در سوره علق، منظور از "قلم"، در آیهای که میفرماید همان کسی که با قلم یاد داد چیست؟
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): میزان "علم و سواد" هر کسی، به مراتب افزون از رتبه و مدرک تحصیلی او میباشد، چرا که از طرفی مدرک را فقط در قبال گذراندن یک دورهای مشخص به صورت رسمی میدهند و از طرفی دیگر، برای سایر علومی که آدمی در طول حیاتش آموخته است و در واقع با همان علوم زندگی میکند، هیچ مدرکی نمیدهند!
اما، اگر انسان دقت نکند و اندیشه و منش قارونی نیز داشته باشد، گمان میکند که تمامی علوم حاصلهاش را خودش از محیط و یا مدرسه، دانشگاه، حوزه، کتاب و ... به دست آورده است؛ گمان مینماید که فقط با زحمت و تلاش خودش به این علوم دست یافته است! او هیچ دقت ندارد که اولاً خداوند به او عقل و فطرت داده است، و ثانیاً به هنگام تولد، هیچ علمی نداشته و خداوند به او اسباب و امکان کسب علم و فراگیری داده است، و باید شاکر این نعمات باشد:
«وَاللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» (النّحل، 78)
ترجمه: و خداوند شما را از شکم مادرانتان خارج نمود در حالی که هیچ چیز نمیدانستید؛ و برای شما، گوش و چشم و [عقل و قلب] قرار داد، تا شکر نعمت او را بجا آورید!
●- از این رو، در آیات سورهی علق و نیز آیات دیگر، پیش از بحث "علم و قلم به عنوان ابزار"، به "معلم" توجه داده و متذکر میگردد که "معلم"، خداوند علیم، حکیم و سبحان میباشد (الَّذِي عَلَّمَ – همان کسی که تعلیم داد).
●- آدمی اگر "معلم" را نشناسد، نه تنها از او کسب علم نمیکند، بلکه به همان خُرده علمی که در محیط زندگی یا تحصیلی به او داده شده، فرحناک میشود و البته آنقدر به خاطر همان چند خط علم یا چند فرمولی که در جهان هستی شناخته، متکبر میگردد که رسولان و معلمان الهی را تکذیب نموده و حتی مسخره مینماید؛ چنان که شاهدید چگونه به بهانه علم و با ژست علمی، دین، پیامبر، کتاب و آموزههای دینی را مسخره میکنند و چگونه با آن دشمنی مینمایند؟! و هیچ توجه ندارند که همین خُرده علم را نیز خداوند متعال به آنها تعلیم داده است، چرا که کسی علم را خلق نمیکند، بلکه کشف میکند؛ یعنی خالقش اوست!
«فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَرِحُوا بِمَا عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ» (غافر، 83)
ترجمه: هنگامی که رسولانشان دلایل روشنی برای آنان آوردند، به [اندک] دانشی که خود داشتند خوشحال بودند (و غیر آن را هیچ میشمردند)؛ ولی آنچه را (از عذاب) به تمسخر میگرفتند آنان را فراگرفت!
قلم:
اگر آیات مرتبط را پیوسته بخوانیم، مسئله برایمان روشنتر میشود.
«اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ * بخوان به نام پروردگارت که (جهان را) آفرید؛
خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ * همان کس که انسان را از خون بستهای خلق کرد؛
اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ * بخوان که پروردگارت (از همه) بزرگوارتر است؛
الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ * همان کسی که بوسیله قلم تعلیم نمود؛
عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ * و به انسان آنچه را نمیدانست یاد داد؛
كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى * چنین نیست (که شما میپندارید) به یقین انسان طغیان میکند؛
أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى» * از اینکه خود را بینیاز ببیند! (العلق، 1 تا 7)
●- اگر چه آیات اولیهی این سوره، مربوط به بعثت و خطاب به حضرت محمد صلوات الله علیه و آله میباشد، اما نسبت به همگان نیز صدق میکند.
●- دستور نخست، به خواندن (اقْرَأْ) است، چرا که آدمی بدون خواندن، هیچ علمی کسب نمیکند؛ حال خواه کتاب طبیعت را بخواند، یا کتاب قرآن مجید را بخواند.
●- دستور دوم این است که مطالعهات ناقص نباشد، اول و آخر کتابت حذف نشده باشد، که آن وقت علوم حاصله، به جز مقداری در ابزار سازی، به هیچ دردت نمیخورد، خودت و علمت با هم میمیرید! پس همه چیز را به اسم پروردگار بخوان (بِاسْمِ رَبِّكَ)، چرا که همه چیز اسم و نشانهی اوست؛ اوست که این عالَم را خلق کرده و در منظر تو قرار داده است (الَّذِي خَلَقَ).
امروزه دانشمندان میگویند: «هیچ چیزی اصالت حقیقی و ذاتی ندارد، هر چیزی دیگری را نشان میدهد و "علم یعنی نشانه شناسی"! خب این را خداوند متعال با قلم وحی تعلیم نموده بود «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ»، خلقت را به عنوان اسم و نشانه بخوان.
●- آدمی وقتی میخواهد کتاب خلقت را بخواند، ابتدا متوجه خودش میشود، پس خداوند علیم و معلم، یادآوری میکند که تو را از نطفه ممزوج و خون بسته خلق نمودم؛ پس هم به علم، حکمت و عظمت خالقت پیببر، هم مبادا دچار تکبر و غرور [فریب] شوی! ببین که هیچ چیز با ارزشی نبودی؛ اما پروردگارت میتواند یک نطفه و خون بسته را به انسانی دانشمند مبدل نماید، پس اوست که تو را به اینجا رساند:
«هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنْسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئًا مَذْكُورًا * إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا» (الإنسان، 1 و 2)
ترجمه: مگر نه اين است كه [در چرخش روزگار] مدت زمانى بر انسان گذشت كه چيز قابل ذكرى نبود * ما انسان را از نطفه مختلطی آفریدیم، و او را میآزماییم؛ (بدین جهت) او را شنوا و بینا قرار دادیم!
●- مجدداً امر به خواندن میکند؛ منتهی از منظر "کرامت = بزرگواریِ" پروردگارِ منّان، که چه بزرگوارانه و بدون کم، کاستی، بخل، حرص و ... ربوبیت مینماید!
*** - اما، چه چیزی را میتوان خواند؟ آن چیزی که نوشته شده باشد. ابزار نوشتن چیست؟ «قلم».
خداوند متعال که اول معلم است، چگونه انسان را تعلیم میدهد؟ با کتابی که نوشته شده است.
ما دسترسی به لوح محفوظ که به قلم نور الهی نوشته شده نداریم، پس هر چه میآموزیم، در همین دنیاست. حال چه میآموزیم و از کجا؟ هر چه هست یا در کتاب خلقت به "قلم صُنع" نوشته شده و یا در کتاب دین به "قلم وحی".
تمامی علوم طبیعی، در هر رشتهای، از کتاب خلقت آموخته میشود و تمامی علوم عقلی، شناختی، حقیقی، معنوی، حقوقی، اخلاقی و حتی علم غیب [مانند علم به معاد]، از کتاب "وحی" شناخته میشود. لذا فرمود که آن معلم، بندگانش را به وسیله قلم تعلیم میدهد .« الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ »، او نوشته و مینویسد، پس شما نیز بخوانید تا عالِم شوید.
*** - اما، خداوند چه چیزی را به انسان یاد میدهد؟
وقتی انسان در حالی به دنیا میآید که هیچ نمیداند، و نیز هر چه هست در با "قلم" در کتاب خلقت و کتاب وحی نوشته شده است، پس همه چیز را خداوند علیم، به انسان تعلیم میدهد «عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ».
نکته:
انسانی که معلم را نشناسد، علم را نمیشناسد؛ پس هم جاهل [بیخرد] میماند و هم نادان [بیعلم]؛ او فقط خودش را میبیند، پس متکبر هم میشود و سرانجام این "جهل و تکبر"، سبب طغیانش میگردد، یعنی از مسیر انسانیت و عبودیت خارج میشود.
این انسان جاهل و متکبر، وقتی خُرده علمی کسب میکند، چنان بر خدپود میبالد که گویی که خودش آن را خلق کرده است! و چون میتواند تلاش علمی نماید، گمان دارد که دیگر غنی شده است و هیچ نیازی به معلم، کتاب، تعلیم، تربیت و مربی ندارد! البته، انسان همیشه نیازمند و فقیر است و هیچگاه غنی و بینیاز نمیشود، اما جهل و تکبرش سبب میگردد که خود را بینیاز ببیند! «كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى * أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى».
*** - پس، بدانیم که علیم اوست - هر چه هست تجلی علم اوست - اوست که تعلیم میدهد – علوم را با "قلم" در کتاب خلقت خودمان و عالم هستی و نیز کتاب وحی نوشته است و به ما عقل، قلب، سمع و بصر داده تا بتوانیم این کتب الهی [خلقت و وحی] را مطالعه نماییم؛ و البته معلمانی فرستاده تا ضمن خواندن آیات [نشانههای هدایتگر خداوند سبحان] و تزکیه، به ما علم، حکمت و وحی را بیاموزند تا بتوانیم با کسب علم حقیقی و هدفدار، رشد نموده و به مراتب عالی وجود برسیم. إن شاء الله.
«كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِنْكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ» (البقره، 154)
ترجمه: چنان كه در ميان شما پيامبرى از خودتان فرستاديم تا آيات ما را بر شما تلاوت كند و [از زشتىها] پاكتان سازد و كتاب و حكمتتان بياموزد و آنچه را نمىدانستيد به شما بیاموزد.
مشارکت و هم افزایی (پرسش و نشانی لینک پاسخ)، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی .
پرسش:
در سوره علق، منظور از "قلم"، در آیهای که میفرماید همان کسی که با قلم یاد داد چیست؟
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9870.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 3796
- 13 تیر 1398
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: قرآن سوره علق