پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه): در لغت، "جمیل" یعنی "زیبا" و "وجیه"، یعنی موجه و آبرو دار که حتماً باید نزد دیگری یا دیگران باشد.
از آنجا که آدمی ابتدا طبیعت را میشناسد و در میان عناصر طبیعی نیز ابتدا طبیعت خود و پیرامونش را میشناسد؛ بیشتر اسامی برای امور غیر طبیعی نیز نامی از طبیعت دارد، منتهی این اشتراک لفظی است که از آن انتزاع معنا (معنوی) حاصل شده است.
به عنوان مثال: "عقل" غیر طبیعی (غیر مادی) است، اما کلمه "عقال" طبیعی است و به زانو بند شتر گفته میشود، یعنی محکم میبندد تا ثابت بماند و حرکت نکند – "عشق"، یک مقولهی غیر طبیعی (غیر مادی) است، اما کلمه عشق، نام گیاهی به نام "عَشَقَ" میباشد که به دور درخت میپیچید و از آن ارتزاق میکند – "عَضُد"، یعنی بازو که محور قدرت است، اما در قوت بخشیدن معنوی نیز همین معنا به کار میرود، چنان که خداوند متعال در استجابت دعای حضرت موسی، برای به حمایت فرستادن برادرش هارون علیهماالسلام فرمود: « قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ – گفت: بازویت را به وسیلهی برادرت، قوت و نیرو (شدت) میبخشیم / القصص، 35»؛ و هم چنین است "محبت" که یک امر غیر مادی است، اما این کلمه از ریشه "حَبّ" یا همان بذری که کاشته شده و رشد مینماید و بار میدهد، گرفته شده است.
«وجه»
"وجه" به معنای صورت یا رو نیز همین طور است؛ ممکن است به همین صورت ظاهری اشیاء اطلاق گردد و یا به صورتی باطنی گفته شود؛ از این رو به جهتگیری نیز "وجه" گفته میشود، چرا که به حسب ظاهر، آدمی روبه جلوی صورتش حرکت میکند، نه رو به پشت سرش. به دلیل و برهان برای "موجه نشان دادن یا توجیه" نیز "وجه" گفته میشود. وقتی میگویید: «به چه وجهی، یا به چه جهتی، یا به چه منظور و برای چه چنین کاری کردی؟» مقصود همان جهتگیری به سمت یک هدف میباشد. چنان که وقتی حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام، میخواهد به پرستندگان خورشید، ماه و ستاره بگوید که من اینها را إله و معبود نمیشناسم، بلکه رویکرد و جهت من توحیدی است، میفرماید:
« إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ » (الأنعام، 79)
ترجمه: من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمانها و زمین را آفریده؛ من در ایمان خود خالصم؛ و از مشرکان نیستم!
بنابراین، مقصود از کلمهی "وجه"، چه در آیات و احادیث و چه حتی در زبان و محاورهی خودمان، همیشه این "وجه" ظاهر و مادی، به معنای صورت ظاهری نمیباشد؛ چنان که وقتی میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ جَمِیلٌ یُحِبُّ الْجَمَال فَأتجَمل لّربّي – خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد، پس من هم برای پروردگارم خود را زینت کردم / تفسير العياشي، ج2، ص: 14»، مقصود این نیست که خداوند سبحان، صورتی مانند صورت انسان و یا سایر موجودات و مخلوقات خود دارد که آن صورت زیباست؛ بلکه خداوند سبحان کمال محض است و کمال زیباست؛ اما زیبا شدن آدمی، به هر دو وجهش [معنوی و مادی] اطلاق میگردد و مصداق مییابد.
آنگاه که در قرآن کریم میفرماید: «كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ – همه چیز هلاک است جز وجه او / القصص، 35»، مقصود این نیست که خدا صورتی دارد که به غیر از آن، همه چیز هلاک میشود؛ بلکه "وجه" به جهتی گفته میشود که "رو به غیر" دارد و دیگران آن را میبینند؛ لذا تمامی صفات افعالی خداوند متعال و آیات الله، وجه الله هستند.
« وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ » (البقره، 115)
ترجمه: و مشرق و مغرب از آن خداست، پس به هر سو رو كنيد، همان جا وجه خداست. همانا خداوند وسعت بخش داناست.
وجیه:
"وجیه"، به کسی گفته میشود که میشود که نزد دیگرانی که با او مواجه دارند، "وجهه" دارد، یعنی آبرو و اعتبار و ارزش دارد؛ و آنگاه که هدف خداوند متعال است، به کسی گفته میشود که نزد پروردگار عالم، جهتی نیکو دارد، اعتبار و ارزش دارد، تا آنجا که خودش "وجه الله" میشود؛ چنان که راجع به حضرت موسی علیه السلام فرمود: «وَكَانَ عِنْدَ اللَّهِ وَجِيهًا – او نزد خداوند متعال آبرومند "وجیه" بود / الأحزاب، 69» و یا راجع به حضرت عیسی علیه السلام فرمود: «وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ – در دنیا و آخرت وجیه است و از متقین میباشد / آلعمران، 45»
وجاهت در زن و مرد:
بنابراین، وجاهت، به ویژه نزد پروردگار عالم، در زن و مرد، یک ارزش است و اختصاصی به بانوان ندارد؛ چنان که در دعای توسل، راجع به خودمان میگوییم: «إِنّا تَوَجَّهْنا» و راجع به مردان اهل عصمت علیهم السلام میگوییم «يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ»، و راجع به خانم فاطمهی زهراء، سیدة النساء العالمین علیها السلام میگوییم: «يا وَجيهَةً عِنْدَ اللَهِ».
زن باید وجیهه باشد:
بنابراین، اگر گفته شود که "زن باید وجیهه" باشد، مقصود صورت زیبا نیست که آن اعتباری است و چه بسا صورتی نزد کسی زشت و نزد دیگری زیبا باشد؛ بلکه مقصود این است که زن باید "آبرومند، با اعتبار و ارزشمند باشد. آن وجهش که رو به دیگران دارد، یعنی صفات افعالی او، "وجیه" باشد. مثل این است که اگر به مصادیق اشاره شود، گفته میشود که باید: با ایمان، با تقوا، عفیف، خوش اخلاق،ثابت قدم و محکم باشد.
و البته مرد نیز باید همینگونه باشد. زن و مرد در ارزشهای انسانی مساوی هستند، نه در حقوق و احکام؛ لذا در آیات مربوط به مباحث اعتقادی و اخلاقی، رفتاری – چه از جنبهی مثبت و چه از جنبهی منفی - زنان و مردان را با هم مخاطب قرار داده و هر دو را شامل قرار داده است.
« وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ » (التّوبة، 71)
ترجمه: مردان و زنان باایمان، ولیّ (و یار و یاور) یکدیگرند؛ امر به معروف، و نهی از منکر میکنند؛ نماز را برپا میدارند؛ و زکات را میپردازند؛ و خدا و رسولش را اطاعت میکنند؛ بزودی خدا آنان را مورد رحمت خویش قرارمیدهد؛ خداوند توانا و حکیم است!
مشارکت و هم افزایی (پرسش و نشانی لینک پاسخ)، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی .
پرسش:
تفاوت "جمیل" و "وجیه" در چیست؟! در حدیثی که از پیامبر اکرم (ص) نقل کردید، گفتهاید که زن باید وجیه باشد.
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9810.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
کلمات کلیدی:
قرآن