آن كس كه از خداوند رحمان در نهان بترسد و با قلبى پرانابه در محضر او حاضر شود * (به آنان گفته مى شود:) بسلامت وارد بهشت شويد، امروز روز جاودانگى است * هر چه بخواهند در آنجا براى آنها هست، و نزد ما نعمتهاى بيشترى است (كه به فكر هيچ كس نمى رسد)!
***
مؤمن، طالب "بهشت" است، البته نه این که طالب قصر، حور، نهر و سیب و گلابی باشد؛ بلکه اولاً طالب قُرب به محبوب است، ثانیاً طالب همجواری با اولیای خداست، و ثالثاً طالب حیات جاوید، آن هم در امنیت و نعمت و به دور از هر ترس یا غمی میباشد: «أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ - آگاه باشيد (دوستان و) اولياى خدا، نه ترسى دارند و نه غمگين مىشوند/ یونس علیه السلام، 62».
برخی در عبادت خداوند سبحان و برای رسیدن به چنین جایگاه رفیع و پر نعمتی، برای خدا چرتکه میاندازند؛ میگویند: «این مقدار رکعت نماز خواندم – این تعداد فلان ذکر را گفتم – این تعداد قرآن کریم را ختم کردم – فلان مقدار انفاق و صدقه داشتم و ...»!
اما خداوند سبحان، قلب خاشع و پُرانابه را میخرد؛ و اگر ایمان قلبی بود، خشیت الهی به دل راه یافت، و حال توبه و انابه در دل مستقر شد، آن وقت اعمال واجب و مستحب، هر چه بیشتر باشد، ذخیره آخرت خواهد بود.
حال "خشیت و انابه" ایجاد نمیشود، مگر با شناخت بیشتر، ایمان محکمتر، توجه مستمر به معبود، و اخلاص در عمل، به قصد بندگی.
چگونه ممکن است حال خشیت و انابه، در دل کسی ایجاد شود که خدا را به حد فهم خود نمیشناسد و هیچ میل و همّتی نیز برای شناخت بیشتر ندارد – یا کسی که حتی در حال نماز، به خدا توجهی ندارد – یا کسی که فقط وقت گرفتاری و نیاز، او را میخواند؟!
بنابراین، "اخلاق" مؤمن و مواضعش در برابر ربّ العالمین، اخلاق و رفتار "عبد" است در برابر "معبود"؛ هم او را میشناسد، هم او را دوست دارد، هم هدفی جز رضایت و قُرب او ندارد، هم به رحمت و مغفرتش امیدوار است، و هم در مقابل عظمت او خاشع است، و هم احساس طلبکاری نمیکند و نگران است که شاید خداوند متعال، گناهان او را نبخشد؛ لذا همیشه حال انابه دارد.
چرا مؤمن، برای "ثواب" بندگی کند، در حالی که میفرماید: «نه تنها هر چه بخواهد برای او هست، بلکه بیشترش را هم میدهم»؟!
کلمات کلیدی:
اخلاق