پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
مثل این است که بپرسید: «اگر انسان عقل دارد، پس چرا انسانهای جاهل نیز وجود دارند»؟! آیا در اینجا، اصل "عقل" زیر سؤال میرود و یا "عدم استفاده از عقل"؟!
مگر در "خیر محض" بودن خداوند سبحان، شک و تردیدی وجود دارد که پرسیده شود: «اگر خدا خیر مطلق است»؟! در اینجا مشکل "خداشناسی" است، نه علل عملکردهای ظالمان.
کسی که خداوند متعال را نمیشناسد و باور ندارد، دیگر در مورد خیر محض بودن او بحث نمیکند؛ اما کسی که میشناسد، باور دارد، و میگوید: «خدا»؛ میداند کسی که "سبحان" و مبرا از هر عیب، نقص، کاستی و نیستی نباشد، خدا نیست؛ پس خداوند متعال، هستی محض، کمال محض، سبحان و البته "خیر محض" میباشد.
دقت شود که "خیر"، در تعامل با دیگران، به معنای منفعت رساندن به آنها مطرح میشود، چنان که در آیات قرآن کریم نیز از او و فعلش بحث نموده و میفرماید: «وَهُوَ خَيْرُ النَّاصِرِينَ – او فایده رسانندهترین یاری کنندگان است» - «وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ – او منفعت رسانندهترین (بهترین) رزق رسانندگان است» - «وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ – او فایده رسانندهترین (بهترین) حاکمان (و حکم دهندگان) است» و ... .
●- اما، این که جنایتکاران عالَم، لرزه به جان انسانها انداخته و میاندازند، چه تناقض و مغایرتی با "خیر محض" بودن خداوند سبحان دارد؟! مگر این که کسی بخواهد خدا را مقصر گناه آنان جلوه دهد؛ چنان که ابلیس لعین، پس از آن که متوجه شد توجیهاتش برای استکبار و تمردش، مقبول نیست و فایدهای ندارد، خدا را مقصر خواند و بالتبع علیه او موضوع دشمنی گرفت: «قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ - گفت: «پروردگارا! حال که تو مرا گمراه ساختى، من (نعمتهاى مادّى را) در زمين در نظر آنها زينت مىدهم، و همگى را گمراه خواهم ساخت!» (الحجر، 39)
●- مستکبران، جباران و ظالمان تاریخ، برای توجیه و تطهیر جنایات خود از یک سو و فریب مردم از سویی دیگر و نیز ناامید و مستأصل کردن آنها برای تسلیم، همیشه از "جبر" و منطق "جبریون" حمایت کردند و گفتند: «ما هیچ کارهایم و همه چیز کار خداست و اوست که برای ما این چنین و برای شما آن چنان خواسته است و ...»! چنان که "عبيدالله بن زياد" لعنة الله علیه، پس از جنایات کربلا و اسارت خاندان، به حضرت زینب علیها السلام گفت: «دیدی خدا با برادرانت چه کرد»؟! البته ایشان پاسخ بسیار ژرف، حکیمانه و محکمی دادند که آن چه از فعل او دیدم، زیبایی بود «مَا رَأيتُ الّا جَميلاً». اما شما جنایت کردید.
●- سیاق پرسش، بدینگونه که «اگر خدا خیر مطلق است ...»؛ سه خطا و انحراف بزرگ دارد: اول آن که در "خیر محض" بودن خدا تشکیک نموده است؛ و دوم آن که با نگاهی "جبری"، گناه تمامی جنایتکاران و گناهکاران عالَم را متوجه خداوند سبحان نموده و او را مقصر دانسته است؛ و سوم آن که چون این رفتارها ظالمانه بوده است، در واقع فاعل را خداوند قلمداد نموده و به او افترای ظلم نیز بسته است!
خلقت، اختیار و عمل
البته که خداوند متعال، خیر محض است و هر چه او خلق کرده "خیر" است و او هیچ موجود شرّی را نیافریده است؛ حتی ابلیس لعین، به لحاظ خلقت، "شرّ" آفریده نشده است؛ چنان که از شدت عبادت در مقام ملکوتیان جای گرفت. هیتلر، چنگیز، صدام و ... نیز "شرّ" آفریده نشدهاند، بلکه خودشان "شرارت" را انتخاب کردند.
خداوند متعال، انسان را در بهترین و نیکوترین ترازها و قوامهای بالقوه و بالفعل آفرید: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ – همانا انسان را در نیکوترین اعتدالها (نظامها) آفریدیم / التین، 4».
از جمله کمالات در "قوامها و اندازهها"، این است که به او روح عظیم داد – به او شنوایی و بینایی ظاهری و باطنی (سمع و بصر) داد - برای زندگی در دنیا، بدن و ملزوماتی چون "نفس" را در اختیارش قرار داد – او را از موهبت "عقل" برخوردار نمود – و چون عقل به نور علم میبیند، دو کتاب خلقت و وحی را برایش گشود – لازمۀ عقل و کمالِ موهبت شده این است که از قوای "اختیار و انتخاب" نیز برخوردار باشد – و اختیار و انتخاب، جایی کارآیی دارد که دو یا چند راه وجود داشته باشد و آدمی بتواند برگزیند؛ مانند گزینش بین درست و غلط و یا حق و باطل.
●- پس، عدهای راه حق، حیات معقول، آدم شدن و صبغه الهی گرفتن را برمیگزینند؛ و عدهای به همان بدن حیوانی و شهوات حیوانی بسنده میکنند، و این خوی حیوانی، سبب درندگی آنها نیز میشود و این ظلمها پدید میآیند.
نکتۀ مهم:
بیتردید، معضل و شرّ اصلی جامعه بشری، اشخاصی چون: معاویه، یزید، شمر، خولی، چنگیز، هیتلر، صدام، اوباما، ترامپ، بایدن، ملکه الیزابت و ... نبوده و نیستند، چرا که اینها "افراد" و تنها هستند، بلکه مشکل اصلی، مردمانی هستند که در تابعیت ابلیس لعین و شیطان نفس خودشان، این ظالمان را حمایت کرده، نیرو و قدرت بخشیده و میبخشند. لذا در زیارت عاشورا، ابتدا این مردم لعن میشوند، نه سران آنها «و َلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً ... – خداوند لعنت کند امتی را که ...».
●- اگر کسی گمان نماید که تمامی جنایات و گناهان آدمیان، یک جبر الهی است، باید بگوید: «پس تمامی کمالات و محسنات و کارهای خوب نیز جبر است» و در این صورت دیگر معاد، محاسبه، کیفر و پاداش معنایی ندارد و بالتبع ارسال رسولان، وحی، شریعت (بایدها و نبایدها) بیمعنا میشود، چرا که دستور العمل در "جبر"، جایگاه و کاربردی ندارد.
پس آدمی میتواند خیر یا شرّ – خوبی یا بدی – حسنه یا سئیه – عدل یا ظلم را انتخاب کند و این منافاتی با خیر محض بودن خداوند سبحان ندارد؛ و اگر عموم مردم، خیر و حسنه را برگزینند، نه از ابلیس لعین کاری برمی آید و نه از سایر شیاطین انس و جنّ. چنان که فرمود:
«إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ * إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ» (النّحل، 99 و 100)
ترجمه: چرا كه او، بر كسانى كه ايمان دارند و بر پروردگارشان توكّل مى كنند، تسلّطى ندارد * تسلّط او (تنها) بر كسانى است كه خودشان او را سرپرست و كارساز خويش مىگيرند و (نيز) بر آنان كه به خدا شرك مىورزند.
●- مستکبران، ظالمان و جانیان نیز نه مستکبر و ظالم و جانی خلق شده و به دنیا آمدهاند، و نه به تنهایی میتوانستند ظلم کنند؛ بلکه ابتدا خودشان این مسیر را انتخاب کردند و سپس پشتیبانی طرفدارانی که به اختیار خود آنها را به سرپرستی برگزیدهاند، آنها را به قدرت رسانده است و ظلمهایشان را نیز توسط همین حامیان انجام میدهند.
مشارکت و همافزایی – پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
پرسش:
اگر خدا خیر مطلق است، پس چرا انسانهایی مانند یزید، هیتلر، صدام، چنگیز، نتانیاهو، مسعود و مریم رجوی و... بودند که در تاریخ لرزه بر تن انسانها میانداختند؟
پاسخ (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/belief/11163.html
کلمات کلیدی:
اعتقادی توحید