آیا امام حسین علیه السلام در طول حیات خود مذاکرهای انجام دادهاند یا خیر؟ میشه توضیحی بدید که قابلیت استناد داشته باشه.
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): تمامی آیات قرآن مجید، تمامی احادیث موثق، لحظه به لحظهی زندگی و تاریخ (سنت) اهل عصمت علیهم السلام و هر سخن حق یا عملکرد درستی، هم قابل استفاده است و هم قابل سوء استفاده؛ از این رو فرمود که این قرآن کریم که کلام الله میباشد و سراسر علم، حکمت، موعظه، درس و عبرت است نیز فقط "هُدًى لِلْمُتَّقِينَ" میباشد، یعنی کسانی که با قرآن مجید، برخوردی متقیانه داشته باشند را هدیت مینماید، نه آنان را که برخورد ظالمانه دارند! به دنبال امیال خویش کشاندن قرآن کریم، تأویل نادرست، تفسیر به رأی، استنادهای غیر واقع، تحریف در مقصود [يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ = تحریف کلمه از موضع خودش] و ...، همه از انواع مواجههای ظالمانه با قرآن کریم [کلام الله] میباشد و نتیجهی این روش برخورد با قرآن کریم، به جز خسران بیشتر نمیباشد « وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا / الإسراء، 82».
احادیث و حوادث تاریخی نیز از این قاعدهی کلی، مستثنا نمیباشند و به طور کلی هیچ حقی از این قاعده مستثنا نمیباشد؛ اگر برخورد و مواجه با آن، منطقی، عقلایی و عادلانه باشد، سبب روشنگری و هدایت میشوند و اگر ظالمانه باشد، موجبات انحراف و سقوط را فراهم میآورد؛ چنان که تمامی جریانهای انحرافی در اسلام، با استناد به قرآن، حدیث و سنت پدید آمده است!
بسیاری نام هر گفتگو یا محاجهای را "مذاکره" گذاشتهاند و از آن نیز به نفع امیال و اهداف خود، سوء استفاده میکنند!
مذاکراه:
این روزها، به ویژه در رابطه با مذاکرهی با امریکای استعمارگر و جنایتکار، سخن از مذاکرات امام حسین علیه السلام به میان میآورند! حال آن که لشکریان یزید و عمر سعد، آنقدر فهم و شعور داشتند که اذعان مینمودند: «میدانیم تو پسر فاطمه، علی و نوه پیامبری، اما میخواهیم تو را بکشیم»؛ اما رئیس جمهور امریکا (ترامپ)، نه تنها رژیم جمهوری اسلامی را تروریستی میخواند، بلکه میگوید: «تمام مردم ایران تروریست هستند»!
خب، حالا اگر امام حسین علیه السلام، مذاکرهای نموده باشند، چه میشود؟ و اگر ننموده باشند، چه میشود؟ و اگر گفتگویی نموده باشند، اما به کربلا و عاشورا بیانجامد، چه میشود؟!
برخی به هنگام درگیری، به یاد مذاکره میافتند، و آنجا که باید با مصالحه، مذاکره، نقد منصفانه و ... کار را پیش ببرند، به یاد درگیری و به جان هم انداختن مردم میافتند! برای ضد تبلیغ، هنگام برگزاری هر گونه عبادتی که جنبهی احیای شعائر اسلامی را دارد، به یاد گرسنگان میافتند و گویند: «پولش را خرج گرسنگان کنید»، و وقتی سخن از گرسنگان به میان میآید، میگویند: «مقصر دیگرانند و وظیفه نیز بر عهدهی دیگران میباشد و ...»!
حالا استناد به مذاکره داشتن یا نداشتن سیدالشهداء علیه السلام، برای اینان به چه دردی میخورد؟! به وقت ضرورت عاشورایی شدن، میگویند: «ایشان مذاکره داشتند» و به وقت محکم بودن در مذاکره، به "صلح حدیبیه" و یا صلح امام حسن علیه السلام استناد میکنند [آن هم با تفسیر به رأی]! و در تاریخ اسلام آنها، هرگز غزواتی چون خندق و تبوک، یا جنگ احزاب و یا واقعهای چون غدیر خم رخ نداده است! چنان که به سیاست و تاکتیک سقیفهای مایلترند!
مذاکرات امام حسین علیه السلام:
مگر میشود که انسان عاقل، حکیم و بصیر، در طول زندگی خود، با دوست و دشمن، گفتگو، مشاوره و احتمالا مذاکره نداشته باشد؟!
خداوند متعال با آن عظمت، مالکیت، ربوبیت و حکومتش بر کل عالم هستی، نسبت به جاهلان و متکبرانی که او، معاد، رسول، کتاب، ولایت و هر حق دیگری را انکار و تکذیب میکنند، به رسولش صلوات الله علیه و آله و بالتبع تمامی مؤمنان میفرماید: «قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ – بگو دلیل و برهان خود را بیاورید، اگر راست میگویید / البقره، 111» - خب، اقامهی دلیل و برهان یعنی چه؟ یعنی یک گفتگو و مباحثهی منطقی و عقلانی؛ نه مذاکره به سبک امروزی؛ و چه بسا گاه مذاکره نیز نموده باشند؛ بالاخره مصالحههایی که با کفار صورت پذیرفته، به دنبال مذاکره بوده است.
بنابراین، هم پیامبر اکرم مذاکرات فراوانی داشتند و هم سایرین از اهل عصمت علیهم السلام؛ حال چه مستقیم و چه غیر مستقیم.
معاویه لعنة الله علیه، بارها به امیرالمؤمنین علیه السلام نامه نوشت و ایشان پاسخ دادند و یا حتی خودشان ابتدا به ارسال نامه نمودند – حضرت فاطمه علیهاالسلام، چه در خانه، چه در کوچه، چه در مسجد و چه در بستر شهادت، با اقشار گوناگون، گفتگو داشتند – امام حسن مجتبی علیه السلام و حضرت سیدالشهداء علیهم السلام نیز هم چنین؛ و البته همه به شهادت رسیدند!
●- یزید پس از جانشینی معاویه لعنة الله علیهما؛ بلافاصله برای پسر عمویش "ولید بن عتبه" پیام کتبی فرستاد که از همگان و از جمله امام حسین علیه السلام بیعت بگیرد.
ولید، مروان بن حکم را برای مشاوره خواست. مروان به او گفت: بدون شک حسین بن علی هرگز بیعت با یزید را قبول نخواهد کرد. اگر من به جای تو بودم گردن او را میزدم. ولید گفت: ای کاش من در این دنیا نبودم و این صحنه را مشاهده نمیکردم. سپس ولید شبانه کسی را نزد حسین (ع) فرستاد و او را خواست. آن حضرت بی درنگ جریان را دانست و با گروهی از خویشان و نزدیکان که عده آنها به سی نفر میرسید حرکت کرد، و به آنان دستور داد سلاحهای خویش را بردارند، و فرمود: ولید در چنین وقتی مرا خواسته و بیم آن میرود که مرا مجبور به کاری کند که من نتوانم آنرا بپذیرم و از ولید نیز ایمن نمیتوان بود. پس همراه من باشید و در کنار در خانه ولید بنشینید، چنانچه فریاد مرا شنیدید، بر او هجوم برید تا از من دفاع کنید...، و پس ورود به خانهی ولید نیز آن گفتگوها (مذاکرات) انجام شد که در تواریخ ثبت است. (لهوف و ...)
●- «مروان حکم» که بزرگ بنیامیه بود، در مدینه به امام حسین علیه السلام پیشنهاد میکند که برای حفظ دین و دنیای خودش با یزید بیعت کند اما امام به او میفرمایند: «و علَى الاِسلام، السَّلام اِذ قَد بُلیَتِ الاُمّة بِراع مِثل یَزید» در زمانی که اسلام مبتلا به حاکم جائری همچون یزید شده است باید فاتحه اسلام را خواند و به صراحت میفرمایند: کسی چون من با فردی چون یزید بیعت نمیکند. (بحارالأنوار، ج 44، ص 324 و بسیاری از منابع و مستندات دیگر)
خب، این هم به نوعی مذاکره است، اما نه به معنای مذاکرهی امروزی (معامله در دادن و گرفتن امتیاز) و نه به سیاق و فرجامی که تحریف کنندگان تاریخ برای سوء استفاده و عوامفریبی خود دوست دارند. بدیهی است که امام علیه السلام، در این مذاکره، یا بهتر است بگوییم: «محاجه و گفتگو»، جز به کنار زدن حاکیمت جور و ظلم، به چیز دیگری نمیاندیشیدند.
●- این تحریفگران و سوء استفاده کنندگان، به ویژه همزمان با آغاز گفتگوهای برجام (که امروز نتایج تلخش را میکشیم)، گفتند: «امام حسین علیه السلام، در شب عاشورا، ساعتها، با عمر سعد معلون مذاکره نمود تا نتیجه رویارویی آنان به جنگ ختم نشود»! اگر چه این تأویل و تفسیر، دروغ و عوامفریبانه بوده و هست، اما چرا فقط همین قسمت تاریخ را استناد میکنند، مگر فردایش عاشورایش پیش نماید؟!
سخن امام حسین علیه السلام، به عمر سعد:
فَقالَ الحُسَینُ علیه السلام لِابنِ سَعدٍ : «وَیحَکَ ! أما تَتَّقِی اللّهَ الَّذی إلَیهِ مَعادُکَ ؟ أتُقاتِلُنی وأنَا ابنُ مَن عَلِمتَ یا هذا؟ ذَر هؤُلاءِ القَومَ وکُن مَعی.»
ترجمه: امام حسین به ابن سعد گفت : «واى بر تو! آیا از خدایى که بازگشتت به سوى اوست، پروا نمى کنى؟ اى مرد! آیا با من مى جنگى، در حالى که مى دانى من، فرزند چه کسى هستم؟ این قوم را وا گذار و با من باش.
اگر نام این گفتگو، با این مواضع، سیاق و بیان "مذاکره" است، خب آقایان نیز با همین سیاست و روش با امریکا یا متحدانش مذاکره کنند. این مذاکره، همان مذاکرهای است که بین حضرت موسی علیه السلام و فرعون نیز صورت گرفته است:
«حَقِيقٌ عَلَى أَنْ لَا أَقُولَ عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ قَدْ جِئْتُكُمْ بِبَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَرْسِلْ مَعِيَ بَنِي إِسْرَائِيلَ» (الأعراف، 105)
ترجمه: سزاوار است که بر خدا جز حق نگویم. من دلیل روشنی از پروردگارتان برای شما آوردهام؛ پس بنی اسرائیل را با من بفرست!»
حضرت موسی علیه السلام، با ساحران نیز مذاکره و محاجه نمودند که البته آنان ایمان آوردند.
پاسخهای عمر سعد نیز نشان میدهد که گفتگوی میان آنان مذاکره نبوده است، بلکه امام علیه السلام، شخص ایشان را دعوت کرد که دنیا و آخرت خود را نجات دهد، اما او هم از عواقبش میترسید و هم به وعدهها دلخوش کرده بود، لذا گفت: «اگر به سمت شما بیایم، خانه مرا ویران میکنند اما حضرت میگویند من خانه تو را خواهم ساخت. عمرسعد در ادامه میگوید: اموال من را مصادره میکنند و امام حسین هم میگوید که من از اموال خود به قدری به تو خواهم داد که کاملاً تأمین شوی».
عمربنسعد، دیگر حرفی برای گفتن نداشت، چرا که اینها همه بهانه بود و خیال خام ملک ری، پرده بر عقل و قلب و بصیرت او انداخته بود، لذا پیشنهاد امام را قبول ننمود، به مُلک رِی هم نرسید و به درک واصل گردید!
دکتر روحانی، رئیس جمهور:
«در شب تاسوعایی که شما مردم زنجان بزرگترین مراسم گرامیداشت را برای آن برگزار میکنید به طوری که مایه افتخار و غرور همه ایرانیان است، امام حسین(ع) خیمهای برپا کرد و عمر سعد را به مذاکره دعوت نمود؛ امامی که آگاه است که فردا او و یارانش توسط همین عمر بن سعد و یاران نادانش به شهادت خواهند رسید، اما خواست که با دنیا اتمام حجت کند و از همینرو در آن شب، ساعتها با عمر سعد مذاکره کرد، تا نتیجه رویارویی آنان به جنگ ختم نشود.»
*- البته همه میدانند که عمر سعد بارها به خیمه آمد تا صحبت کند، اما هیچ گاه امام حسین علیه السلام، او را به مذاکره دعوت ننمود و این تحریف و دروغی است که به ایشان نسبت داده میشود!
امام خامنهای:
«چنین تحلیلی درخصوص مسائل تاریخ اسلام و مسائل کشور، نهایت ساده اندیشی است زیرا حضرت علی علیه السلام با زبیر و حضرت امام حسین علیه السلام با عمر بن سعد، مذاکره به معنای امروز یعنی معامله نکردند، بلکه هر دوی این بزرگواران به طرف مقابل خود نهیب زدند و آنها را نصیحت به خداترسی کردند.»
«در یک چنین وضعى (کمی همراهان و قرار گرفتن در نقطه ضعف ظاهری امام و قوت دشمن) شما ببینید لحن یک آدم چگونه خواهد بود. حالا هم فرماندهى همان لشکرى که علىالظاهر پیروز هست آمده توى خیمهى امام حسین، صحبتى که بین اینها خواهد گذشت چگونه است؟
قاعدتاً این صحبت این خواهد بود که او ملامت کند، آقا چرا آمدى؟ حضرت هم بگویند دیگر حالا شده، یک کارى بکنیم، فلان. مىبینیم درست به عکس است. وقتى مىآید توى خیمهى امام حسین، امام حسین سؤال مىکنند یابنسعد! تو چرا حاضر نیستى که با ما حرکت کنى، قیام کنى؟ او مىگوید که من بچههایم در آن جایند و گیر مىافتند. حضرت مىگویند: برو، پس نجنگ با ما، از فرمان عبیدالله سر باز بزن. مىگوید نمىتوانم، مىترسم، به من حمله مىکنند، مالم را مىگیرند. یعنى حضرت او را در موضع انفعال قرار مىدهد. به او اعتراض مىکند و او در صدد عذرخواهى از امام حسین برمىآید. یک چنین روحیهى قوى و محکمى.»
«... بعضی بیخیال هم نیستند لکن سهلاندیشند، عمق مسائل را نمیفهند. وقتی صحبت مذاکره میشود، میگویند آقا شما چرا با مذاکرهی با آمریکا مخالفت میکنید؟ خب امیرالمؤمنین هم مذاکره کرد با فلانکس، امام حسین هم مذاکره [کرد]. خب اینها نشاندهندهی سهلاندیشی است، نشاندهندهی نرسیدن به عمق مسئله است. اینجور نمیشود مسائل کشور را تحلیل کرد؛ با این نگاه عامیانه و سادهاندیشانه نمیشود به مصالح کشور رسید.
اوّلاً امیرالمؤمنین که با زبیر یا امام حسین که با ابنسعد حرف میزند، او را نصیحت میکند؛ بحث مذاکرهی به معنای امروزی نیست؛ مذاکرهی امروزی یعنی معامله، یعنی یک چیزی بده، یک چیزی بگیر. امیرالمؤمنین با زبیر معامله میکرد که یک چیزی بده، یک چیزی بگیر؟ امام حسین با ابنسعد معامله میکرد که یک چیزی بده یا یک چیزی بگیر؟ [هدف] این بود؟ تاریخ را اینجور میفهمید؟! زندگی ائمّه را اینجور تحلیل میکنید؟ امام حسین رفت نهیب زد، نصیحت کرد، گفت از خدا بترس؛ امیرالمؤمنین زبیر را نصیحت کرد، خاطرهی زمان پیغمبر را یادش آورد، و گفت از خدا بترس؛ اتّفاقاً اثر هم کرد، زبیر خودش را از جنگ کنار کشید. امروز مذاکره به این معنا نیست؛ برای اینکه ما با آمریکا که شیطان بزرگ است، باید مذاکره کنیم یک عدّهای واقعاً با نگاه سهلاندیشانه و عوامانه و بدون فهمِ حقیقتِ حال مثال میآورند و در روزنامه مینویسند، در سایت مینویسند و در سخنرانی میگویند که چرا امیرالمؤمنین با زبیر مذاکره کرد، شما با آمریکا مذاکره نمیکنید؟ یعنی اینقدر اشتباه در فهم مسئله [وجود دارد]. این که حالا به این معنا مذاکره نبود.» (15/7/1394)
*- محمدحسین رجبی دوانی، کارشناس تاریخ اسلام و عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین علیهالسلام: «اخیراً نیز یکی از حامیان فکری جریان اصلاحات و دولت یازدهم، با تکرار موضوع مذاکره امام حسین(ع) با عمربنسعد برای جلوگیری از جنگ گفته است این تحلیل که گفته میشود امام ملاقات کردند تا به عمربن سعد اخطار و موعظه اخلاقی بدهند (اشاره به سخنان امام خامنهای)، شاهد تاریخی ندارد بلکه این قضیه (مذاکره) صحت دارد ...؛ برخی حاضرند بخاطر مطامع دنیایی و توجیه عملکرد غلط خودشان سیره پاک اهل بیت(ع) را تحریف کنند. این اشخاص باید در دنیا و آخرت پاسخگوی عمل زشت و خلاف شرع خود باشند. طرح این تحریفات بخاطر توجیه سیاستها و مطامعی است که برخی از این راه به دست میآورند.» (گفتگوی تسنیم، پویا / 26 مهر 1395)
مشارکت و هم افزایی (پرسش و نشانی لینک پاسخ)، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی .
پرسش:
آیا امام حسین علیه السلام در طول حیات خود مذاکرهای انجام دادهاند یا خیر؟ میشه توضیحی بدید که قابلیت استناد داشته باشه.
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9829.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 2034
- 22 خرداد 1398
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: تاریخی امام حسین(محرم)