ایرانپیان – یادداشت/ علی اکبر ب.: قبل از هر گونه پاسخ استدلالی و تحلیلی، چهار سؤال از آقای رضوی دارم:
یک – چه کسی به شما این حق را داده است که برای مداحان شرح وظایف تدوین کنید؟! اصلاً شما کی هستید که به خودتان این حق را میدهید؟!
دو – چه کسی گفته است که «اظهارنظر سیاسی، کار مداحان نیست»؟
سه – آیا اگر آن مداح از محبوبین شما تعریف میکرد، اظهار نظر نبود و باز هم میگفتید: «اظهارنظر سیاسی، کار مداحان نیست»؟
چهار – آیا محروم کردن یک قشر از اظهار نظر سیاسی، دیکتاتوری و اختناق نیست؟!
خوب است انسان عاقل قبل از آن که برای دیگران تعیین و تکلیف کرده و شرح وظایف بنویسد، ابتدا کمی در خود تفکر نموده و در حدود اختیارات خود تأمل کند و ببیند اصلاً چنین جایگاه و حقی دارد یا خیر؟ - توجه به خود قبل از دیگران، از اولین دروس طلبگی است، که ظاهراً ایشان حتی نشنیده، چه رسد که یاد گرفته باشد و عمل نیز بنماید - و ثانیاً تأمل نماید که اصلاً سخنش و باید و نبایدش منطقی هست یا خیر؟ و ثالثاً اگر خودش روحانی است و یا روحانی نیست، اما میخواهد راجع به اسلام سخنی بگوید، ببیند اصلاً سخنش با متن، فرهنگ و آموزههای اسلامی انطباقی دارد یا خیر؟
این آقا نفهمیده که مداحی با شعر خوانی، پردهخوانی، دکلمه، تأتر و ...، تفاوتهایی ریشهای دارد و اساساً یک مداح هیچ کاری به جز «اظهار نظر سیاسی» ندارد.
این آقا نفهمیده که مداحی با شعر خوانی، پردهخوانی، دکلمه، تأتر و ...، تفاوتهایی ریشهای دارد و اساساً یک مداح هیچ کاری به جز «اظهار نظر سیاسی» ندارد.
مداح، همان ابتدا که در مجالس عزاداری، دعا، توسل یا ... وارد میشود، یک موضع سیاسی گرفته است و وقتی در جایگاه قرار میگیرد، آماده شده است تا مواضع سیاسی خود را به مخاطبین اعلام و تبلیغ نماید.
شاید این آقا نمیداند که همهی ائمهی اطهار علیهمالسلام، به خاطر مواضع سیاسیشان ترور شدند، نه به خاطر احکام وضو، طهارت یا غسل جنابت و حیض و نفاس. و شاید اصلاً نفهمیده که مشکل امروز ما، وقوع یک حادثه تلخ در چهارده قرن گذشته نیست، بلکه تطبیق علل، عوامل، شرایط و مواضع با امروز است. چنان چه وجود مقدس امام حسین علیهالسلام، فقط به خود و یزید ملعون اشاره ننمودند، بلکه فرمودند: «هر گاه مثل یزیدی بر جامعه اسلامی حاکم شود، فاتحهی اسلام خوانده است». یعنی مسلمان و شیعه باید همیشه دشمنشناس باشد، نه این که فقط نقش یک نقّال (مثل نقالهای قصه رستم و سهراب) را بازی کند.
اگر این آقا [و امثالهم] حتی یک بار در طول زندگیشان، زیارت عاشورا را با اندکی تأمل خوانده باشند، متوجه میشوند که در سرتاسر زیارت عاشورا، حتی در یک جمله از فضایل و مناقب سیدالشهداء علیهالسلام و یا حتی ذکر مصیبتهای ایشان، خاندان و یارانشان سخنی به میان نیامده است، بلکه سراسر اعلام مواضع سیاسی [نظری و عملی] شخص زائر است. اگر این آقا [و امثالهم] حتی یک بار در طول زندگیشان، زیارت عاشورا را با اندکی تأمل خوانده باشند، متوجه میشوند که در سرتاسر زیارت عاشورا، حتی در یک جمله از فضایل و مناقب سیدالشهداء علیهالسلام و یا حتی ذکر مصیبتهای ایشان، خاندان و یارانشان سخنی به میان نیامده است، بلکه سراسر اعلام مواضع سیاسی [نظری و عملی] شخص زائر است.
نمیدانم این روحانی چگونه روحانی شده است؟! آیا به عمرش در مجالس عزاداری شرکت کرده است یا خیر و اصلاً میداند فلسفه عزاداری چیست یا گمان میکند یک مجلس تشریفاتی برای شعر خوانی و احیاناً انجام رسومی چون سینهزنی است؟!
معلوم است این روحانی حتی به خود زحمت نداده است که با تمامی ادعاهای حزبیاش «مجمع روحانیون مبارز»، دست کم یک بار به سخنان بنیانگذار انقلاب و جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی (ره) توجه نماید؛ به ویژه در خصوص «فلسفه عزاداری» که فرمودند:
«... آنها (رژیم سلطنت رضا خان و پسرش و دشمنان اسلام) فهمیده بودند ... از این مجالس عزاداری یک کاری میآید که نمیگذارد اینها کارشان را انجام بدهند.
این اجتماع در مجالس روضه را خیال نکنید که فقط این است که ما گریه کنیم برای سیدالشهدا. نه سیدالشهدا احتیاج به این گریهها دارد و نه این گریهها خودش ـ فی نفسه ـ کاری از آن میآید،
وقتی یک ملت در ماه محرم، سرتاسر یک مملکت، یک مطلب را میگویند، شما انگیزه این گریه و این اجتماع در مجالس روضه را خیال نکنید که فقط این است که ما گریه کنیم برای سیدالشهدا. نه سیدالشهدا احتیاج به این گریهها دارد و نه این گریهها خودش ـ فی نفسه ـ کاری از آن میآید، لکن این مجلسها مردم را همچو مجتمع میکنند و یک وجهه میدهند، سی میلیون، سی و پنج میلیون جمعیت در دو ماه محرّم و خصوصاً دهۀ عاشورا، یک وجهه، طرف یک راه میروند. اینها را در این ماه محرّم، خطبا و علما در سرتاسر کشور میتوانند بسیج کنند برای یک مسئله. این جنبۀ سیاسی این مجالس بالاتر از همۀ جنبههای دیگری که هست. بیخود بعضی از ائمۀ ما نمیفرمایند که برای من در منابر روضه بخوانند. بیخود نمیگویند ائمۀ ما به اینکه هر کس که بگرید، بگریاند یا صورت گریه، گریه کردن به خودش[بگیرد]اجرش فلان فلان است. مسئله، مسئلۀ گریه نیست. مسئله، مسئلۀ تباکی نیست. مسئله، مسئلۀ سیاسی است که ائمۀ ما با همان دید الهی که داشتند، میخواستند که این ملتها را با هم بسیج کنند و یکپارچه کنند از راههای مختلف. اینها را یکپارچه کنند تا آسیبپذیر نباشند.»
تردیدی نیست که اگر در زمان حضرات امیرالمؤمنین، امام حسن و امام حسین و نیز سایر معصومین علیهمالسلام چنین اسلامشناسان و مدعیانی نبودند، هیچ گاه حادثهای چون کربلا رخ نمیداد.
نباید گمان کنند که کسی نمیفهمد این باید و نبایدهای من درآوردی، در راستای همان اندیشهی «جدایی دین از سیاست» است؛
البته او و امثال ایشان نباید گمان کنند که کسی نمیفهمد این باید و نبایدهای من درآوردی، در راستای همان اندیشهی «جدایی دین از سیاست» است؛ که اگر چنین فرضیه باطلی را قبول دارند، باید اول خودشان کنار بروند و هیچ اظهار نظر سیاسی هم ننمایند و بعد با اسلامشان خداحافظی کنند، نه این که با لباس روحانی وارد میدان شده و رجز جدایی دین از سیاست سر دهند – چرا که اسلام سرتاسر سیاسی است، اگر باور ندارند، دست کم یک بار قرآن کریم را از رو بخوانند و در تاریخ علل شهادت معصومین علیهمالسلام مطالعه و اندیشه نمایند.
اگر زیر بار این نظریات و اِعمالها میرفتیم، و یا حق اظهار نظر سیاسی را از اقشار مختلف مردم گرفته و در برخی جناحها و شخصیتهای به رأی مردم شخصیت شده وا مینهادیم، این انقلاب و نظام، شش ماه هم دوام نمیآورد.
این آقا معترض شده که اهانت شده و قوه قضاییه چرا پیگیری نمیکند؟ یعنی حتی این قدر هم نمیداند که پیگیری مستلزم شکایت است. بلکه میخواهد با زور هم که شده همه مجبور به سکوت شوند. این سیاست و روش برای ما غریبه نیست و در این بیش از سه دهه، بارها تجربه کردهایم و البته اگر زیر بار این نظریات و اِعمالها میرفتیم، و یا حق اظهار نظر سیاسی را از اقشار مختلف مردم گرفته و در برخی جناحها و شخصیتهای به رأی مردم شخصیت شده وا مینهادیم، این انقلاب و نظام، شش ماه هم دوام نمیآورد.