پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
باید بسیار مراقب باشیم که اولاً نحوۀ استفادۀ ما از قرآن کریم، مانند خوارج دیروز و یا وهابیت امروز، سطحینگرانه، خشک و مندرآوردی نباشد، و ثانیاً مباحث گوناگون با مخلوط کردن اصول و فروع و ...، در ذهن ما خلط مبحث نگردد.
گسترۀ این نوع برداشت از آیات قرآن کریم، محدود به لباس مخصوص (یونیفرم) و یا سایر قوانین شرکتها و کارخانجات نمیباشد، حنی میتوان پرسید: «پس مجالس قانونگذاری چکارهاند و چه میکنند؟!» و بالاتر آن که خوارج نیز با امیرالمؤمنین علیه السلام، همینگونه احتجاج کردند و ایشان پاسخی دادند که جامع و برای همگان و موارد مشابه میباشد.
خوارج دیروز
خوارج دیروزی، در یک جوّسازی عوامفریبانه، با استناد به «إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ - حكم جز حكم خدا نيست - حاکمیت، حکومت و حُکم از آن اوست» (یوسف علیه السلام، 40)، طی تظاهراتهایی، فریاد برآوردند که «لَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ - حکمی نیست، مگر از برای خدا»، و معترض شدند که چرا حضرت علی علیه السلام، ادعای حاکمیت دارد و باید کنار بکشد، چرا که حکم و حکومت، فقط از آن خداوند سبحان است! و این در حالی است که همگی در حکومت رسول الله صلوات الله علیه و آله و نیز سه خلیفه، زندگی میکردند و چنین شعارهایی نمیدانند!
امیرالمؤمنین علیه السلام، چون شعار آنها را شنیدند، فرمودند:
«كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ - کلمۀ حقی است که از آن ارادۀ باطل مینمایند» (نهج البلاغه، حکمت 189)
یعنی: آیه را در جهت اهداف و منافع خود، مصادره به مطلوب، تفسیر و تأویل به رأی مینمایند و از آن به جای استفاده، سوء استفاده میکنند!
خوارج امروزی
خوارج امروزی نیز خواه رسماً وهابی باشند و یا حتی شیعیان و سنّیهای مغرض، در بسیاری از موارد، سعی در تفسیر به رأی آیات به نفع اهداف و منافع خود مینمایند و حتی نامش را «قرائت جدید» میگذارند.
احکام دیگران
این که میگویند: «در مواردی حکم میدهیم که خدا حکم نداده»، اگر چه به حسب ظاهر درست به نظر میآید، اما معنایش این میشود که «احکام الهی ناقص هستند و ما کامل میکنیم!»
اما، چنین نیست؛ بلکه خداوند متعال در مواردی چارچوبهای کلّی را تعیین نموده و در مواردی پارهای از فروع و جزئیات را نیز تبیین نموده است؛ حتی حکم رکعات نماز در قرآن کریم نیامده است، اما مکرر و به صراحت فرموده که «از رسول اطاعت و تبعیت نمایید»؛ لذا قرآن و حدیث (سنّت)، دو منبع اصلی برای اخذ احکام میباشند.
به عنوان مثال: 1- خداوند علیم و حکیم، به رعایت عدل، قسط و انصاف که مستلزم برقرار نظم در هر کاری باشد، امر نموده است و عقل انسان آن را تصدیق میکند، اما قوانین راهنمایی و رانندگی را وضع ننموده، بلکه انسان، در همان چارچوب رعایت عدل و قسط و نظم؛ این قوانین را متناسب با شرایط و نیاز خود وضع مینماید. 2- خداوند متعال، ضرورت رعایت پوشش مناسب در انظار را با شرح جزئیات امر نموده است؛ اما این که رنگ پوشش چه باشد؟ مدلش چه باشد؟ لباس مخصوص (یونیفرم) محصل، یا کارمند بانک، یا کارگر ساختمانی و ... چه باشد و ... را او وضع ننموده است، بلکه انسان در همان چارچوب احکام الهی وضع میکند و چه بسا به تناسب تغییر شرایط، زمان، مکان و موضوع، تغییر هم بدهد. 3- در قرآن کریم تصریح شده که لباس راحت (در خلوت خانه) با لباس نزد دیگران (حتی فرزندان) متفاوت است و در احادیث متعددی مذکر شدهاند که لباس کار، میهمانی و منزل یکی نباشد؛ عقل سلیم نیز تصدیق میکند؛ اما نفرمودهاند که لباس هر کدام از چه جنسی، به چه مدل یا رنگی باشند. 4- به صراحت فرموده که گوشت حرام نخورید، اما نفرموده که از گوشت حلال، چه بخورید؛ تشخیص و انتخاب آن، با مصرف کنندۀ گوشت حلال میباشد و ... .
●- بنابراین، وضع قوانین در مجالس، و مقررات یا اداری، کاری و ...، تا وقتی در چارچوب احکام الهی میباشند و با آن مغایرت و مخالفت نداشته باشند، نه تنهاهیچ منافاتی با «إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ» ندارد، بلکه در راستای اجرای آن میباشد.
مشارکت و همافزایی - پرسش و نشانی پیوند پاسخ، جهت ارسال و انتشار. متشکریم.
پرسش:
اگر حاکمیت، حکومت و حُکم (قانونگذاری) از آنِ خداوند است، پس چرا حتی شرکتها نیز قوانین و مقرراتی [حتی برای لباس] وضع میکنند؟ حکم اینها چیست؟!
پاسخ (نشانی پیوند):
https://www.x-shobhe.com/shortanswer/12259.html
کلمات کلیدی:
پاسخ های کوتاه