Iranpn – یادداشت/ فرزاد: در حدیثی خواندم: «خداوند صورت (ظاهر) حیوانات را مطابق صیرت (باطن) انسانها آفریده است». و به همین دلیل در محشر و قیامت نیز که اسرار بیرون میریزد، هر کس به شکل باطنش مبعوث میشود. عدهای شکل انسان، نورانی، زیبا و با عظمت و عدهای نیز به اشکال میمون، مار، خوک، مورچه یا مگس و ... .
صحنه (لوکیشن): بوستانی داریم بسیار زیبا، سرسبز و معطر. درختها سر به فلک کشیدهاند، گلهای رنگارنگ و شکفتهاند، و حرکت موزون چمنزار با نسیمی خوش، چشم نوازی کرده و دَماغ و دِماغ را نشاط میبخشد.
اما در پای برخی از گیاهان، مقداری کود حیوانی هم ریخته شده که اجتناب ناپذیر است. یک ظرف زباله هم در گوشهای پیشبینی و قرار داده شده تا شهروندان متمدن، زبالههای خود را در آن بیاندازند. در ضمن یکی دو آدم بیتمدن و بیخیال نیز زبالهی خود را به زمین انداختهاند.
این صحنه (لوکیشن)، همان کشور و جامعهی بزرگ، عزیز و زیبای ماست.
آدمها، حیوانات و گرایشات: بوستان افتتاح و فعال میشود. عدهای آدم و البته عدهای حیوان وارد این بوستانآدمهای این بوستان، همان کارگردانان هنرمند، خوشذوق و متعهد هستند.میشوند.
آدمها از این نعمت و فرصت نهایت استفادهی بهنیه را میبرند.
عدهای قدم زده و تنفس میکنند، عدهای پیادهروی کرده و ورزش میکنند، عدهای با دوستان قرار ملاقاتی گذاشته و در این مکان زیبا یک دیگر را دیدار میکنند، عدهای دیگر مطالعه یا درس میخوانند و ... . آدمهای این بوستان، همان کارگردانان هنرمند، خوشذوق و متعهد هستند.
حیوانات نیز برای خودشان استفاده بهینه دارند، ولی هر کدام بر اساس طبعشان سوژهای را انتخاب میکنند. کلاغها بر بلندترین نقطهی درختان مینشینند، کبوتران در شاخهها نشسته و با پرواز خود بر زیبایی آسمان این بوستان میافزایند، بلبلها شاخههای گل را میپسندد و زیبایی بصری را با صوت زیبای خود، «سمعی و بصری» میکنند، زنبورها مستقیم به مرکز گلها رفته و شهدشان را میمکند تا عسل بدهند...، اما مگسها، مستقیم روی کود حیوانی، سطل زباله یا چند زبالهی ریخته شده روی زمین زوم کرده و با فرود آزاد روی آنها مینشینند و شروع به ارتزاق میکنند.
برای برخی از کارگردانان ما نیز فرقی ندارد که وارد بوستان خانه شوند یا سیاست، یا جنگ، یا اجتماع، یا فرهنگ و یا ...، بالاخره روی همان سطل زبالهاش مینشینند.
ویژگیهای مگس و پیروان مکتب مگسایسم:
به نظر میرسد اگر جهت بیان مطلب، به ذکر چند ویژگی از مگس بپردازیم، بهتر، خلاصهتر و گویاتر خواهد بود تا به تحلیل برخی [یا شاید اغلب] فیلمها و سریالهای ایرانی!
*- چشم مگس، بسیار قوی است. امروزه قویترین میکروسکوپها را بر اساس مکانیزم چشم مگس میسازند و البته شامّهی بسیار تیزی نیز دارد. اما برای دیدن کثافت و اشتمام تعفن. لذا مگس حتی بسیاری از میکروبها که با چشم غیر مسلح آدمی دیده نمیشود را به راحتی میبیند.
برخی از کارگردانان در یک بوستان، فقط زبالهاش را دیده و تعفنش را استشمام میکنند.
برخی از فیلمنامه نویسها و کارگردانان نیز همینطور هستند. در یک بوستان، فقط زبالهاش را دیده و تعفنش را استشمام میکنند.
درخت، گل، چمن، کبوتران و یا انسانهای خوشذوق، اصلاً برایشان جاذب نیست و حتی دیده نمیشوند، ولی یک ناهنجاری نادری که به چشم نمیآید را به خوبی میبینند.
*- مگس از قویترین ناقلهاست. ولی ناقل میکروب و بیماری. یعنی از زباله و تعفنی که در گوشهای از این بوستان بزرگ یافته، فقط خودش ارتزاق نمیکند، بلکه سریع آن را فرافکنی میکند. مثل برخی از کارگردانها که اگر یک ناهنجاری کوچک یا بزرگ ببینند، سریع یک فیلم و سریالی بر مبنای آن ساخته و آن را فرافکنی کرده و فضا را آلوده میکنند. رزقشان در متعفن شدن همه مجموعه است.
*- مگس ریز رباینده و سمّ پاش است. مگس در هر کجا بنشیند، ولو یک لحظه، چیزی میرباید. شما گمان میکنید که با حرکت دستی بزرگ، مگسی کوچک را از روی پوست خود دور کردهاید، اما او ربایش خود را انجام داده و میکروب خود را نیز به جای گذاشته است.
مگس حتی اگر از ترس جان به پرواز درآید و از فرودگاهش دور شود، زهر خود را به هنگام بلند شدن میریزد. آن چه میرباید، بسیار ریز است و نه تنها دیده نمیشود، بلکه قابل بازپسگیری نیز نیست. با خود میبرد. چنان چه فرمود:
«يا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَ إِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شَيْئاً لا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ» (الحج، 73)
ترجمه: اى مردم مثلى زده شده گوش بدان داريد: آن كسانى كه سوى خدا مىخوانيد هرگز مگسى خلق نكنند [از این امر عاجزند] و اگر چه در اين باب تجمع (همكارى) كنند و اگر مگسى چيزى از آنها بربايد نمىتوانند از او باز بستانند، طالب و مطلوب هر دو ناتوانند.
کارگردانان پیرو مکتب «مگسایسم» نیز همینطور هستند. کوچکاند. اما ریز رباینده و سمّپاش. ریز ریز از ذخیرههای فرهنگی، ارزشی، دینی، ملی و ... میربایند و ربایششان قابل بازپسگیری نیست. با خود میبرند. اگر هجمهای برای دور کردن کنید، همان لحظه زهرش را میریزد و بلند میشود. یک نشست، یک مصاحبه، یک خروج از کشور، یک تغییر فرودگاه از ایران به انگلیس یا امریکا ...، ولی همه زهرآگین.
مصاحبه با مگس:
«من، [مکثی متبکرانه]، من، واقعیتهای موجود در این بوستان را نشان دادم. هنر [من] به عنوان یک مگس آگاه، هوشیار و جسور همین است.
البته اگر مگس قدرت تکلم و گفتگو با انسان را داشت و از او سؤال میشد که آخر این چه کج سلیقگی و بدپسندی و آزاری است که تو داری؟
با افتخار تمام بر صندلی خود تکیه داده، یک بال را زیر چانهاش گذاشته و پایی بر روی پای دیگر قرار داده و با قیافهای بسیار روشنفکرانه پاسخ میداد:
«من، [مکثی متبکرانه]، من، واقعیتهای موجود در این بوستان را نشان دادم. هنر [من] به عنوان یک مگس آگاه، هوشیار و جسور همین است. نه این که مثل بلبلی به صورت فرمایشی [سینمای دولتی] پشت گُلی بنشینم و آوازی بخوانم.» البته راست میگوید. آن زبالهی گوشه بستان یا کود حیوانی نیز واقعیتی است.
*- مگس بسیار سمج است. وقتی منبع ارتزاقی یافت، سمجوار بدان میچسبد، هر چه تهدید کنید، بلند میشود، زهر میریزد، اما دور نمیشود و سریعاً باز میگردد. آیا نشستن مگس روی جگرهایی که در محل باز آماده میشوند را ندیدید؟! جگرکی مرتب دستش را با یک چاقوی بزرگ بر روی جگر فرود میآورد، مگس میپرد، اما دور نمیشود و سریع در قسمت دیگری فرود میآید. جگرکی عوام نیز ناگزیر حرکت تندی علیه او نمیکند، چرا که میگوید: «اگر با ترس بپرد، زهر بیشتری میریزد و جگرم خراب و مسموم میشود».
برخی از کارگردانان نیز همینطور هستند. از هر سوژهای دورشان کنید، زیاد دور نمیشوند و در طرف دیگر آن فرود میآیند. و در هر نشست و برخاست یا فراز و فرودشان، چیزی ربوده و زهری میریزند.
*- مگسها به طرف وزش باد میروند. این «حزب باد» را حضرت علی (ع) بیان نمود. ایشان فرمود: برخی «همج رعاع» هستند.
یعنی مثل مگسهای روی گوش خر هستند و هر حرکت و بادی جهت آنها را تغییر میدهد و «یمیلون به کل ریح» هستند. یعنی با هر بادی متمایل میشوند. این دیگر شرح نمیخواهد.
انواع مگسها/خانگی، خرمگس، خرمگس آمریکایی:
البته مگسها یک نوع نیستند. مگسهای خانگی، مضرترین مگسها هستند.
البته مگسها یک نوع نیستند. مگسهای خانگی، مضرترین مگسها هستند. آنها ناقلین بیماریهای اسهالی و عفونتهای پوستی و چشمی هستند.
خلاصه اگر به خانهای راه یابند، درون و برون و ظاهر و باطن اهل خانه را آلوده کرده و به هم میریزند.
مثل اغلب سریالها. ظاهر را به هم میریزند. ظاهر پوشش، ظاهر آرایش، ظاهر روابط خانوادگی، ظاهر و ادبیات گفتمان و ... .
اثرات درونی هم دارند، کارکرد طبیعی و مفید جهاز هاضمه زندگی خانوادگی را به هم میریزند و با عفونتهای القایی خود، موجب ناهنجاریها یا «اسهالهای رفتاری» در کودک و بزرگ، پیر و جوان و زن و مرد میشوند و چشم و دید و بنیش را نیز آلوده میکنند.
خرمگسها، از مگسهای عادی بزرگترند. به خاطر کراهتشان هم که شده بیشتر دیده میشوند و بیشتر از بقیه هم وزوز میکنند و برخی هم خرمگس آمریکایی هستند. بالاخره اصل و نسب و ژنشان به خارج میخورد و هیچ گونه همشکلی ظاهری هم ندارند. دستشان نمیرسد، وگرنه مایلند در آسمان وطن خودشان و در میان همنژادیهای خود به پرواز درآیند. این دسته گاز هم میگیرند و جای گازشان زخم عفونی میشود.
پرورش مگس:
ممکن است گفته شود که پرورش گاو، خر، زنبور و حتی شتر و شتر مرغ و ماهی و میگو دیده یا شنیده بودیم، اما «پرورش مگس» نشیندیم و ندیدیم.
درست است. آنها عمومیت و مصرف عام دارند، اما مگس خاص است و فقط به درد مطالعات و عملیات خاص میخورد. اگر چشم مگس برای دیدن ریز میکروبها و شامهی مگس برای استشمام کمترین تعفن و میل او برای ارتزاق از کثافات [اگر چه کم و در یک بوستان زیبا] مورد نیاز باشد، پرورشش نیز صورت میپذیرد.
برای جذب و پرورش شترمرغ مزرعه لازم است. برای پرورش زنبور، کندو لازم است ... و برای پرورش مگس نیز کثافت و تعفن لازم است.
این دسته از کارگردانان را «جوایز هدفدار» جشنوارههای داخلی و خارجی جذب کرده و پرورش میدهد. جشنوارهی برلین – جشنوارهی کن – جشنوارهی اسکار و ...، به همان کندوهای تعفنی مبدل شدهاند که این مگسها را جذب کرده و پرورش میدهد.
هر کارگردانی که در بوستان بزرگ، زیبا و خوشعطر ایران بچرخد و زباله یا تعفن ببیند و مستقیم بر روی آن نشسته و فرهنگی برباید و به هنگام برخاستن زهری بریزد و میکروب آن را به خانهها منتقل نماید و با وزوزش همه را متوجه کند...، مورد جذب و پرورش قرار میگیرد.
رهایی از مگس:
و در خاتمه نیز باید بیان شود که مگس نه با تعارف چلوکباب به جای زباله دور میشود و نه با گفتمان، بلکه فقط «امشی»های قدیمی یا مدرن برای نابود کردن مگسهای موجود در خانه و تورکشی برای جلوگیری از ورود مگسهای دیگر چارهساز است.
به قول معروف: فَافهَم
یعنی: پس خودت بفهم که منظور چیست؟