پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): خب، حالا چه کنیم که نظر ایشان چنین بوده است؟!
این سخنان، مربوط به چند سال پیش میباشد، پس مهمتر این است که دقت کنیم چرا این چنین در فضای مجازی، به ویژه در دههی فاطمیه (ع) نشر داده میشود؟! آیا نشر دهندگان موافق تمامی نظرات آیت الله سید فضل الله و پیرو او، در تمامی مواضعش میباشند؟ یا اصلاً او را نمیشناسند؟!
●- طی چهارده قرنی که از فاجعهی کربلا میگذرد، یک عده ظاهر و باطن، علل و نتایج آن را رها کردند و فقط گفتند: «ای وای! انگشت ایشان را به خاطر انگشتر بریدند!»؛ یک عده هم در مقابل ایستادند و گفتند: «خیر، هیچ سندی دال بر این عمل شنیع وجود ندارد»؛ به قول آیت الله فاطمینیا: خب خوشحال باشید که انگشت آن حضرت را نبریدهاند، چرا ناراحتید؟! (مضمون).
حالا اگر انگشت ایشان را به خاطر انگشتر نبریده باشند، چه میشود؟! آیا کل فاجعهی کربلا و عاشورا از تاریخ حذف میشود؟ - یا یزید، عمر سعد، عبیدالله، شمر و خولی تطهیر میشوند؟! یا آن که دیگر هیچ فرقی بین اسلام ناب محمدی صلوات الله علیه و آله و اسلام معاویهای و یزیدی لعنة الله علیهم اجمعین، باقی نمیماند؟!
●- این فاجعه که یک عده به نام اسلام، سر امام زمانشان را از تنش جدا کرده و برای رفتن به بهشت، روی بدن بیجانش با اسب تاختند و خاندان رسول خدا صلوات الله علیه و آله را قتل عام کرده و به اسارت بردهاند را رها کرده، و بحث میکنند که انگشت را نیز بریدند یا نبریدند؟!
●- حالا نوبت به سیدة النساء العالمین، حضرت فاطمه زهراء علیها السلام رسیده است!
بیعت با رسول الله صلوات الله علیه و آله، نقض شد – ولایت الهی کنار گذاشته شد – حکومت امام معصوم غصب شد – فدک برای تحریم و تحمیل فشار اقتصادی غصب شد – به ساحت دختر رسول خدا، که خودش نیز اهل عصمت بود، اهانت شد – خانه و اهلش به بهانهی وجوب بیعت با حاکم، در تهدید و معرکهی آتشسوزی قرار گرفت – جنین سقط شد ...، حالا میگویند: خیر، پهلوی ایشان نشکسته است!
خب، نشکسته باشد، حالا چکار کنیم؟!
آیا اگر پهلوی ایشان (انشاء الله) نشکسته باشد و این درد نیز بر سایر دردها و المهای روحی، روانی و جسمی ایشان افزوده نشده باشد، اسلام عوض میشود و یا تاریخ؟!
●- خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید که من ماجرای اصحاب کهف را برای این پیش آوردم و نقل کردم تا شما اولاً معاد باور شوید، ثانیاً درس استقامت بگیرید و ثالثاً به نصرت الهی یقین پیدا کنید؛ اما شما اینها را رها کرده و مرتب بحث میکنید که 5 نفر بودند، یا 6 نفر یا هفت نفر؟ آیا با سگشان شش نفر شمرده شدهاند یا بدون آن؟! اگر دقت کنید، در آخر نیز خداوند متعال نمیفرماید که بالاخره چند نفر بودند؟ چرا که میخواهد به اصل موضوع، علت، هدف و نیتجه توجه شود:
« سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ وَيَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ مَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ فَلَا تُمَارِ فِيهِمْ إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِمْ مِنْهُمْ أَحَدًا » (الکهف، 22)
ترجمه: گروهی خواهند گفت: «آنها سه نفر بودند، که چهارمین آنها سگشان بود!» و گروهی میگویند: «پنچ نفر بودند، که ششمین آنها سگشان بود.» -همه اینها سخنانی بیدلیل است- و گروهی میگویند: «آنها هفت نفر بودند، و هشتمین آنها سگشان بود.» بگو: «پروردگار من از تعدادشان آگاهتر است!» جز گروه کمی، تعداد آنها را نمیدانند. پس درباره آنان جز با دلیل سخن مگو؛ و از هیچ کس درباره آنها سؤال مکن!
●- حال فرض کنیم که یک عالمی تحقیقاتی کرده و میگوید: «من در تحقیقاتم به این که انگشتی بریده شده، یا پهلویی شکسته، نرسیدم»؛ خب چه حقیقتی متغیر میشود؟ چه اصلی فرع قرار میگیرد؟ چه فرعی اصل میشود؟ کدام مواضع و عملکردی توجیه و تطهیر میگردد و در مقام و منزلت ایشان چه نقصانی پدید میآید؟!
ذکر مصیبت:
در هر موضوعی [به ویژه اعتقادی، سیاسی و فرهنگی]، باید بین دو مسئلهی مهم «تحقیق علمی» و «شعار تبلیغاتی یا ضد تبلیغی» توجه نمود.
به عنوان مثال: تمامی تواریخ ثبت کردهاند که امام حسین علیه السلام در کربلا، دختر سه یا چهار سالهای داشتند – تمامی همین مستندات نیز گواهی میدهند که معلوم نیست اسم ایشان "رقیه" بود یا لقبشان رقیه بود و یا آن که اسم ایشان فاطمه بود و "رقیه" دختر یکی شهدا بود؟ یک بزرگواری هم این را بالای منبر میگوید و میشود حربهای برای جوّسازی، جنجال، ضدتبلیغ و ...!
یک عده، به بهانهی دفاع از حضرت رقیه علیهاالسلام، به گوینده میتازند و حسابی علیه او ضد تبلیغ میکنند – یک عدهی دیگری به بهانهی سخن او که هیچ ردی بر اصل نیست، کلاً تمام ذکر مصیبتها را دروغ میشمارند! یک عده از بندگان سادهی خداوند متعال که اسیر جوّها، به ویژه در فضای مجازی هستند نیز گمان میکنند که دیگر باید به اول و آخر تمامی اعتقادات شک کرد!
●- از جمله سیاستهای فراماسون، صهیونیسم بین الملل، وهابیت و تمامی اجزای اصلی و فرعی این طیف (کافران، مستکبران و ظالمان)، تطهیر جانیان گذشته است، تا از سویی توجه عاطفی را که اثر اصلی در حرکت دارد از بین ببرند و از سویی دیگر، جنایات خود را با تطهیر اسلاف خود توجیه کنند. لذا میگردند تا پیدا کنند کدام مورخی، یا دانشمندی، یا محققی، در یکی از فروعِ فروعات چه گفته است، تا همان را مستمسک قرار دهند و در تمامی اصول، حقایق و واقعیتها، ایجاد شک و تردید نمایند!
●- اما، در هر حال ما میدانیم که نه امیرالمؤمنین، نه فاطمه زهراء، نه امامان از فرزندان ایشان سلام الله علیهم اجمعین، اولاً هیچ کدام به خاطر اختلاف فتاوا در احکام وضو و غسل و ... کشته نشدهاند، بلکه همه جنبه سیاسی داشته است؛ و ثانیاً هیچ کدام به سبب ابتلا به یک بیماری مهلکی مانند دیفتیری یا وبا، یا حادثهای مانند تصادف جادهای و یا سکته مغزی و ...، از دنیا نرفتهاند، بلکه همگی پس از ترور شخصیت، ترور فیزیکی شدهاند، حال خواه انگشتشان را بریده و پهلویشان را نیز شکسته باشند، یا خیر.
از تاکتیکهای جنگ نرم علیه اهل عصمت و خاندان رسول الله صلوات الله علیهم اجمعین، حذف یا کمرنگ کردن مصیبتها و ذکر آنها میباشد، چرا که همین "ذکر مصیبت" است که اولاً حق و باطل را آشکار میسازد و ثانیاً قلب را متحول میکند و عاطفه را بر میانگیزد، و ثالثاً سبب پویای و تداوم تبعیت و حرکت میگردد.
مشارکت و همافزایی (سؤال و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
کلیپی از آیت الله سید فضل الله پخش شده که در آن مدعی است: «پهلوی حضرت زهراء علیها السلام شکسته نشد و این اقوال افسانه است»؟!
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8461.html
کلمات کلیدی:
تاریخی جنگ و جهاد فاطمیه