دلیل اینکه خداوند به همهی پیامبران فرمود: «به پیروان خود بگویید: من از شما مزد رسالت نمیخواهم چیست»؟ (ارشد جغرافیا / سرایان)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): آیات الهی که به آن "کلام الله" اطلاق میگردد، همه از مصدر "علم و حکمتِ مدبر الامور" صادر شدهاند، بنابراین از هر زاویه و سطحی که به آنها توجه شود، انوار گوناگونی از حکمت در آنها تجلی دارد. پس، کسی نمیتواند بگوید که حکمتش فقط این است.
اکنون در این مختصر، مقولهی « قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا – بگو من بابت این دعوت از شما اجری نمیخواهم» را از چند منظر و البته به صورت اجمال، مورد توجه قرار میدهیم:
الف – آدمی برای اجر (مزد) کار میکند:
آدمی از یک سو "عاقل" است، و از سویی دیگر "فقیر" و نیازمند و از سویی دیگر "عاشق کمال".
از اینرو، هر چه را بپذیرد، هر چه را نپذیرد، هر کاری که انجام دهد و هر رویکردش، حتماً هدفدار است؛ یعنی از آن فایدهای میطلبد، نتیجهای مطلوبی انتظار دارد که به آن "اجر = مزد = پاداش" اطلاق میگردد.
در این قاعدهی کلی، هیچ فرقی ندارد که اسلام را بپذیرد، یا تسلیم طواغیت شود – کار او عبادت و بندگی خدا باشد – یا دشمنی با او – هدفی در آخرت [بهشت] را در نظر داشته باشد، یا هدفی در دنیا مانند تحصیل، کسب، ازدواج و ...؛ در هر حال، در پی فایده و کمال میباشد.
بنابراین، وقتی کسی او را ندا کرده و دعوت به امری مینماید، حق دارد که ابتدا گمان نماید: «او بیخود به میدان نیامده و دعوت میکند؛ لابد فایده، اجر، مزد، پاداش و نتایج مفیدی برای خودش را در نظر دارد که از ما بگیرد»؛ و همین گمانی که اصلش درست است، خود سبب نوعی "مقاومت ادراکی و قبول" میگردد.
فرعون به قومش گفت: «موسی (علیه السلام) و برادرش، قصد دارند که شما را از سرزمین خود بیرون کنند و در زمین فساد کنند»! راجع به پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله میگفتند: چون مرد عاقل، حکیم، مدیر و جذابی است، از خاندان بنیهاشم است، از اولاد حضرت ابراهیم علیه السلام است و ...؛ میخواهد به ثروت و قدرت برسد و بر عرب حکومت نماید؛ لذا به او پیشنهاد دادند که در مقابل «پول زیاد، زنان زیبا و نیز حکمرانی بر عرب» دست از این دعوت بردارد؛ و ایشان فرمودند: اگر خورشید را در یک دست و ماه را در دست دیگرم قرار دهید، باز هم دست از دعوت به توحید و دوری از شرک، بر نمیدارم. (مضمون)
●- پس، خداوند متعال به پیامبرانش فرمود که در همان ابتدای امر، خیال مردم را راحت کنند که از آنها هیچ نمیخواهند. همین اذعان، سبب میگردد تا مردم با خیال راحتتر و البته عاقلانهتری اندیشه کنند، که پس چه میگوید، به چه چیز دعوت میکند و چرا خود را اینگونه به زحمت و مشقت میاندازد.
ب – اجر و عقوبت با خداوند است:
"بیم و امید"، دو عامل موضعگیری و حرکت انسان در هر امری میباشند؛ هر جهتی که انسان میگیرد و یا هر کاری که میکند، یا از ترس ضرر و برای جلوگیری از اصابت خطر به اوست و یا به امید فایده و رسیدن به نتیجهی مطلوب.
"نظامات سلطه" و سلطهگران نیز مبتنی بر همین دو اصل، مردمان را به بندگی و بردگی خود میکشانند، و مردمان نیز از ترس قهر و عقوبت، و یا به امید تکه نانی که آنها مقابل اینها پرت کنند، تسلیم تکبر و یاغیگریهای آنان میگردند؛ حال خواه فرعون آن عصر باشد، یا انگلیس قرون وسطی، یا امریکای این عصر.
●- اما، انسان عاقل، علیم، حکیم، بصیر و مؤمن، میداند که دیگران نیز مانند خود او، انسان، فقیر و نیازمند هستند، پس ارزش بندگی ندارند؛ و این فقط خداوند متعال است که خالق، قادر، مالک، رب و غنی میباشد، پس فقط اوست که میتواند "اجر یا عقوبت" دهد، و البته عادل و نیز رحمان، رحیم، غفور، عفوّ، جواد و کریم است. عقوبت را به اندازهی جرم میدهد، اما پاداش را زیاده میدهد.
« إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ وَإِنْ تَكُ حَسَنَةً يُضَاعِفْهَا وَيُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْرًا عَظِيمًا » (النساء، 40)
ترجمه: در حقيقت خدا هموزن ذرهاى ستم نمىكند؛ و اگر [آن ذره كار] نيكى باشد دو چندانش مىكند و از نزد خويش پاداشى بزرگ مىبخشد.
انبیای الهی علیهم السلام، همگی انسانهای کامل، علیم و حکیم و نیز مؤمن و متقی هستند، پس به غیر از خداوند متعال، نه از کسی میترسند و نه امید به عنایات کسی دارند؛ مسئله "عقلانیت" است، چه برای ایشان و چه برای دیگران:
« يَا قَوْمِ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى الَّذِي فَطَرَنِي أَفَلَا تَعْقِلُونَ » (هود علیه السلام، 51)
ترجمه: ای قوم من! من از شما برای این (رسالت)، پاداشی نمیطلبم؛ پاداش من، تنها بر کسی است که مرا آفریده است؛ آیا اندیشه نمیکنید؟!
و البته هر انسان عاقل و مؤمنی باید به آنها اقتدا کند و چنین باشد:
« أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ » (الأنعام، 90)
ترجمه: آنها کسانی هستند که خداوند هدایتشان کرده؛ پس به هدایت آنان اقتدا کن! (و) بگو: «در برابر این (رسالت و تبلیغ)، پاداشی از شما نمیطلبم! این (رسالت)، چیزی جز یک یادآوری برای جهانیان نیست! (این وظیفه من است)».
نکته اصلی – نفرمودهاند که هیچ اجری نمیخواهیم:
اگر کسی مدعی شود که به صورت مطلق، هیچ اجری از کارم انتظار ندارم، مانند آن است که بگوید: «من بیهدف کار میکنم»! و حال آن که نه خداوند متعال عالم را بیهدف و بازیچه آفریده - و نه بیهدفی، هدایت میخواهد – و نه انبیای الهی بیهدف بودند – و نه هیچ انسان عاقل و حکیمی کار بیهدف انجام میدهد.
اگر آیات قرآن کریم را تجزیه نکنیم و نصفه نخوانیم، متوجه میشویم که نه تنها به صورت مطلق نفرمودند که "هیچ اجری در نظر نداریم و نمیخواهیم"، بلکه با یک «الّا»، مشخص کردهاند که چه میخواهند و بدیهی است که ابتدا رضایت و پاداش معبود خود را میخواهند و سپس، توجه، تذکر و هدایت مخاطبان خود را میخواهند:
« قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ - این (رسالت)، چیزی جز یک یادآوری برای جهانیان نیست (و نتیجه آن، در متذکر شدن شماست) / (الأنعام، 90)»
« قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شَاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا - بگو بر اين [رسالت] اجرى از شما طلب نمى كنم جز اينكه هر كس بخواهد راهى به سوى پروردگارش [در پيش] گيرد / الفرقان، 57»
« يَا قَوْمِ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى الَّذِي فَطَرَنِي أَفَلَا تَعْقِلُونَ » - ای قوم من! من از شما برای این (رسالت)، پاداشی نمیطلبم؛ پاداش من، تنها بر کسی است که مرا آفریده است؛ آیا اندیشه نمیکنید؟! (هود علیه السلام، 51)
« وَيَا قَوْمِ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مَالًا إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ وَمَا أَنَا بِطَارِدِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّهُمْ مُلَاقُو رَبِّهِمْ وَلَكِنِّي أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ » - و اى قوم! من بر اين [رسالت] اجری (مالى برای کارمزد، پاداش و ...) از شما درخواست نمىكنم؛ مزد من جز بر عهده خدا نيست و كسانى را كه ايمان آوردهاند طرد نمىكنم، قطعا آنان پروردگارشان را ديدار خواهند كرد ولى شما را قومى مىبينم كه نادانى مىكنيد.
مزد رسالت، مودت اهل بیت علیه السلام:
« ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ » (الشوری، 23)
ترجمه: این همان چیزی است که خداوند بندگانش را که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند به آن نوید میدهد! بگو: «من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمیکنم جز دوستداشتن نزدیکانم [= اهل بیتم]؛ و هر کس کار نیکی انجام دهد، بر نیکیاش میافزاییم؛ چرا که خداوند آمرزنده و سپاسگزار است.
●- انبیای الهی، همگی از جانب او منذر و مبشر بودهاند « إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا – همانا ما تو را شاهد، مبشر و نذیر فرستادیم / الفتح، 8» - و سلسلهی آنها به خاتم الانبیاء و المرسلین، حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله ختم گردید؛ حال میفرماید که به همگان بگو که آن بشارت الهی و اجر نبوت و رسالت، از آدم تا خاتم علیهم السلام، در "مودت اهل بیت علیهم السلام" میباشد.
چرا مودت:
پس از شناخت، اصل بر "محبت" است، چرا که انسان تابع و خواهان آن چیزی است که دوستش دارد، نه هر آن چه که میشناسد! پس به سوی محبوب میرود، نه معروف!
●- اما، محبت کار قلب است؛ جای محبت در قلب است، قلب خانهی محبوب است؛ البته باید خانهی محبوب حقیقی باشد، نه محبوبهای کاذب (صنمها و بتها) - «القَلبُ بیتُ الله – القَلبُ حَرمُ الله».
پس، این محبت باید در اندیشه و عمل، در گفتار کردار تجلی یابد و ظهور نماید؛ "مودت" یعنی همین ظاهر شدن محبت. لذا فرمود: اجر در مودت اهل بیت علیهم السلام است؛ یعنی اگر این شناخت، محبت و مودت حاصل شد، به سوی آنان رفتید و از آنان با معرفت و محبت قلبی، در عمل اطاعت و پیروی نمودید، میشود اجر رسالتی که جز خداوند متعال، کسی قدر (اندازه)ی آن را نمیداند و نمیتواند بدهد؛ نه به ایشان، و نه به شما مؤمنان و اهل معرفت، محبت و مودت.
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
پرسش: دلیل اینکه خداوند به همهی پیامبران فرمود: «به پیروان خود بگویید: من از شما مزد رسالت نمیخواهم چیست»؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9141.html
- تعداد بازدید : 2624
- 1 فروردین 1397
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: قرآن