر محدود است، حدش کجاست؟! لذا چون علم محدود نیست و عشق انسان به علم و دانستن نیز محدود نیست، معلوم میشود که "علیم" وجود دارد و علمش نیز محدود نیست، لذا عشق انسان به علم و علیم نیز محدود نیست [اگر چه نداند آن علیم کیست؟].
همینطور است زیبایی، قدرت و سایر اسمای کمالیه که حدود ندارند؛ لذا حیّ محض، علیم و حکیم محض، قادر محض، جواد و کریم محض و ...، حدّ ندارد و محدود نیست، لذا گرایش و عشق انسان به کمال و کمال محض نیز حد و مرز و محدودیتی ندارد؛ به همین دلیل است که رشد آدمی، حد و مرز ندارد.
حدّ، همان اندازه است
"حدّ"، یعنی "اندازه" یا همان "قَدر"؛ و هیچ تردیدی نیست که هر اندازهای، هر چقدر هم بزرگ باشد، قابل شناخت و اندازهگیری میباشد.
مخلوقات همگی، حد و اندازه دارند، چنان که فرمود: «إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ – ماییم که هر چیزی را به اندازه آفریدیم / القمر، 49». بنابراین، شاید ما نتوانیم که تعداد تمام اتمهای موجود در عالم را بشماریم، چنان که حتی نمیتوانیم جمیع کهکشانها با ستارگانشان را بشماریم؛ یا شاید نتوانیم از تعداد فرشتگان با خبر شویم؛ اما تردیدی نیست که هر کدام حد و اندازهای دارند. اگر یک کهکشان، حد و اندازه نداشت، شناخت سایر کهکشانها ممکن نبود.
اما، آیا کسی میتواند بگوید که «حد و اندازهی خالق عالَم هستی، چقدر است؟!»؛ آیا در جهان هستی، چیزی خارج از علم و قدرت او و خارج از مالکیت و ربوبیت او وجود دارد که کسی بتواند بگوید: «علم، قدرت، مالکیت و ربوبیت خدا تا این حد بود و این گروه خارج از آن حد میباشند؟!»
حد (محدودیت) را خالق میگذارد
بیان شد که فرمود: «إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ – ماییم که هر چیزی را به اندازه آفریدیم / القمر، 49»؛ یعنی حد (محدودیت) را دیگری میگذارد و در واقع خالق (خدا) میگذارد؛ و اگر قرار باشد که خدا حدی داشته باشد، باید دیگری که فوق اوست، این حد و اندازه را برای او وضع نموده باشد، پس چنین موجودی، خودش مخلوق آن دیگری است و خدا نیست.
*- آیا شما تعیین کردید که از اندازههای فعلی یا استعدادی یک انسان برخوردار باشید، یا دیگری این اندازهها را برای شما گذاشته است؟!
*- آیا شما تعیین کردید که اندازههای حاکم بر زمین، خورشید، ماه، سیارات و ستارگان، فاصلهی آنها، اندازهی آثار آنها بر یکدیگر و ... چقدر باشد؟ یا خودشان این اندازهها را برای خودشان گذاشتهاند، یا دیگری این اندازهها را وضع کرده است؟!
*- آیا میتوانید بگویید که چون علم و اختیار دارم، یا حتی چون خداوند متعال به من علم و اختیار داده است، کاری میکنم که در زمین حیات ابدی داشته باشم، یا مانند زمین نیروی جاذبه داشته باشم، یا طول، عرض و ابعاد من از خورشید بزرگتر شود و ...؛ یا خیر؛ بلکه آن دیگری که خالق شما بوده، چنین اندازههایی را برای شما وضع ننموده است.
پس اگر خداوند سبحان محدود باشد، و اندازه داشته باشد، حتماً باید دیگری این اندازهها را به او داده باشد که چنین موجودِ اندازهپذیر و محکومی، دیگر خدا نیست، بلکه مخلوقی است مانند سایر مخلوقات.
*- پس خداوند متعال، "سبحان" است، یعنی مبرای از این صفاتی میباشد که خاص مخلوقات میباشد.
مشارکت و هم افزایی - پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی
پرسش:
چگونه اثبات نماییم که خداوند محدود نیست؟! این توضیح از کجا آمده و چه کسی چنین تعریفی نموده است؟! اگر ممکن است به زبان ساده اثبات نمایید.
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10327.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 1694
- 22 اردیبهشت 1399
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی توحید