در آیه ۱۷۷ بقره خداوند در توصيف متقين میفرمايد که آنها به رغم حبّ مال انفاق میکنند، اما خداوند بندګانی هم دارند که باوجود صحّت عقل دلبسته دنيا و مال آن نيستند و انفاق را دوست دارند آیا نبايد مشمول اين آيه شريفه بشوند؟ (دکترای بهداشت)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): متن و ترجمه آیه مبارکه، به شرح ذیل میباشد:
« لَّيْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَـكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلآئِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّآئِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاء والضَّرَّاء وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَـئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَـئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ » (البقره، 177)
ترجمه: تنها اين كه روىهاى خود را (براى عبادت) به سوى مشرق و مغرب بگردانيد نيكى نيست، و لكن نيكى حقيقى (ايمان و رفتار) كسى است كه به خداوند و روز آخرت و فرشتگان و كتاب (آسمانى) و پيامبران ايمان آورد (به مبدأ و معاد و اصول اعتقادى ميان آن دو ايمان آورد) و مال خود را با آنكه آن را دوست (و بدان نياز) دارد روى محبت خدا به خويشان و يتيمان و فقيران و در راه ماندگان و سائلان و در (راه آزادى) بردگان بدهد و نماز را برپا دارد و زكات بپردازد، و (وفاى) وفاداران به پيمان خويش آن گاه كه پيمان بندند و به ويژه (استقامت) شكيبايان در سختى مالى و ضرر جسمى و هنگام جهاد است. آنها هستند كه راست گفتهاند و آنها هستند كه پرهيزكارند.
● – اگر آیه برای توصیف انسان عاقل و نیکویی (برّ) در عمل، فقط بر بخشش آن مالی که انسان آن را دوست دارد، بسنده نموده بود، جای سؤال بود که شاید بسیاری از مردمی که مؤمن یا متقی نیستند نیز چنین کنند!
● – اما خداوند متعال در این آیهی کریمه، به چند نکتهی بسیار مهم اشاره و تصریح کرده است، تا انسان خود را تجزیه نکند و تک بُعدی و یک سویه نگردد.
بدیهی است که انسان عاقل، دوست دارد که قوا و استعدادهای خود را به کار بندد، شکوفا کند و نزد حق تعالی که خالق اوست و دیگران، نیکو باشد. اما چگونه؟
الف – برخی سطحیبین و بالتبع ظاهرگرا هستند و همین نقیصه سبب شده در عبادت و بندگی [که تنها راه رشد و نیکو شدن است] نیز به ظواهر اکتفا کنند؛دائم این سو و آن سو بدوند و اگر مؤمن نیز هستند، دائم در حال وزن کردن اعمال خود با تعداد، قیمت، وزن جسمی (مثلاً گوسفند چاقتر برای قربانی) و ...، باشند. مثلاً دائم نماز بخوانند و پس از آن مرتب دستها را بالا برده و صورت را به راست و چپ بچرخانند و "الله اکبر" بگویند، یا مثل دراویش، همه نیکویی و عبادتشان این باشد که صورت را به این و آن سو کنند و هو بکشند؛ و یا به صورت مستمر فقط بدن فیزیکی خود را به تلاش مضاعف بیاندازند و به این طرف و آن طرف بروند؛ و یا چشمانشان در خواندن آیات، ادعیه و ... مرتب از سر خط به ته آن و از آن به سر خط دیگر برود و ... .
پس خداوند حکیم و هادی، در بیان اول میفرماید که «کمال و نیکویی، به این تحرکات فیزیکی نیست».
ب – در فراز بعد تصریح مینماید که وقتی کمال و نیکویی به تحرکات فیزیکی نیست، پس باید به "شناخت و باور" باشد که کار عقل و قلب است. از این رو به بینش، دانش، بصیرت، شناخت و ایمان اشاره نموده و تصریح دارد که گام اول رشد، کمال و نیکویی، به "ایمان" و اعمال مبتنی بر ایمان میباشد و اعمال به تناسب اعتقادات وزن پیدا میکند.
« وَلَـكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلآئِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ - و لكن نيكى حقيقى (ايمان و رفتار) كسى است كه به خداوند و روز آخرت و فرشتگان و كتاب (آسمانى) و پيامبران ايمان آورد »
پ – در فراز بعدی، توجه میدهد که یک عده نگویند: «دلت پاک باشد، عمل مهم نیست»، و یک عده نگویند: «عمل صالح نیز به عبادات شخصی است و جامعه مهم نیست»، لذا به عنوان اولین عمل، به بخشش دارایی، آن هم در درجه اول به خویشان، سپس به یتیمان، کسانی که تقاضای کمک دارند، در راه ماندگان و ... ؛ تصریح مینماید.
ت – اما همین عمل بخشش و کمک به دیگران، سبب توجیه نفس و القائات شیطانی میشود و گفته میشود که «عبادت به جز خدمت خلق نیست»، برخی ضمن داعیهی خداپرستی و مسلمانی میگویند: «ما نماز نمیخوانیم، به جایش به چند یتیم کمک مالی میکنیم» یا «روزه نمیگیریم و به جایش برای چند بیبضاعت جهیزیه تهیه میکنیم و ...» از این رو، بلافاصله بیان میدارد که رشد، کمال، احسن شدن، نیکو بودن، شرایط دیگری هم دارد که از جمله «نماز» و «زکات» و «وفای به عهد» است که به ظاهر یکی جنبه درونی و شخصی دارد و دیگری جنبه اجتماعی و اقتصادی، و دیگری جنبهی اخلاقی و نظم و امنیت اجتماعی در تعاملات. « وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ ».
ث – اما کار به همین جا ختم نمیشود، صرف ایمان، بخشش مال، نماز و زکات، برای رشد و نیکو شدن کافی نیست. اینها همه عدد صفر است که اگر ابتدای آنها عدد یک قرار نگیرد، همان صفر هستند و حتی ممکن است که با عدد منفی، به منهای چند میلیارد نیز برسند؛ اینها همه حُکم اعضای بدن ایمان و اسلام را دارند که اگر "سر" نباشد، جسم بیجانی هستند که متعفن نیز میشوند، پس آن عدد یک و آن سر، "صبر = استقامت" است؛ و صبر و استقامت نیز همیشه در برابر مشکلات و گرفتاریها و انحرافات میباشد، لذا افزود: « وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاء والضَّرَّاء وَحِينَ الْبَأْسِ »
نتیجه:
نتیجه آن که فرمود ایمان، احسن شدن و نیکویی، نه صرفاً به سر تکان دادن در اذکار است، نه صرفاً بخشش مال است، نه صرفاً به اقامه نماز است و ...، بلکه جمیع این صفات و نیکوییها لازم است، مضافاً بر این روح و ارزش تمامی این رفتارها و عملکردها، به همان "ایمان" بر میگردد که مبتنی بر «شناخت عقلی» و نیز «باور قلبی» میباشد.
پس اگر کسی خیراتی کرد و ایمان نداشت – اگر مرتب ذکر گفت و خالی از معرفت و ایمان و نیز دغدغه دیگران بود – اگر دائماً نماز خواند و خم و راست شد ولی نقش اقتصادی و اجتماعی نداشت – اگر همه اینها را داشت، اما صبر و استقامت نداشت؛ به رشد عقلی، مقام احسن و نیکویی نرسیده است.
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
*- در آیه 177 بقره در اوصاف متقین فرموده: از مالی که دوستش دارند انفاق میکنند؛ شاید عاقلان بسیاری چنین کنند.
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7604.html
- تعداد بازدید : 2210
- 29 اردیبهشت 1395
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: قرآن سوره بقره