پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
همانطور که اشاره نمودید، تقرب به درگاه الهی، مستلزم "ایمان، عمل صالح و رعایت تقوا" در تمامی شئون فردی و اجتماعی میباشد که بدون بندگی، اطاعت و تسلیم محقق نمیگردد؛ چنان که فرمود: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ – بزرگوارترین (ارجمندترین = مقربترینِ) شما نزد خداوند، با تقواترین شماست / الحجرات، 13»
در موضوع تمرد و تکبر ابلیس لعین، به چند نکتۀ مهم باید توجه نمود تا برای خودمان درس و عبرت باشد؛ وگرنه برای ما فرقی نخواهد داشت که ابلیس لعین چه کرد و چرا؟!
الف – ابلیس لعین، به خاطر عبادات طولانی، اطاعت و تسلمی بودنش در ابتدا در آن مقام قرار گرفت، و سپس به خاطر تکبرش، تمرد کرد و از آن جایگاه به پایینتر حد تنزل یافت؛ چنان که امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام فرمودند:
«فَاعْتَبِرُوا بِما كانَ مِنْ فِعْلِ اللّهِ بِاِبْليسَ، اِذْ اَحْبَطَ عَمَلَهُ الطَّويلَ، وَ جَهْدَهُ الْجَهيدَ، وَ كانَ قَدْ عَبَدَاللّهَ سِتَّةَ آلافِ سَنَة ـ لا يُدْرى اَمِنْ سِنِى الدُّنْيا اَمْ سِنِى الاْخِرَةِ ـ عَنْ كِبْرِ ساعَة واحِدَة». (نهج البلاغه، خطبه قاصعه – برخی نسخ خطبه 192)
«از کار خداوند متعال درباره شیطان عبرت بگیرید زیرا عبادت و بندگی طولانی و جهد و کوشش بسیار او را بخاط کبر و سر کشی یک ساعت باطل و تباه ساخت؛ در حالی که شش هزار سال خدا را عبادت کرده بود که معلوم نیست که آیا به شمار سالهای دنیایی است یا اخروی»!
ب – متفاوت با آن چه بسیاری از مردم میپندارند، ابلیس لعین در اصل به خاطر نافرمانیاش در سجده اخراج نگردید، بلکه به خاطر "تکبرش" که سبب نافرمانیاش شد، از آن مقام ملکوتی، به اسفل السافلین سقوط کرد؛ چنان که در قرآن کریم تصریح شده که پس از نافرمانی، خداوند متعال ابتدا او را محاکمه کرد و پرسید:
«قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعَالِينَ» (ص، 75)
ترجمه: گفت: «اى ابليس! چه چيز مانع تو شد كه بر مخلوقى كه با دست قدرت خود او را آفريدم سجده كنى؟! آيا تكبّر كردى يا از برترينها بودى ؟! (برتر از اينكه فرمان سجده تو را نیز شامل گردد)»؟
ابلیس لعین در پاسخ، تکبرش را بیرون ریخت و گفت: «أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ – من از او بهتر (برتر) هستم، چون تو مرا از آتش خلق کردی و او را از خاک»؛ و به محض آن که این تکبرش را بیرون ریخت، فرمان اخراج صادر شد: «قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ - [خدا] گفت: از آن [جايگاه] بيرون رو كه بىترديد تو رانده شدهاى/ ص، 77»
عبرت:
گناه (معصیت) با استغفار (طلب بخشش و پوشش)، مورد عفو قرار میگیرد و گناهکار با "توبه"، یعنی بازگشت از گناه به سوی خداوند سبحان، اصلاح میشود؛ اما "تکبر"، بُتی است که جز با شکستنش، از بین نمیرود. بنابراین، تا تکبر [خود بزرگبینی] در وجود کسی هست، حتی اگر اندک باشد، رشد نکرده و به کمال و فلاح نمیرسد. از اینرو، نه تنها ابلیس لعین، بلکه بسیاری را در طول تاریخ و عصر خود میشناسیم که بسیار دانشمند، مؤمن، متقی و حتی مجاهد بودند، اما به خاطر همین "تکبرِ بیجا"، و خود را بالاتر و طلبکار دیگران دیدن، به شدت سقوط کردند!
کار خدا در ظهور درد و علاج آنها:
این، کار خداوند این است که دردهای پنهان را با علائمش آشکار میسازد و البته داروی بهبود آن را نیز تجویز مینماید.
به همین بدن دقت کنید. برخی از دردها را [مانند استخوان درد، دندان درد و ...] متوجه میشوید، اما برخی دیگر را متوجه نمیشوید، اما با ظاهر شدن علائمی دیگری متوجه ابتلا میگردید. مثل این که چشم خوب نمیبیند، و یا ظاهر شدن جوشهایی در پوست که خبر از ناراحتی کبد و یا ... میدهند.
یک - بیماریهای روحی (قلب) نیز برای ما پنهان است و درد ظاهری ندارند. به عنوان مثال: کفر، شرک، نفاق، حرص، طمع، حسادت، بخل، خیانتکاری یا خباثت که درد ندارد تا آدمی بفهمد روحش و قلبش بیمار شده است و مداوایش کند؛ بلکه با ظهور و بروز در مواضع و اعمال شناخته میشنوند.
دو – گاهی ریشۀ بیماری هست، اما زمان و شرایط بروزش نرسیده است؛ مثل آن که شخص، پول و ثروتی به دست نیاورده است تا معلوم شود آیا خیر است، یا بخیل – آیا در راه درست مصرف میکند و یا نادرست؟ یا مثل جوانی که هنوز محصل است و به مدارج عالی تحصیلی نرسیده تا معلوم شود که با این علم، تخصص و منصب اجتماعی، آیا در راه خدا به مردم خدمت میکند و یا این امکانات را در راه خباثت، خیانت، جنایت و ظلم علیه مردم به کار میگیرد؟!
●- خداوند علیم و خبیرِ به احوال بندگان، با امر و نهی و پیشآمدهای گوناگون، هم فرصت و امکان میدهد که استعدادها و صفات نیکو (حمیده)، شکوفا شده و به فعلیت برسد – و هم علائم نقص و بیماری را آشکار میسازد تا فرد مبتلا، به فکر درمان بیفتد و چاره و تدبیر کند – و هم خودش راه درمان بیماریهای روحی (قلبی) را نشان داده و تجویز میکند.
بیماری ابلیس لعین:
ابلیس لعین، از بندگان عابد، زاهد، مطیع، تسلیم و البته عالِم بود و بالتبع از امتحانات گوناگونی سربلند بیرون آمده بود که به مقام ملکوت رسیده بود [مانند بسیاری از مؤمنان که به مقام ملکوتی میرسند]؛ اما بذر تکبر در دلش ریشه دوانده بود و خودش هم نمیدانست؛ چنان که عبادات و اخلاق حسنه در برخی از مردم، ریشه در تکبر آنها دارد و نه در اخلاص آنها در بندگی! میخواهند خود را بزرگ و بزرگتر نشان دهند! بنابراین، ابلیس لعین تا اینجا، گناهی نداشت که مانع از رشد او گردد و یا بابتش اخراج شود.
اما، خداوندی که به احوال نهان و آشکار تمامی بندگانش آگاه، علیم، بصیر و خبیر (باخبر) میباشد، میدانست که ابلیس لعین تکبر دارد، اما هنوز شرایط ظهور و بروزش مهیا نشده است. لذا او را مشمول فرمان سجده بر آدم علیه السلام کرد، تا این نقیصه و بیماریش برای خودش آشکار شود.
اگر ابلیس لعین سجده میکرد:
همانطور که در احادیث معتبر تصریح شده است، خداوند متعال، سجده به خودش و به آن جهتی که خود میفرماید را برای شکستن "تکبر" قرار داده است. پس اگر او سجده مینمود، این نقیصهاش نیز برطرف میگردید و این بُت تکبرش میشکست و مقامش از آن چه بود نیز بالاتر میرفت.
درس و عبرت ما:
ما نیز همینطور هستیم. استعدادهای کمالی بسیاری در ما هست که موقعیت و شرایط شکوفا شدنش مهیا نشده است و هم چنین ریشۀ خبائثها و رذیلتهایی در وجود ما هست که هنوز بیرون نزده و آشکار نشده است.
اما، امکان و شرایط برای هر دو حالت پیش خواهد آمد، یعنی همان که به آن "امتحان" میگوییم؛ یعنی با یک موضعگیری و عمل درست یا نادرست، حالات درونی بیرون میریزد.
●- به عنوان مثال آشکار: میل به شهوت جنسی، در همگان وجود دارد؛ اصلاً خداوند متعال فرمود که این میل و کشش، برای انسان زینت داده شده است، چرا که لازمۀ حیات و زندگی دنیوی اوست؛ پس اگر درست مورد استفاده قرار گیرد، سبب سلامتی و رشد میگردد و اگر نادرست استفاده شود، سبب بروز انواع و اقسام بیماریهای روحی، اخلاقی، جسمی و در نهایت هلاکت خواهد گشت.
اما، چگونه و از کجا معلوم خواهد شد که این کودک پنج ساله [پسر یا دختر]، در تمایلات شهوانی خود، چه مواضع و عملکردهایی خواهد داشت؟! لذا خداوند متعال، او را رشد میدهد، به سنّ بلوغ میرساند و در شرایط گوناگونی قرارش میدهد، تا استعدادها به فعلیت برسد.
اما، نکته مهم اینجاست که همزمان با بلوغش، او را مخاطب خودش قرار میدهد و راه مبتلا نشدن و مداوای بیماریهای بالقوه را به او نشان میدهد. میفرماید:
یک – معادگرا باش و تقوا را رعایت کن؛
دو – به نامحرم نگاه نکن؛
سه – خودت را به نمایش جنسی نگذار؛
چهار – دوست [دختر یا پسر] نگیر؛
پنج – به شدت از نزدیک شدن به "زنا" پرهیز کن؛
شش – بکوش تا ازدواج به موقع و موفقی داشته باشی؛
هفت – و سایر "بایدها و نبایدها"ی عبادی و احکامی در شئون فردی و اجتماعی.
●- پس، ابلیس لعین، به خاطر عباداتش بالا رفت و به خاطر تکبرش همه را سوزاند و سقوط کرد؛ لذا ما باید درس و عبرت بگیریم.
مشارکت و همافزایی – پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
پرسش:
مگر تقرب به درگاهی الهی، مستلزم تسلیم بودن نیست؟ پس چطور ابلیس لعین، هم مقرب و در صف ملائک بود و هم تسلیم نبود و سجده نکرد؟!
پاسخ (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10819.html
کلمات کلیدی:
قرآن