پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): آیا این پرسش فقط کتب حدیثی را شامل میگردد و یا نسبت به هر کتاب قدیمی دیگری نیز صادق است؟ مثلاً سندیت کتاب شفای بوعلی و مباحث فلسفی آن که در امریکا و اروپا نیز تدریس میشود، و قدمتش به هزار سال میرسد – یا مباحث مطروحهی افلاطون و ارسطو، که حدود چهار قرن پیش از میلاد مطرح شده است – یا کتاب " سونتارکنس ماتماتیکا (مجموعه ریاضی)" از بطلمیوس که در سال 150 میلادی نوشته شده است و یا سایر کتب و یا مباحث دانشمندان، مورخان، فیلسوفان و ادیبان در صدها و یا حتی هزاران سال پیش؛ سندیت اینها چگونه به اثبات رسیده است؟ و آیا اثبات سندیت، با استدلال عقلی صورت میگیرد؛ یا وقتی به لحاظ علمی به اثبات رسید، عقل تصدیق میکند.
مولوی و سعدی در قرن ششم و حافظ در قرن هفتم هجری قمری میزیستهاند – ملاصدرا در سده یازدهم و بوعلی در 359 هجری شمسی به دنیا آمدهاند – ویکتور هوگو در سال 1802 میلادی به دنیا آمده است و ...؛ حال وقتی کتابی، نوشتهای و یا مطلبی را به آنان نسبت میدهند، سندیتش چگونه به اثبات میرسد؟!
تاریخ زندگی کوروش به بیش از پانصد سال قبل از میلاد میرسد و تازه او خود را فرزند کمبوجیه میخواند که تاریخ او نیز باقیست؛ در آن دوران، "ایشتوویگو"، پادشاه مادها بود که تاریخ او نیز وجود دارد؛ و همینطور است تاریخ پادشاهان و امپراطورهای قدیم در سرتاسر جهان؛ سندیت این تواریخ چگونه به اثبات میرسد؟!
بنابراین، "تاریخ" خودش یک علم مستقل است و مانند هر علم دیگری، چارچوبها، قواعد و ضوابطی دارد که اگر اینگونه نبود، هیچ تاریخی قابل شناخت، بیان، تفسیر و استناد نبود.
همینطور است علم "کتابشناسی" و نیز "اقوال" [که در ادبیات دینی، اگر نقل از معصوم باشد، به آن حدیث یا روایت گفته میشود]؛ و همینطور است علم "رجال" یا علم "حدیث" و ... .
اگر شما یک غزل یا حتی یک بیت شعر را نزد ادیب و حافظ شناس ببرید و مدعی شوید که این شعر را در یک نسخه خطی پیدا کردهاید و آن را منسوب به حافظ نمایید، او به راحتی صحت و یا سقم این ادعا را تشخیص میدهد.
بیتردید در طول تاریخ اسلام، صدها هزار جمله نقل شده که آن را به پیامبر اکرم و یا اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین نسبت دادهاند؛ ابوهریره خودش اذعان دارد که دهها هزار حدیث جعل کرده است! احمدبن حنبل ادعا کرد: «هفتصد هزار حدیث صحیح وجود دارد» و ابوزرعه گفت: «من به همان تعداد در حفظ دارم» (؟!) این جعل حدیث، از قرن اول تا ششم هجرى ادامه داشت، و در میان اهل سنّت شتاب بیشترى داشت؛ چرا که انگیزههاى جعل براى آنها بیشتر بود. حال حدیث شناسان در میان علمای اهل تشیع و یا تسنن، چگونه حدیث محکم را از حدیث مرسل یا مرفوع و جعلی تشخیص میدهند؟!
پس این خودش یک علم مفصلی است. به عنوان مثال در علم رجال، شجرهی تمامی ناقلان، از آخرین نفر و تا اولین نفری که خودش از معصوم شنیده است را جمع آوری و مطالعه میکنند، اگر یک حلقهی مفقوده وجود داشته باشد و یا یکی از ناقلان مورد وثوق نباشد و یا سابقهی دروغ و جعل و فساد داشته باشد و ...، سند حدیث مخدوش میگردد؛ مضافاً بر این پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله فرمودند که هر گاه حدیثی از من برای شما نقل شد، ابتدا به عقل و وحی ارجاع دهید و اگر مطابق نبود، آن را به سینه دیوار بزنید (با قاطعیت نپذیرید).
اثبات عقلی:
مقصود از اثبات عقلی، در بررسی منابع و سندیت مطالب نقلی چیست؟! بدیهی است که "سند" از طریق علمی [علم تاریخ، علم کتاب، علم رجال، علم حدیث و ...] به اثبات میرسد، اما مطلب آن قابل بررسی به لحاظ عقلی میباشد. آیا سندیت کتاب «تاریخ هرودت»، عقلاً به اثبات میرسد، و آیا اثبات سندیت انتساب یک متن به یک شخص، یک مبحث عقلی، فلسفی و یا حِکَمی میباشد؟ یا یک مقولهایست علمی، در حوزهی علوم مرتبط؟
کلمات کلیدی:
پاسخ های کوتاه