لطفاً در بارۀ جملۀ «عقل به نور علم میبیند» که بارها در جملات شما تکرار شده، توضیح بفرمائید. جوامع پر از عالِم و تحصیل کرده است ولی کمتر از عقل استفاده میکنند، علت چیست؟ (لیسانس / خرمآباد)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
وجود دانشمندان بیخرد در جوامع، خود دلیلی است بر این که «عقل و علم»، دو امر جداگانهای میباشند.
بدیهی است که برای توضیح، باید ابتدا «عقل، علم و نور» را تعریف نمود و سپس اقسام هر کدام بیان گردد و ...، که با توجه به تعاریف و نظرات گوناگون حُکما، فلاسفه، متکلمین و ...، بحث بسیار تخصصی میشود و شرح آن مستلزم نوشتن یک یا چند جلد کتاب میباشد که از امکان خارج است و قابل استفاده همگان نیز نمیباشد؛ لذا فقط به چند نکته و آن هم به صورت اختصار اشاره میشود.
در قرآن کریم، به هر سه واژۀ «عقل، علم و نور» تصریح شده است و نشانی میدهد که هر کدام مقولهای مستقل میباشند، اما با یکدیگر ارتباط دارند. در قرآن حکیم، به برخی از نشانههای هدایتگر به سوی خود اشاره دارد و میفرماید: «این برای کسانی است که تعقل میکنند» - به برخی دیگر از نشانهها توجه میدهد و میفرماید: «این برای کسانی است که اهل علم هستند و میخواهند بدانند» و خود را نور آسمانها و زمین معرفی مینماید.
عقل
«إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ» (البقره، 164)
- به راستى كه در آفرينش آسمانها و زمين و در پى يكديگر آمدن شب و روز و كشتیهايى كه در دريا روانند با آنچه به مردم سود مىرساند و [همچنين] آبى كه خدا از آسمان فرو فرستاده و با آن زمين را پس از مردنش زنده گردانيده و در آن هر گونه جنبندهاى پراكنده كرده و [نيز در] گردانيدن بادها و ابرى كه ميان آسمان و زمين آرميده است، نشانههایی وجود دارد، براى گروهى كه مىانديشند [تعقل میکنند].
"عقل" نیز انواع دارد، مانند: «عقل شناختی - عقل نظری - عقل ریاضی - عقل عملی (عقل معاش) که کاملا تعریف و کاربرد آنها با یکدیگر متفاوت میباشد؛ اما موضوع ما در این بحث، همان «عقل شناختی» میباشد.
خداوند حکیم، برای هر درکی توسط انسان، امکان و ابزاری موهبت نموده است، چنان که پنج حسّ را برای درک محسوسات داده است و حقایقی چون محبّت و عشق، یا بغض و تنفر، با قلب فهم و درک میشوند.
"عقل"، همان امکان و نیروی شناخت میباشد که سبب تمیز بین حق و باطل، یا درست و غلط نیز میگردد، لذا عقل است که آدمی را به رشد و کمال میرساند، چنان که پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله فرمودند:
«اِنَّما يُدْرَكُ الْخَيْرُ كُلُّهُ بِالْعَقْلِ، وَ لا دينَ لِمَنْ لا عَقْلَ لَهُ - همه خوبىها، با عقل شناخته مىشوند و كسى كه عقل ندارد، دين ندارد».
"عقل"، از معلومات و دادههای اولیه و فطری برخوردار میباشد و هر گزارهای را با آن قالبها میسنجد، اگر مطابق بود تصدیق میکند و اگر نبود، تکذیب میکند. به عنوان مثال: میداند که «جمع نقیضین محال است»، پس اگر کسی مدعی شود که اکنون هم روز، روشن و گرم است و هم شب، تاریک و سرد است؛ نمیپذیرد - یا با توجه به اصل علیّت و قواعد آن، نمیپذیرد که عالم هستی خالق نداشته باشد، تصادفی به وجود آمده باشد، و یا خالق کل، خودش نیز مخلوق و معلول باشد.
علم
«هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ مَا خَلَقَ اللَّهُ ذَلِكَ إِلَّا بِالْحَقِّ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ» (یونس علیه السلام، 5)
- او كسى است كه خورشيد را روشنايى، و ماه را نور قرار داد؛ و براى آن منزلگاههايى مقدّر كرد، تا عدد سالها و حساب (كارها) را بدانيد؛ خداوند اين را جز بحق نيافريده؛ او آيات (خود را) براى گروهى كه اهل دانشند، شرح مىدهد!
"علم" نیز اقسامی دارد، مانند: علم حضوری، علم حصولی و ... که موضع بحث نیست.
در لغت، «علامت» یعنی نشانهای که خبری میدهد و راهنمایی میکند؛ و «عالَم»، یعنی نشانهها، یعنی هر چه هست، علامت است؛ و «عِلم» برای بشر، یعنی دیدن و فهم آن نشانهها ؛ چنان که اندیشمندان غربی و معاصر، تازه به این حقیقت رسیدهاند که «عِلم، یعنی: نشانهشناسی»؛ و میگویند: «چون هیچ چیزی خودش نیست، بلکه چیز دیگری را نشان میدهد، پس هر چه هست، نشانه است - رورتی و ...»؛ و ای کاش تعصب و عناد را کنار میگذاشتند و قرآن مجید را مطالعهای مینمودند و میفهمیدند که کشف جدیدی ننمودهاند؛ و البته آنان عادت دارند که هر یافته و علمی را به نام خود ثبت کنند!
نور
تعریف «نور» چه در فلسفه و چه در فیزیک، یعنی: «چیزی که خودش ظاهر و پیداست و سبب ظهور و پیدایش چیزهای دیگر میشود: «الظّاهِرُ بِنَفْسِهِ، الْمُظْهِرُ لِغَيْرِهِ».
در مثل، به نور خورشید بنگرید که خودش پیداست و با چیز دیگری ظاهر و دیده نمیشود، اما چون میتابد، سبب پیدایش اجسام در بینایی میگردد.
«نور» همان «وجود و هستی» است، خواه قائم به خود باشد و خواه هستیاش را از دیگری گرفته باشد و قائم به غیر باشد. بنابراین، هر چه هست، نوری دارد.
«اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ - خداوند نور آسمانها و زمین است» (النّور، 35)، یعنی خودش هست، هستی او قائم به ذات است، و پدیدآورندۀ آسمانها و زمین است.
پس، تا «نور» نباشد، هیچ چیزی پدید نمیآید؛ چنان که در فیزیک نیز تا «نور» نباشد، تصویر چیزی در چشم پدید نمیآید و دیده نمیشود.
رابطۀ عقل، علم و نور
بیان شد که «عقل» ابزار و نیروی شناخت میباشد، و چون هست، خودش نور است و پرتو و تابشی دارد؛ حتی در علوم تجربی نیز نتیجهگیریها، با نیروی عقل به انجام میپذیرد. وقتی بیان میشود «این بیماری به علت شیوع این ویروس میباشد»، بحث از «علت و معلول» میباشد که کار عقل است.
اما عقل، چه چیزی را میتواند بشناسد؟! کدام نشانهای را میخواهد بشناسد و از آن نتیجه بگیرد که کدام راه و یا چه چیزی را نشان میدهد؟!
پس، علامتها، آیات و نشانهها، باید ظاهر شوند تا شناخته شوند و این ظهور علم است با "نور".
برخی از نظریهپردازان غربی گفتهاند: «اگر انسان نبود و نمیشناخت، هیچ چیزی وجود نداشت»؛ در حالی که زمین و آسمانها میلیاردها سال پیش از انسان خلق شدهاند! بلکه باید گفت: «اگر انسان نبود، یا اگر عقل نداشت، اگر کسب علم برایش ممکن نبود، اگر هیچ نوری در خودش نداشت و یا نوری در بیرون را درک نمیکرد، در «ظلمات» قرار میگرفت؛ یعنی «یا نبود که بشناسد -ویا- نوری نداشت که ببیند و بشناسد».
پس، اصل «عقل، به نور علم میبیند»؛ یعنی علم باید معلوم شود، باید ظهور یابد، باید آشکار شود، تا عقل بتواند ببیند و بشناسد.
●- قرآن مجید علم و نور است - اهل عصمت علیهم السلام، همگی تجلی علم الهی و نور میباشند، هم خودشان وجودی کامل (نوری کامل) میباشند، هم چراغهایی هستند که با پرتوافکنی، حقایق را روشن میکنند تا دیده و شناخته شوند، اما مهم این است که عقل سلیم، در پرتو این نور ببیند، چنان که امیرالمؤمنین علیه السلام، در شرح مشاهدات خود در آغاز بعثت فرمودند:
«... وَ لَقَدْ كَانَ يُجَاوِرُ فِي كُلِّ سَنَةٍ بِحِرَاءَ فَأَرَاهُ وَ لَا يَرَاهُ غَيْرِي، وَ لَمْ يَجْمَعْ بَيْتٌ وَاحِدٌ يَوْمَئِذٍ فِي الْإِسْلَامِ غَيْرَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) وَ خَدِيجَةَ وَ أَنَا ثَالِثُهُمَا، أَرَى نُورَ الْوَحْيِ وَ الرِّسَالَةِ وَ أَشُمُّ رِيحَ النُّبُوَّةِ ...» (نهج البلاغه، خ 192 - قاصعه)
- ... هر سال در غار حراء، زمانى چند خلوت مىگزيد. من او را مىديدم و جز من كسى نمىديد. روزگارى جز خانهاى كه رسول الله (ص) و خديجه و من در آن مىزيستيم، اسلام را ديگر خانهاى نبود. نور وحى و رسالت را مىديدم و بوى نبوت را مىشنيدم ... .
عقل، علم و تحصیل
آن که عقل دارد و علم ندارد، مانند کسی است که بینایی دارد، اما در تاریکی محض قرار گرفته است؛ و آن که علم دارد، اما عقل (خرد) ندارد، مانند فرد نابینایی است که زیر نور آفتاب قرار گرفته، اما چیزی نمیبیند.
تحصیل علم که بر همگان واجب میباشد؛ دلیلی بر کاربرد عقلانی از علم نمیباشد؛ حال خواه علوم دینی باشد و یا علوم طبیعی. چنان که برخی با علوم قرآنی، سعی در ایجاد انحراف میکنند، و با علوم طبیعی، مادی و تجربی، جنایت میکنند!
مشارکت و هم افزایی - پرسش و نشانی پیوند پاسخ، جهت ارسال و انتشار - متشکریم.
پرسش:
در بارۀ جملۀ «عقل به نور علم میبیند» که بارها در جملات شما تکرار شده، توضیح بفرمائید. جوامع پر از عالِم و تحصیل کرده است ولی کمتر از عقل استفاده میکنند، علت چیست؟
پاسخ (نشانی پیوند):
https://www.x-shobhe.com/Sience/12211.html
- تعداد بازدید : 382
- 11 آذر 1401
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون علم