ایکس – شبهه / پاسخگویی به سؤالات و شبهات: "پرستش" یعنی وابستگی و تعلق صرف، یعنی غایت و آخر آروزها و آمال؛ و عبادت و بندگی نیز یعنی اطاعت، که مستلزم معرفت (شناخت) است.
الف – انسان فطرتاً موجودی پرستنده است. البته همه موجودات چنین هستند، چرا که همگی مخلوق میباشند. منتهی به انسان عقل، شعور، اختیار، اراده و امکان داده شده است که "إله و معبود" خویش را خودش انتخاب کند و ببیند به کجا باید وابسته باشد، به که باید تعلق داشته باشد، غایات آمالش باید رسیدن و لقای کدام محبوب باشد؟
ب – از آنجا که از یک سو فطرت انسان، پرستیدن است و از سوی دیگر انسان سراسر "نیاز" است – از یک سو عاشق هستی و کمال است و از سوی دیگر تماماً نقص است؛ اگر إله و معبود حقیقی، که خالق او و تمامی عالَم است را نشناسد و نپرستد، حتماً یک یا چند "إله کاذب"به جای او گذاشته و مشغول به عشق ورزیدن و پرستش آنها میشود؛ و هر چه در فطرتش عشق به خدا هست را به آن إلهههای و معبودهای دروغین اختصاص میدهد؛ و گمان مینماید تمامی کمالی که او عاشق آن است، در آن إلهی دروغین جمع شده است. حال فرقی ندارد که این إله و معبود کاذب هوای نفس خودش باشد، یا یک بت، یا گوساله، یا فرعون زمان و یا ...؛ چنان چه فرمود:
«وَمِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللّهِ أَندَاداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللّهِ وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلّهِ جَمِيعاً وَأَنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ» (البقره، 165)
ترجمه: و برخى از مردم به جاى خدا همتايانى (از بتها و ستارگان و اجنّه) برمىگزينند كه آنها را چنان كه بايد خدا را دوست داشت دوست مىدارند، ولى كسانى كه ايمان آوردهاند، شدت (اوج و غایت) محبتشان الله است. و اگر كسانى كه ستم كردهاند آن هنگام كه عذاب (آخرت) را مشاهده مىكنند ببينند كه قدرت و نيرو همه از آن خداست و خدا سختكيفر است.
ج – پس خدا، در درون و برون انسان ظهور و تجلی کرد، خود را در آفاق و انفس شناساند و به انسان، نبی درونی (عقل) و نبی بیرونی (انبیا و رسولان) داد، تا انسان او را بشناسد، بداند و علم پیدا کند که هیچ إله و معبودی جز او نیست، به او ایمان آورد، عاشق او شود، او را هدف و معبود خود بگیرد، تا رشد کند و به مقام خلیفةالهی برسد.
د – بله، البته که خداوند متعال به هیچ چیزی نیاز ندارد، چرا که هستی و کمال محض است، چه رسد به عبادت بندگانش؛ منتهی فرمود: رشد، کمال، فلاح و رستگاری ابدی تو، در گرو بندگی من است و اگر من را نپرستی و عبادت نکنی، حتماً دیگران را جایگزین خواهی کرد و به عبادت بندگان، مخلوقات و تخیلات مشغول شده و هلاک خواهی شد.
از این رو، ضمن شناساندن خود در عقل، فطرت، خلقت و ...، به سوی خودش، به سوی رشد و کمال هدایت نمود و در هر موضوع و امری از امور و شئون زندگی فردی و اجتماعی انسان، راهکار داد و فرمود: چنین بکن و چنین نکن (عبادت). و البته یادت نرود که قصد و هدفت در هر انجام یا ترکی نیز باید «قرب به من» باشد.
آن وقت تو عاشق من میشوی و من عاشق تو میشوم «يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ»؛ و تو را تجلی تمامی اسمای کمالی خودم میکنم.
کلمات کلیدی:
اعتقادی توحید نماز