ش: دوست سنی سه سؤال مطرح کرده: پیامبر اکرم (ص) علم غیب داشت. پس اگر با ابوبکر و عمر دوستی کرد، مقصر در غصب ولایت خود ایشان میشود که سبب قدرت یافتن آنها شد – نام بسیاری از راویان حدیث در منابع شیعی عمر است – چرا به هنگام فرار، علی (ع) را در بستر خود قرار داد که احتمال ترورش میرفت، ولی با ابوبکر به غار رفت – آیا نباید علی را از خطر حفظ مینمودند؟
«ایکس - شبهه»: به ایشان سلام رسانده و بفرمایید اگر میخواهد حقایق و واقعیتهای دین خود را خوب درک کرده و بشناسد، بدون تعصب در نکات ذیل تأمل نماید:
الف – هیچ یک از موارد فوق و یا هزاران مورد مانند آن دلیل برای اثبات یا نفی خلافت از علی یا ابوبکر و عمر نیست. [دقت شود که راجع به هر سه سخن می گوییم و عرض کردیم دلیل بر نفی یا اثبات هیچ یک نیست]. بلکه جانشینی و خلافت پس از حضرت رسول اکرم (ص) امری نیست که با سلام و علیک و احوالپرسی و نزدیکی و دوری و شورا و ... تعیین گردد، بلکه باید از ناحیهی خداوند متعال تعیین شده و توسط نبیاش ابلاغ گردد. اگر این امر واقع نشده بود و یا دست کم اهل سنت وقوع آن را قبول نداشتند، جای هر شک و شبهه و تفسیر به رأیی باقی میماند. و مهمترین سؤال و شبهه این میشد که اساساً چرا خداوندی که برای هدایت بشر 124 نبیفرستاد و نبوت را به آخرین آنها ختم کرد، یک دفعه خلق خود را رها کرده و امورشان را به خودشان واگذار نمود؟! ولی وقتی شیعه و سنی به اسناد معتبر مثبوت در کتب خود و به نقل از بزرگان خود و هم چنین به حکم عقل و وحی شکی در تعیین و معرفی و اخذ بعیت از همگان ندارند، جای تردید و بحثی باقی نمیماند که بگوییم پس چرا این حال او را پرسید و یا او با دختر این ازدواج کرد و یا چرا در فلان مجلس گفت خوشآمدی و ... . و جالبتر آن که «امام شافع» یعنی امام مذهب شافعی قصیدهی بلندی دارد که در آن میسراید: اگر حب علی و آل علی رافضی بودن است، من خود اول رافضی هستم. شخص ایشان نیز مانند اسلاف خود به مسئلهی غدیر و معرفی و این که اولین بیعتکنندگان و تبریک گویندگان ابوبکر و عمر بودند، اذعان دارند.
ب – این که پیامبر اکرم (ص) مردمان را دعوت مینمود، هدایت مینمود، مورد لطف و محبت قرار میداد، با آنها تجمع میکرد، وصلت مینمود، داد و ستد داشت، به مأموریت میفرستاد، در نماز او حاضر میشدند و با وی هم صحبت میشدند و ...، نه دلیل به خوب بودن آنهاست و نه دلیل بر مقصر بودن پیامبر اکرم (ص). او نبی الرحمة است و همگان را جهت هدایتشان در ذیل اخلاق والا و سایه رحمت خود قرار میدهد. مگر همهی انسانهایی که در ظل رحمت الهی قرار گرفتهاند، علیهالسلام هستند؟!
وانگهی قرار نبود که ایشان قصاص قبل از جنایت بنمایند. فرض بگیرید صحابهی بسیاری به دور ایشان جمع شده و همه ادعای ایمان و اسلام دارند و با وی و با منصوب وی (علی) نیز بیعت میکنند و هیچ مخالفتی نیز از خود بروز نمیدهند. آیا میتوان بر اساس علم غیب آنها را مطرود داشت؟ حتی خداوند متعال که عالم تمامی سر و نهان همهی مخلوقات خویش است، وقتی بندهای ابراز عبودیت یا اسلام میکند، حال و ادعای فعلی او را میپذیرد. و از این پس نیز اوست که باید در عمل ادعای خود را به اثبات رساند. مضاف بر این که رسالت و تکلیف پیامبر اکرم (ص) ضمن بازکردن راه هدایت برای تک تک افراد، رعایت مصلحت کل و جامعهی اسلامی و همهی انسانها تا آخر الزمان است. آیا میتوانیم بگوییم که چون به هنگام فتح مکه خانه ابوسفیان را خانهی امن معرفی کرد، پس [العیاذ بالله] در به دنیا آمدن و رشد و نمود معاویه و یزید و به وجود آمدن کربلا مقصر است؟! این گونه نگاه و قضاوت حاکی از آن است که معرفتی نسبی درستی نسبت به خدا، پیامبر اکرم (ص)، قرآن، اسلام و ... حاصل نشده است و موضوعات با عقل و حکمت و شناخت مورد مطالعه و بررسی قرار نمیگیرد.
ج – در مورد این که نام بسیاری از افراد «عمر» بوده نیز هیچ چیز اثبات یا نفی نمیشود. عمر نامی رایج در میان اعراب (از قبل اسلام) بوده و هست. آیا در میان اهل سنت کم هستند افردی که نامشان حسن یا حسین است؟ حال با این اسامی چه چیزی اثبات یا نفی میشود؟ حتی اگر اسم «علی» باشد چه چیزی اثبات و نفی میشود. نام آن جلاد پهلوی «رضا» بود و نام پسر ذلیلش «محمد رضا» بود. یا مگر نام پسر آن خونآشام لیبیایی «سیفالاسلام - قذافی» نیست و نام جلاد بحرین «علی عبدالله صالح» نیست؟ آیا او اصلاً مسلمان هست که حال شیعه یا سنی باشد؟ آیا سر سپردهی وهابیت که نه سنی هستند و نه شیعه نمیباشد. علی نام امام اول و عبدالله لقب پیامبر و صالح اسم امام زمان (عج) است. پس هر کسی میتواند نام فرزند خود را بنا بر سلیقهاش علی یا عمر بگذارد.
د – اما راجع به این که به علی (ع) فرمود تا در جای او بخوابد و با ابوبکر به غار رفت. چه کسی گفته که در امنیت قرار گرفتن بهتر از در معرض شهادت قرار گرفتن است که بگوییم لابد فضیلت او بیشتر بوده است؟ مضاف بر این که قرار گرفتن در بستر پیامبر اکرم (ص) و معرض ترور، اولین و آخرین خطری نبوده که امام علی (ع) در خط مقدم و تیررس آن قرار گرفته بود.
وانگهی هر امری مرد خودش را میطلبد. طبق صریح آیهی قرآن کریم، ابوبکر حتی در غار، در حالی که در کنار پیامبر اکرم (ص) بود و معجزهی الهی در بسته شدن غار با تار عنکبوت را به چشم میدید، باز هم میترسید و حضرت مرتب به او دلداری میداد. حال چطور میتوانست خود را در معرض ترور قرار دهد و در جای پیامبر اکرم (ص) بخوابد؟! در ضمن دقت شود که افراد بسیاری در کنار پیامبر اکرم (ص) قرار گرفتند و یا با ایشان همسفر و هم سفره و هم صحبت شدند، اما در هر موضعی تنها کسی که میتوانست جای پیامبر اکرم (ص) قرار گرفته و جایگزین او شود، امام علی (ص) بود. چه جایگزینی برای ترور شدن و شهادت و چه جایگزینی برای ولایت، امامت و خلافت.
- تعداد بازدید : 2350
- 9 آذر 1390
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: تاریخی