این شبهه رو مطرح میکنند که قرآن تصریح دارد ابلیس از جن است. «کان من الجن»، بعد میفرماید «و اذ قلنا للملائکة اسجدوا ... » خدا به فرشتگان فرمود که سجده کنید، نه به ابلیس ...! (ریاضی / قم) + صوت (10:16)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
نوع خلقت یک مقوله است، اما مقام و جایگاه مقولهای دیگری است. تمامی انسانها از گِل و نطفه خلق شدهاند، اما برخی به مقام خلیفة اللّهی میرسند که از فرشتگان نیز بالاتر است، اما برخی «كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» میشوند که از چهارپایان نیز پستتر است.
در حیات اخروی، جایگاه برخی، نزد ملیک مقتدر است «فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ» و جایگاه برخی به همراه شیاطینشان در جهنم است!
پس فرق است بین خلقت موجودات، با جایگاه و مقام آنها.
●- ابتدا دقت شود که هدف از طرح چنین شبههای با این ساختار چیست؟!
1-آیا میخواهند از ابلیس لعین در برابر تمردش از امر خدا دفاع کنند؟!
2-آیا مدعیاند که خداوند سبحان نباید او را محاکمه و اخراج مینمود و به لعنت ابدی گرفتارش میساخت؟!
3-آیا به جای آن که خداوند علیم، حکیم و سبحان را داور بدانند، خودشان را در مقام داوری بالاتر بین خدا و ابلیس لعین قرار دادهاند و به نفع ابلیس لعین حکم صادر میکنند؟!
●- یا اصلاً قرآن مجید را حتی از رو هم نمیخوانند، چه رسد به این که در آیاتش تفکر و تعقل نمایند، بلکه مأمور به شبههپراکنی میباشند؟!
اما، این شبهه را میشود از منظر یک پرسش صادقانه، جهت دانش و فهم بیشتر دید و پاسخ داد.
معانی:
*- هم ردیف قرار دادن به لحاظ نوع خلقت، با هم ردیف قرار دادن به لحاظ جایگاه و مقام فرق دارد، چنان نام رسول را در کنار نام خودش قرار میدهد و میفرماید:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ» (محمد صلوات الله علیه و آله، 33)
- ای كسانی كه ايمان آوردهايد اطاعت كنيد خدا، و اطاعت كنيد رسول خدا را، و اعمال خود را باطل مسازيد!
یا به حضرت مریم علیهاالسلام میفرماید که همراه با راکعین و ساجدین، که در اصل فرشتگان میباشند، رکوع و سجده نماید.
یا به بندگان مؤمنش میفرماید: «خدا و فرشتگانش بر نبی صلوات دارند، پس شما نیز داشته باشید».
*- «ملک»، دو تعریف دارد: یکی گروهی از مخلوقات میباشند که از نور آفریده شدهاند و در فارسی به آنان فرشته میگوییم؛ و دیگر آن که هر چیزی کالبدی، جانی و ملکوتی دارد؛ چنان که فرمود:
- اين چنين ملكوت آسمانها و زمين را به ابراهيم نشان داديم، تا اهل يقين گردد.»
و هم چنین به نوع انسان فرمود که هنگام دیدن و مطالعۀ زمین و آسمانها، فقط سطحینگر، ظاهربین و مادهگرا نباشید، بلکه «ملکوت» همه چیز را ببینید - ببینید که چگونه خلق شدهاند - چرا خلق شدهاند - چگونه ربوبیّت میشوند و مالک و حاکم کیست؟
- آيا آنها در ملکوت آسمانها و زمين و آنچه خدا آفريده است (از روی دقت و عبرت) نظر نيفكندند؟ (و آيا در اين نيز انديشه نكردند كه) شايد پايان زندگی آنها نزديك شده باشد (اگر به اين كتاب آسمانی روشن ايمان نياورند) به كدام سخن بعد از آن ايمان خواهند آورد؟
«ملکوت»، وجهی از وجود است که تماماً رو به خدا دارد و تحت هیچ مالکیت و حکومتی جز او قرار نمیگیرد.
*- «جنّ» نیز دو تعریف دارد: یکی گروهی از مخلوقات میباشند که از آتش آفریده شدهاند و طبق تصریح قرآن کریم، ابلیس لعین از این گروه میباشد - دیگر آن که به آن چه پوشیده و پنهان از دیدگان باشد «جنّ» میگویند، مانند: «جَنّت - جنین و بیماری جنون»؛ به باغ زمینی یا بهشتی، «جنّت» میگویند، چرا که پوشیده از انبوه درختان میباشد.
ابلیس لعین:
ابلیس لعین به لحاظ خلقت از گروه جنیان بود، اما به واسطۀ هزاران سال عبادت، به مرتبۀ ملکوتی رسیده بود؛ چنان که انسانهای مؤمن نیز با عبادت خالصانه به این مقام میرسند؛ تا جایی که جسم و روح آنان، یکپارچه ملکوتی میشود.
بنابراین، ابلیس لعین که به مقام ملکوتی رسیده بود، در جمع (صف) آنان قرار گرفت، اما چون خلقتش از آتش بود، به غیر از عقل، از نفس و شهوت نیز برخوردار بود. بیماری تکبر، در وجودش بود، اما بیرون نزده بود؛ ولی خداوند سبحان، با یک امر به سجده، بیماری او را برای خودش آشکار نمود تا معالجه نماید، اما او عناد و لجاج نمود و کفر ورزید و گفت: «سجده نمیکنم، چون تو مرا از آتش آفریدی و او را از خاک آفریدی، پس من برتریم».
نکته:
انسان نیز همینطور است، ممکن است به واسطۀ عبادات خالصانه، به مقامات ملکوتی برسد و حتی از فرشتگانی بالاتر رود، اما در همین مقام نیز امتحان میشود، ضعفها و نقصانهایش بیرون میزند تا اصلاح و مداوا کند.
سامری گوسالهساز، از عرفای بزرگ قوم حضرت موسی علیه السلام بود، تا حدی که چشمش، غیب را دید و از جای ایستادن حضرت جبرئیل مطلع شد و از آن خاک برداشت و مجسمه ساخت! او گفت:
- گفت: من چيزی ديدم كه آنها (دیگران) نديدند، من قسمتی از آثار (خاک) رسول (و فرستاده خدا) را گرفتم، سپس آنرا افكندم، و اين چنين نفس من مطلب را در نظرم جلوه داد!
بلعم باعور نیز از دانشمندان و بزرگان آن قوم بود، تا جایی که به مقام مستجاب الدعوة بودن رسید! خداوند سبحان میفرماید: «آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا - آیات خود را به او داده بودیم» و اگر میخواستیم، او را بالاتر نیز میبردیم «وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا»؛ اما شیطان در کمین او نشست و او به سوی زمین خلود کرد و از هوای نفس خود پیروی کرد: «وَلَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ» (الأعراف، 175 و 176)
در تاریخ اسلام نیز از این اشخاص بسیارند، مانند طلحه و زبیر که ابتدا و تا مدتی طولانی، از بهترینها بودند و حتی امین و حامی ولایت بودند، اما امتحانی پیش آمد و نقص و بیماری درونشان بیرون ریخت.
●- بنابراین، ابلیس لعین، به لحاظ خلقت، از جنیان میباشد و به لحاظ مقام و جایگاه، به مقامات ملکوتی رسید و در ردیف دستهای از آنان جای گرفت. لذا فرمان سجده به ملکوتیان، او را نیز شامل شد، اما همه سجده کردند جز ابلیس که تکبر ورزید.
●- روح انسان نیز جایگاه و مقام ملکوتی دارد، اگر چه جسمش، جایگاه و مقام مادی دارد. پس وحی، فرمان نماز و سجده و بندگی خداوند سبحان خطاب به روح است، اما در مقام انجام، برخی از کارها را به واسطۀ جسم و اعضا به انجام میرساند.
آن وجه انسان که با فرشتگان هم سنخ و مرتبط میشود - با آنها گفتگو میکند - در زیارات و دعاها به آنها سلام میکند و به آنها صلوات میفرستد - الهام را از آنان میگیرد - دعایش به واسطۀ آنان به عرش میرساند و ...، همان وجه روحانی و ملکوتی اوست؛ و البته برخی چون بلعم باعور، به زمین خلود میکنند و با این عظمت وجودی، از هوای نفس حیوانی تبعیت میکنند و شیاطین نیز از همین راه در او نفوذ میکنند.
مشارکت و همافزایی -لطفاً این پرسش و پاسخ را در راستای «جهاد تبیین»، برای دوستان به اشتراک بگذارید؛ متشکر.