حمد - (فضای مجازی): آیا سوره حمد سخن خداست؟ خدا با کی این سخنا رو گفته!؟ آیا الله خودش را ستایش کرده و گفته ما را به راه راست هدایت کن؟ ... پس نتیجه آن که ﺳﺨﻦ ﺍﻟﻠﻪ ﻧﯿﺴﺖ، بلکه ﺳﺨﻦ ﯾﮏ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺯﻣﯿﻨﯽ ﺍﺳﺖ؟ (حسابداری / گلستان)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): نظر به این که چنین استدلالی به مزاح شبیهتر است، پاسخ را با مزاحی (اصلاح شده) آغاز میکنیم. میگویند: یکی به داروخانه رفت و پرسید: «آقا ماست دارید؟» او گفت: «اینجا داروخانه است و نه لبنیاتی»، یک سطل گِلی که همراه آورده بود را پاشید و گفت: «به آن داروخانهای که ماست ندارد، باید گِل پاشید» - روز دوم رفت و گفت: «آقا ماست دارید؟» نتیجه همان شد. روز سوم مسئول داروخانه با خودش یک کاسه ماست آورد تا به این دیوانه بدهد. او وارد شد پرسید: «آقا ماست دارید؟»، او فوری گفت: بله؛ ولی آن مرد دوباره سطل گِل را پاشید و گفت: «به آن داروخانهای که ماست بفروشد باید گِل پاشید».
حالا حکایت کسانی که میخواهند بگویند: «قرآن وحی نیست و سخن یک انسان است» همین طور شده است، دیگر برایشان فرقی نمیکند که چه دلیل یا بهانهای که میآورند، اصلاً منطقی هست یا نه، ربطی دارد یا نه ...؟ بلکه فقط میخواهند به این نتیجه برسند که پس وحی نیست و گِل را بپاشند!
اما پاسخ:
*- سرتاسر قرآن کریم، «کلام الله - سخن خداوند سبحان» است، حال خواه در آیهای از خودش گفته باشد و یا از انبیایش، یا از مؤمنین، یا حتی از ابلیس لعین و سایر شیاطین، کفار، مشرکین، منافقین ... و یا حتی اهل افترا، ظلم، جنایت، زنا، شراب، لواط و ... .
*- نه تنها قرآن کریم، فقط قصه یا بیان احکام نیست، بلکه آیات شناختی آن، از خداشناسی، معادشناسی، نبوت و ولایت شناسی گرفته، تا انسانشناسی، جامعهشناسی، دوست و دشمنشناسی و ...، به مراتب بیش از آیات احکامی آن میباشد و حتی قصههای واقعیاش نیز سراسر درس توحید و نیز حکمت و عبرت میباشد.
*- قرآن کریم، کتاب تعلیم و تربیت انسان میباشد و بدیهی است که گام نخست در تعلیم و تربیت، ادب بندگیِ توأم با معرفت، ایمان و محبت است، آن هم به بندهای که هیچ نمیداند و مشغول زندگی نباتی و حیوانی خود است. قرآن آمده تا از حیوان، انسان بسازد.
*- بندهای که به حکم عقل و فطرت، خداوند متعال را شناخته و میخواهد عبودیت کاملی داشته باشد تا بدین سبب خودش رشد کند، چه میداند که چگونه خداوند متعال را تحمید و تسبیح نماید؟ لذا خودش یاد میدهد که چگونه بشناسد، چگونه بندگی کند و چه بگوید.
سوره حمد:
*- بشر وقتی شاکر پروردگارش میگردد، چه میداند که نه فقط او شکر گزار است، بلکه هر چه حمد در دنیا بشود، حمد اوست، چون حمد فقط به او اختصاص دارد و تمامی محامد به او بر میگردد، پس با وحی به او یاد میدهد که «الحمدلله».
*- این تمحید [شکر توأم با ستایش]، صرفاً بابت خلقت نیست، بلکه بابت تمامی مواهب شناخته شده و ناشناختهی الهی به عبد شاکر میباشد، پس یاد میدهد که نعیم تو «ربّ العالمین» است، یعنی تربیت کننده و اداره کننده و تدبیر کننده او تمام عالم هستی همان الله است، تا مبادا با خود گمان کند که اگر چه کسی قدرت خلق ندارد و فقط خدا خلق میکند، اما "ربوبیت" در امور من یا غیره، با دیگران، یا طواغیت و فراعنهی دوران (که همگی ادعای ربوبیت داشته و دارند) میباشد. لذا یاد میدهد که حمد اختصاص به کسی دارد که ربّ هر دو عالم (و تمامی عوالم) اوست. ( الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ )
*- به بشر یاد میدهد که جهانبینی و اعتقادات و شناختش راجع به حق تعالی باید چگونه باشد؛ بداند که در این ربوبیت، رحمت خدا سبقت دارد و مالک روز جزا نیز اوست. « الرَّحْمـنِ الرَّحِيمِ * مَـلِكِ يَوْمِ الدِّينِ ».
دعا و نیایش:
تا اینجا، بندهای که سوره حمد را در نماز یا غیر نماز میخواند، معرفت (شناخت)، باور و ایمانش را آن گونه که خدا فرموده، اظهار و بیان میدارد؛ اما حالا نوبت به اعلام مواضع خودش در مقابل الله و ربّ العالمین، که بازگشتش به سوی اوست و او را مالک یوم الدین میشناسد، میرسد.
*- بسیاری هستند که خدا را میشناسند و میدانند که او خالق است، و بازگشت نیز به سوی اوست (مثل ابلیس رجیم)، اما از سویی هزاران هزار ربّ دیگر (تربیت کنندگان دیگر، مثل: رب شهوت، رب قدرت، رب نفس ... یا ربّ النوعها از جنس بشر) را عبودیت میکنند و از سوی دیگر در تعامل و تعاون با دیگران، برای آنان "استقلال ذاتی" قائلند، نه این که آنان را وسیلهای از جانب حق ببینند؛ اما مؤمن، به تعلیم خدا، اظهار مواضع کرده و میگوید: اول آن که فقط تو را بندگی میکنم « إِيَّاكَ نَعْبُدُ » و دوم آن که فقط از تو استعانت میجویم « وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ ». بدیهی است که این اظهار و بیان نیز باید به تعلیم الهی صورت پذیرد تا در حد کمال خود باشد.
خب، برای بشر چه باقی میماند؟ دو اصل وجود دارد: یکی این که بندهی چه کسی هستی؟ و دیگر آن که از چه کسی استعانت و یاری و امداد میطلبی؟! پس خدا کمال هر دو را تعلیم داد.
*- حال نوبت به اظهار نیاز میرسد. بشر از یک سو عاشق کمال است و از سوی دیگر خودش سراسر نقص و نیاز است. حال چه بخواهد که کمال خواهش باشد و همه نیازهای دیگر را نیز پوشش دهد؟ اگر قلم و کاغذ بردارد و نیازهایش را تا حدی که خودش میفهمد بنویسد، رقمش از میلیونها تجاوز میکند، چه رسد به نیازهای ناشناختهاش! مضافاً بر این که بسیاری از خواستهها و دعاهایش به ضرر خودش و هم نوعانش میباشد - پس باید او را تعلیم دهد که در این موقف، چگونه دعا کن. « اهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ » و یاد میدهد که انحراف از این صراط مستقیم، به ضلالت و مورد غضب بودن است.
نتیجه:
پس سورهی حمد، از جانب حق تعالی، به انسان کامل نازل شده و از سوی او نیز به سایرین تعلیم شده و سراسر علم و تعلیم خداشناسی، معاد شناسی و ادب حضور و بندگی و دعا، آن هم در حد کمال میباشد.
در مقابل گِل پاش، میخواهید چه کنید؟
خیلی فرق دارد که بندهای در مقام سپاس از ربّ خود (نه از هم نوع خود)، بگوید: «خدایا! مرسی»، یا بگوید: «الهی شکر»، یا بگوید: «الحمد لله»؛ حال شما در مقابل کسی که با یک سطل گِل به محضر قرآن کریم آمده تا به هر بهانهای که شده، گِل بپاشد، میخواهید چه کنید؟! برایش درس لغت شناسی بگذارید یا تفسیر قرآن؟! آیا میخواهید به او بفهمانید که «شکر یعنی شناخت نعیم و قرار دادن نعمت در جایش، استفادهی بهینه از آن و ضایع نکردن نعمت؟!» یا «حمد یعنی شکر توأم با پرستش و ستایش که مخصوص خداست ...؟!» در حالی که او اصلاً خدا را نمیشناسد و باور ندارد؟!
بسیار فرق دارد کسی که متوجه خطای خود شده و از قهر معبود و محبوب نیز نگران است، بگوید: «خدایا! غلط کردم»، تا این که با معرفت به این که از خدا ظلم صادر نمیشود، او سبحان (منزه) از عیب و نقص است، و این بندگان هستند که به خودشان ظلم میکنند، بفهمد که در ظلمات فرو رفته و بگوید: « لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ - «معبودى جز تو نيست، منزّهى تو، راستى كه من از ستمكاران بودم» - بسیار فرق است بین مفاهیم و عمل به "استغفار و سپس توبه"، با «ببخشید، اشتباه شد، لطفا درگذر»؛ این تعالیم را خدا میدهد.
معارف، تعلیم و تربیت، آداب بندگی ... و بالاخره چه باید کردها، چه نباید کردها، چه باید گفت و نگفتها، برای این در کلام وحی آمده که اولاً انسان شناخت پیدا کند و دچار کفر، شرک و نفاق نگردد و ثانیاً وقتی فهمید خدایی هست، او را مانند یک بت یا یک فرعون فرض نکند، و ثالثاً وقتی خواست او را تحمید و تسبیح نماید، نگوید: «تو کجایی تا شوم من چاکرت - چارقت دوزم کنم شانه سرت»، بلکه با شناخت عقلی و قلبی، با تأسی به آموزههای حق تعالی در کلام وحی، با عمل و نیز با گفتارش، از ر وی صدق و اخلاص، اظهار و اذعان دارد که «الله اکبر – سبحان الله – شکراً لله – الحمدلله ربّ العالمین، استغفروا الله ربّی و اتوب إلیه».
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
*- آیا سوره حمد سخن خداست؟ آیا الله خودش را ستایش کرده و گفته ما را به راه راست هدایت کن؟ پس سخن انسان زمینی است.
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7600.html
- تعداد بازدید : 3773
- 27 اردیبهشت 1395
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: قرآن سوره حمد
نظرات کاربران
راست میگه ادله بیشتر احساسی بود تا منطقی
سایت - منطق یعنی چه؟ فرقش با احساس چیست؟ نمی شود با دو کلمه شعاری، همه چیز را تخطئه کرد. لذا اگر نقدی دارید بنویسید، نه این که همیطوری و روی هوا بفرمایید احساسی بود، نه منطقی