ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: این «به جای»، از آن ترفندهای ظریف دشمن است. دائم میگویند: "آیا بهتر نیست به جای این کار، آن کار را بکنیم؟!" و ما باید دقت کنیم که تمامی این "به جای"ها، نوعی تجزیه، جهت تحلیل قوا و تضعیف است.
الف – خداوند متعال هر ویژگی، توان، استعداد و ابزاری که به انسان عطا نموده، لازمه رشد و کمال او میباشد. لذا هر کدام کارآییها و آثار خاص خود را دارند. پس اگر هر کدام تعطیل شوند و "به جای" دیگری مورد استفاده قرار گیرند، نقص حاصل شده و مقصد محقق نمیگردد. با چشم نمیتوان شنید و با گوش هم نمیتوان دید.
ب – خالق علیم و حکیم، به انسان "عقل و قلب" داده است. هر کدام جایگاه، کارآیی و نقشی دارند و سبب رشد کمالی میشوند و از هیچ کدام نیز کار دیگری بر نمیآید.
عقل برای تفکر، شناخت و تدبر است – قلب هم برای فهم، عشق و تنفر است. انسان نمیتواند به جای عقل، با قلبش تفکر و تدبر کند و به جای قلب، با عقلش عشق بورزد یا منتفر شود؛ و اگر یکی از آنها را تعطیل کند، تجزیه و ناقص شده است و اگر هر یک را به جای دیگری بگذارد، هر دو را تعطیل کرده است.
مثال:
آیا میتوان گفت: فقط قلب و عشق اهمیت دارد. انسان باید فرزند خود را دوست داشته باشد و دیگر در مورد تربیت، سلامت و سرنوشت او تفکر و تدبر نکند؟!
آیا میتوان گفت: فقط تعقل و تفکر اهمیت دارد. انسان باید برای ادارهی کانون خانواده خود، تفکر و تدبر کند و دیگر عشق و محبت، که ایثار از توابع آن است، لازم نیست؟!
*- پس چرا نوبت به اسلام، اهل عصمت علیهم السلام، قرآن کریم و شناخت و محبت اهل بیت علیهمالسلام که میرسد، یک عده میگویند: "عشق لازم است و تفکر نمیخواهد" – یک عده هم میگویند: "به جای عشق ورزیدن، باید فقط مطالعه و تفکر نمود"؟!
*- تعطیل عقل و تفکر و یا قلب و محبت و عاطفه، که تجزیه و مُثله کردن انسان است، در کجا محقق شده که اصرار دارند در مسلمین محقق گردد؟!
ج – با مطالعه در آیات قرآن کریم، مشهود میگردد که به هر دو نعمت "عقل و قلب" تصریح و تأکید دارد. از یک سو با بیان دلایل، بیّنهها و شواهد، دعوت به تعقل، تفکر، تدبر و عبرت کرده است و از سوی دیگر، به "حبّ و بغض" در راه خدا و یا در راه نفس اماره و غیر راه خدا، توجه و تذکر داده است.
د – هر جا "شناخت" لازم باشد، به قرائت و تلاوت قرآن، کسب علم، مطالعه، اندیشه و بصیرت تصریح کرده است، و هر کجا که حرکتِ درست، بر اساس شناخت صحیح لازم باشد، "محبت" را عامل انگیزهی حرکت بر شمرده است، چرا که مکرر بیان شد: "انسان به دنبال محبوب میرود و نه معروف (شناخته شده). یعنی به دنبال چیزی یا کسی میرود که آن را دوست دارد، نه چیزی یا کسی که آن را میشناسد. ابلیس هم خدا را میشناخت، اما نفس خود را بیشتر دوست داشت. بسیاری از مردم، خدا و پیامبر و اهل بیت علیهم السلام را میشناسند و خوب هم میشناسند، اما علایق دیگر مانع پیروی و تبعیت آنها شده و میشود.
از این رو در کلام الله شاهدیم که دلایل متفاوتی برای شناخت توحید و معاد و نبوت اقامه میشود، اما وقتی دعوت به حرکت میکند، «محبت» را شرط و عامل شمرده و میفرماید: «قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي – بگو اگر خدا را دوست دارید، پس از من تبعیت کنید» و حتی سبب مغرفت خود را نیز «محبت» متقابل بیان میدارد: «يُحْبِبْكُمُ اللّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ - تا خدا نيز شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشايد، و خدا بسيار آمرزنده و مهربان است / آلعمران، 31».
ﻫ – بدیهی است که نمود "حبّ و بغض"، شادی و ناراحتی است که به شکل غم، ماتم ... بروز میکند و در هنگام شدتش، با ذکر مصیبت یا گریه و تعزیه، توأم میگردد.
ﻫ /1 – این محبت و عاطفه به محبوب (هر کس یا هر چیزی که باشد)، با "ذکر = یادآوری" ظهور و قلیان مییابد و در خود یا دیگران مؤثر است. چنان چه فرمود: «أقِمِ الصَلوة لِذکری – برای یاد من اقامه نماز کن»
چنان چه وقتی میخواهید خوشحالی یا غم خود را به دیگران منتقل کنید، استدلال عقلی نمیآورید، بلکه حوادث مورد نظر را بازگو میکنید. از نعمات، نقمات و خاطرههای شیرین و تلخ میگویید.
حال اگر این ظهور عمومی باشد، حفظ شعائر باشد، و آن هم در فاجعه کربلا باشد، تأثیرش در خود و دیگران به مراتب بیشتر میشود و سبب مقابله مخالفان یا دشمنان به اشکال مختلف میگردد.
پس، مراقب باشیم که نه "عقل" را به جای "قلب" بگذاریم و نه هیچ کدام از این دو بال رشد و کمال را ناکارآمد و تعطیل کنیم.
عشق و محبت و بالتبع آن تنفر، اساس نظام آفرینش و هدایت است. قواعدی هم دارد، از جمله آن که "عاشق همیشه مایل به لقای محبوب است" و "دوری و نزدیکی محبوب، سبب سرور یا حزن معشوق میگردد" و دیگر آنه که "انسان به سوی معشوق میشتابد".
مرتبط:
*- تاکتیک «به جایِ» - عامل اصلی در ایجاد هر انحراف، اعواج و ریشهی هر دعوایی است.
*- در وایبر و فضای مجازی شایع شده: آیا بهتر نبود به جای هزینه برای عزاداری و گریاندن، دل یتیمی را شاد مینمودیم ، به جای نذری، به زلزله زدهها و ... کمک میکردیم؟
کلمات کلیدی:
گوناگون ذکر