صحیفه سجادیه (علیه السلام)، 3- آفرینش شروعی بدون پیشینه دارد - اساس حرکت، "محبت" اوست.
امام سجاد علیه السلام:
«ابْتَدَعَ بِقُدْرَتِهِ الْخَلْقَ اَبتِدَاعَاً، وَاخْتَرَعَهُمْ عَلَى مَشِيَّتِهِ اخترَاعاً، ثُمَّ سَلَكَ بِهِمْ طَرِيقَ إرَادَتِهِ، وَبَعَثَهُمْ فِي سَبِيلِ مَحَبَّتِهِ» (صحیفه، دعای اول)
خلقت موجودات را به قدرتش خویش آغاز نمود، آفریدنی بیمانند؛ و آفریدهها را و به همان راه که اراده او بود روان داشت و رهسپار طریق محبت خویش گردانید.
He devised them in accordance with His will with a devising.
Then He made them walk on the path of His desire,
He sent them out on the way of His love.
شرح مختصر
"ابداع" نمودن، یعنی چیزی را از پیش خود ساختن؛ مبتنی بر علم، حکمت، قدرت و مشیّت خود به وجود آوردن.
در نظام خلقت، شاهدیم که چیزهایی از چیزهای دیگری پدید میآیند، مانند: جنین که از نطفه پدید میآید، یا میوه که از درخت پدید میآید، و یا عسل که از تغذیۀ زنبور پدید میآید ...؛ و هم چنین شاهدیم که بشر، چیزهایی را از چیزهایی دیگری میسازد، مانند: لباس از پشم یا پنبه، و یا تولیدات پتروشیمی از نفت و گاز، و یا ابزار و تجهیزات متعددی از چوب و سنگ ...؛ و هم چنین شاهدیم که آن چه بشر میسازد، با الگوپذیری از طبیعت میباشد؛ خواه خانهسازی و برجسازی و شهرکسازی باشد که لانههای موریانهها و کندوهای زنبورها، بسیار پیچیدهترند؛ و یا کشتی و زیردریایی، که آبزیان و از جمله نهنگ، الگوی آن است؛ و یا وسایل پروازی از چتر و هواپیما گرفته سفینههایی که به سیارات دیگر پرواز میکنند، که حشرات و پرندگان، الگوهای برتر آنها میباشند! هنوز هیچ وسیلۀ پروازی ساخته نشده که مانند یک پشه، بتواند روی هر سطحی و حتی روی سقفی و معکوس بنشیند، و با یک نشست و برخاست کمتر از یک ثانیه، روی چیزی، سوختش را تأمین کند و ... .
*- اما، خلقت خداوند متعال اینگونه نیست. نه الگویی داشته، نه از روی چیزی و یا به وسیلۀ چیزی خلق نموده و نه در خلقتش از دیگران یاری و یا حتی مشورت گرفته است.
نه فقط آغاز خلقت و خلق اول، بلکه اگر جنین را از نطفه و عسل را از زنبور و باران را از ابرهای باردار پدید میآورد، همان هم "ابداع" میباشد، خودش این سلسله قرار دارد و البته رها ننموده است تا به صورت خودکار کار کنند، بلکه هر لحظه خلق و ابداع مینماید و کسی جز او، علم و قدرتی برای خلق ندارد.
«يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لَا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ» (الحجّ، 73)
- اى مردم! مثلى زده شده است، به آن گوش فرا دهيد: كسانى را كه غير از خدا مىخوانيد، هرگز نمىتوانند مگسى بيافرينند، هر چند براى اين كار دست به دست هم دهند! و هر گاه مگس چيزى از آنها بربايد، نمىتوانند آن را باز پس گيرند! هم اين طلب كنندگان ناتوانند، و هم آن مطلوبان (هم اين عابدان، و هم آن معبودان)!
ابتداء و ابداع
بسیاری بر این باورند که خلقت باید ازلی باشد! دلیل میآورند که چون خداوند سبحان همیشه خالق بوده، همیشه فیاض بوده، همیشه کریم بوده و ...، پس باید خلقتش ازلی باشد!
اما، دقت نکردهاند که صفات ذاتی با صفات افعالی متفاوت است. علیم، ابتدا علم دارد و سپس بر اساس علم و ارادهاش خلق میکند. چنان که یک دانشمند علم دارد، اما اگر خواست آن علمش را در کتاب، یا تدریس، یا اختراع و ... بروز میدهد تا دیگران او و دانش او را ببینند، علم یابند و بهره ببرند؛ و اگر بروز ندهد، خدشهای بر علم او وارد نمیشود. قادر، چون قدرت دارد، کاری را انجام میدهد، نه این که پس از انجام کار به قدرت میرسد.
خداوند سبحان، اگر خلق هم نکند، خالق است؛ و اگر فیض نرساند هم فیاض است، و چون خالق و فیاض است، هر چه را خواست خلق میکند و آن را از فیض وجود برخوردار میگرداند؛ پس، علم، حکمت، قدرت و خلقتش، محتاج به بروز و ظهور آن نمیباشد.
●- بنابراین، خلقت هم "ابتدا" دارد و هم "ابداع" است.
امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام، به صراحت و روشنی به "ابتداء داشتن و ابداعی بودن خلقت"، تصریح نمودهاند:
«أَنْشَأَ الْخَلْقَ إِنْشَاءً وَ ابْتَدَأَهُ ابْتِدَاءً بِلَا رَوِيَّةٍ أَجَالَهَا وَ لَا تَجْرِبَةٍ اسْتَفَادَهَا وَ لَا حَرَكَةٍ أَحْدَثَهَا وَ لَا هَمَامَةِ نَفْسٍ اضْطَرَبَ فِيهَا». (نهج البلاغه، خطبه اول)
- بساط هستی را بیماده پيشين بگسترانيد و نخستين بنياد خلقت را بیسابقه هستی بنا نهاد. در امر آفرينش نه انديشه و تدبيری به جولان آورد و نه تجربه و آزمايشی او را درخور بود، (عالَمِ) هستی را بدون حرکت و تحولی درذات پاکش برافراشت، و بدون آن اضطرابی در درونش رخ دهد.
"انشاء"، یعنی: «عزم، اراده و قصد واقع شدن»؛ چنان که میگویند: «زن و مرد، هنگام جاری نمودن خطبۀ عقد، باید قصد انشاء داشته باشند»، یعنی صرف گفتن الفاظ، آنها را زن و شوهر نمیکند، بلکه باید قصدشان این باشد که با جاری شدن خطبه، زن و شوهر شوند.
"ابتداء"، یعنی: «شروع کردن» و هر امری که شروع میشود، "حادث" است، یعنی نبوده و سپس پدید آمده؛ پس تمام خلقت، هم حادث است و ابتدا دارد، هم بیسابقه و "ابداع" میباشد.
اساس حرکت، "محبت" اوست
تمام عالَم هستی، اعم از ماده و معنا، در حرکتند؛ چرا که همه مخلوقاتند و مخلوق نیازمند است، پس به سوی رفع نیاز و رسیدن به کمال در حرکت است؛ لذا این فقط خداوند متعال میباشد که حرکت ندارد، چرا که سبحان است و نقض و نیاز ندارد.
*- اما حرکت، یقیناً مسیر دارد و مسیر نیز به سوی مقصدی معین میباشد.
مسیر حرکت خلقت، به سوی کمال است؛ پس عشق به کمال در وجود تمامی موجودات و حتی جمادات نهادینه شده است، چنان که ظهور و بروز پایین و مادی آن را در نیروی "جاذبه" میبینیم.
*- حتی آن کافری که توحید و معاد را نشناخته و باور ندارد، به دو صورت جبری و ارادی، عاشق کمال است و به سوی کمال خرکت میکند؛ و اگر به خطا، چیزی که کمال نیست را کمال برگزیند و به سویش برود نیز به خاطر همان عشق به کمال محض در فطرتش میباشد.
امام خمینی رحمة الله علیه:
«و این بشر یک خاصیتهایی دارد که در هیچ موجودی نیست. مِنْ جمله این است که در فطرت بشر؛ طلبِ قدرتِ مطلق است، نه قدرت محدود. طلبِ کمال مطلق است، نه کمال محدود. علم مطلق را میخواهد؛ قدرت مطلقه را میخواهد. و چون قدرت مطلق در غیر حق تعالی تحقق ندارد، بشر به فطرت حق را میخواهد، و خودش نمیفهمد.
یکی از ادلۀ محکم اثبات کمال مطلق همین عشق بشر به کمال مطلق است. عشقِ فعلی دارد به کمال مطلق. نه به توهّم کمال مطلق؛ به حقیقت کمال مطلق. عاشقِ فعلی بدون معشوقِ فعلی محال است.» (انسانشناسی در اندیشه امام خمینی (ره)، ص 323)
مؤمن، میداند که کمال و کمال محضی به جز خداوند سبحان وجود ندارد، لذا او را به عنوان محبوب غایی برمی گزیند و شدت محبت خود را به او اختصاص میدهد؛ اما غیر مؤمن، متاع دنیا، چون: ثروت، قدرت، شهوت، شهرت و ... را کمال محض فرض میکند، آن را جایگزین الله جلّ جلاله نموده و تمام محبتش را به آن اختصاص میدهد.
«وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ» (البقره، 165)
- و برخى از مردم غيرخدا را همتايان او قرار مىدهند و آنها را چون خدا دوست مىدارند امّا كسانى كه ايمان آوردهاند شدت محبّتشان (محبوب غاییشان) الله است؛ و اگر ستمكاران مىديدند و تصوّر مىكردند هنگامى را كه عذاب خدا را خواهند ديد، (در مىيافتند كه) همۀ توانايىها از آن خداست و اين كه خداوند سخت كيفر است.
پس، همه عاشق کمال آفریده شدهاند، یعنی عاشق الله جلّ جلاله، هر چند که نوع آدمی، خودش نداند که در اصل و در نهایت عاشق اوست. لذا فرمود:
«وَبَعَثَهُمْ فِي سَبِيلِ مَحَبَّتِهِ»، یعنی: آنها (مخلوقات) را در راه محبت خودش برانگیخت و حرکت داد.
- تعداد بازدید : 303
- 10 مرداد 1401
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: صحیفه سجادیه