درس 9 – خداشناسی / اولین اسمی که از خداوند سبحان میشناسیم (تکرار)
مقدمه:
در مباحث قبلی بیان شد که اولاً ذات هیچ چیزی قابل شناخت نیست، و هر چیزی با نشانهها [اسمها]یش شناخته میشود – ثانیاً اسمها [نشانهها]، صرفاً الفاظ و مفاهیم آنها نیستند، بلکه حقیقت وجودی دارند؛ و ثالثاً هر چیزی، نشانۀ [اسم] چیز دیگری میباشد.
بنابر این قواعد کلّی، تمام عالَم هستی نیز اسم، نشانه و علامت است و غیر خود را نشان میدهد.
"اسم"ها، گاهی حقیقی هستند و گاهی اعتباری و گاهی حتی بیمسمّا! به عنوان مثال:
1- اگر ما در فارسی به وسیلهای "میز" میگوییم و در سایر زبانها الفاظ دیگری برای آن وضع شده است؛ اسمهای قرار دادی و اعتباری میباشند.
2- گاهی کسی برای خرید وارد فروشگاهی میشود و فروشنده برای احترام، جذب خریدار و یا حتی چاپلوسی، بدون آن که او را بشناسد و یا از سطح تحصیلاتش آگاهی داشته باشد، میگوید: «بفرمایید آقای مهندس – خانم دکتر»! خب اینها نیز اسمهای بیمسمّا میباشند که امروزه بسیار رایج شده است و حتی سبب انحرافات شدید فردی و اجتماعی گردیده است، مثل آن که به بیخرد و بیسواد (جاهل)، دانشمند میگویند – به فاسد، ستاره میگویند – به هرگونه ظلم، جنایت و قتل عامی، حقوق بشر و دموکراسی میگویند – نام استعمار و استثمار را "همکاری مسالمت آمیز" گذاشتهاند – هر نظریۀ اثبات نشدهای را "علم" میخوانند ... و خلاصه آن که حتی یک گروه از حیوانات وحشی به شکل انسان و به حسب ظاهر شیک را "دانشمند، فرهیخته، روشنفکر، سیاستمدار، مدیر، مدبر و ...» میخوانند!
«أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا» (الفرقان، 44)
- آيا گمان مىبرى بيشتر آنان مىشنوند يا مىفهمند؟! آنان فقط همچون چهارپايانند، بلكه گمراهترند!
3- اما برخی از اسمها حقیقیاند، حال چه اسم شخص باشند و یا حالت؛ و اگر چه لفظ آنها قراردادی باشد؛ مثل آن که به پزشک حقیقی، پزشک بگویید – به والدین "پدر و مادر" بگویید و ...؛ اینها همه اسمهایی هستند که نه تنها مفهومی را به ذهن متبادر میکنند، بلکه وجود و حقیقت دارند.
بنابراین، بحث ما در این بخش، پیرامون اسمهای حقیقی میباشد.
اولین اسمی که از خداوند سبحان میشناسیم
حتی کسی که کافر است و منکر وجود خداوند سبحان میباشد، ناچار است به وجود یک "اویی" که نمیشناسدش، اقرار نماید. اگر بپرسید: «این عالَم هستی را چه کسی خلق نموده؟» میگوید: «نمیدانم، بالاخره یک "او" یا "آن" در کار بوده است!»؛ حال چون نمیداند و یا نمیخواهد اقرار کند، اسمش را میگذارد: «تصادف، انفجار بزرگ، مادۀ اولیه، انرژی ناشناخته و یا ...»!
مؤمن به وجود الله جلّ جلاله نیز در گام نخست شناخت، هیچ اسمی را نه در لفظ، مفهوم و در حقیقت وجودی نمیشناسد، بلکه ابتدا فقط و فقط با اسم ضمیر «او = هُوَ» آشنا میشود.
کشتزاری را میبینید، اما کشاورز را نمیبینید و نمیشناسید؛ لذا میگویید: «"او" کاشته است» - ساختمانی را میبینید، اما مهندس و کارگرانش را نمیبینید و نمیشناسید، اما میگویید:«او یا آنها، این ساختمان را بنا کردهاند».
بنابراین، همیشه اولین اسم برای شناخت و شناساندن، همان اسم ضمیر میباشد. وقتی میگویید: «"من" یک انسان هستم – "تو" یک مرد یا زن هستی – "او" یک دانشمند و مخترع است – "آنها" پدر و مادر "من" هستند و ...، ابتدا به اسم ضمیر «من، تو، او ...» اشاره میکنید و سپس به اسمهایی دیگری چون انسان، مرد/زن، دانشمند، مخترع و ... اشاره مینمایید.
شناخت خدا
شناخت خداوند سبحان نیز از این قاعده مستثنا نمیباشد. ابتدا هیچ اسمی از او، به غیر از همان "او = هُوَ" نمیشناسیم و سپس با توجه به نشانههایش، اسمهایی را به "او" اختصاص میدهیم؛ همانطور که با دیدن یک باغ، میگوییم: «"او"، یک باغبان است».
بنابراین، اسمها، با دیدن نشانهها وضع میشوند و با دیدن یک نشانه، میتوان نشانهها (اسم) متفاوتی را شناخت؛ مثل این کسی یک تابلوی نقاشی را ببیند و در مورد نقاش آن بگوید: «او انسان است – او هنرمند است – او نقاش است – او قادر به نقاشی میباشد و ...».
بنابراین، اولین اسم و نشانهای که از خداوند متعال میشناسیم و با آن اسم میتوانیم او را صدا بزنیم و یا در موردش سخن بگوییم، همان اسم ضمیر "هُو = او" میباشد.لذا اسم "هو" از اسمای اعظم بیان شده است، و در برخی از دعاها یا اذکار، اسم "هُو = او"، بدون هیچ اسم دیگری ذکر میشود.
حدیث
حضرت امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام فرمودند:
«من، يك شب مانده به غزوۀ بدر، حضرت خضر عليه السّلام را در خواب ديدم، و به او گفتم: چيزى به من تعليم نما تا بدان بر دشمنان ظفر يابم !
خضر گفت: بگو: «يَا هُوَ يَا مَنْ لَا هُوَ إلَّا هُوَ»! (اى او! اى كسى كه اویی (حقیقت وجودی) در عالمْ وجود ندارد بجز هويّت او!
ایشان ادامه دادند: «چون شب را به صبح آوردم آن رؤيا را بر رسول خدا صلّى الله عليه و آله حكايت كردم. رسول خدا به من فرمودند: «اى علىّ! اين اسم اعظم حقّ است كه به تو تعليم شده است! و آن ذكر بر زبان من در روز معركۀ بدر جارى بود.» (کتاب توحید، شیخ صدوق ره)
در قرآن کریم، ابتدا به اسم "هُوَ" اشاره شده و سپس سایر اسمها، مانند: «هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ».
در دعاها و از جمله دعای عرفه از سیدالشهداء، امام حسین علیه السلام میخوانیم:
«وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ، وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ»؛
«يَا مَنْ لَهُ أَكْرَمُ الْأَسْماءِ، يَا ذَا الْمَعْرُوفِ الَّذِى لَايَنْقَطِعُ أَبَداً»
«يَا مَوْلاىَ أَنْتَ الَّذِى مَنَنْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَنْعَمْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَحْسَنْتَ»
«يَا مَنْ لَايَعْلَمُ كَيْفَ هُوَ إِلّا هُوَ، يَا مَنْ لَايَعْلَمُ مَا هُوَ إِلّا هُوَ، يَا مَنْ لَايَعْلَمُهُ إِلّا هُوَ»
شناخت اسمهای دیگر "او – هُو"
ابتدا، ناچاریم یک اسم جامع داشته باشیم تا وقتی به آن اسم اشاره میکنیم، بیانگر یک ویژگی خاص (علیم، حکیم، قادر و ...) نباشد. لذا در کلام وحی، اسم مقدس "الله" بیان شد که مأخوذ از "ال إله" میباشد؛ یعنی تنها وجودی که معبود و قابل پرستش میباشد.
*- سپس، با دیدن عالم خلقت، میگوییم: «او، که اسم جامعش الله میباشد، خالق است = هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ».
*- از آنجا که حیات مخلوق، قائم به خالقش میباشد و خلقت نیز آن به آن ادامه دارد، پس معلوم میشود که «هُوَ الْحَيُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ – او زنده حقیقی است، إلهی جز او وجود ندارد/ غافر، 85»
*- آفرینش (خلقت) این عالَم بزرگ، مستلزم برخورداری از "علم و حکمت" میباشد، پس این "هُو = او"، هر که هست، علیم و حکیم میباشد: «إِنَّهُ حَكِيمٌ عَلِيمٌ- همانا او، علیم و حکیم است/ الأنعام، 139» - «وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ – و الله، علیم و حکیم است/ آیات متعدد».
*- اگر از تمام عالَمِ هستی، فقط همین جهان ماده را ببینیم، گواهی میدهیم که این جهان صاحب اختیار و اداره کننده دارد و بدون دخالت ما، از قوۀ دیگری اداره میشود، و البته میدانیم که قطعاً عوالم دیگری نیز وجود دارند، لذا میگوییم: «فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَرَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَالَمِينَ - پس حمد و ستايش مخصوص خداست، پروردگار آسمانها و پروردگار زمين و پروردگار همۀ جهانيان / الجاثیه، 36»
*- میبینیم که هر چیزی، اندازههای دقیق مخصوص خود را دارد، پس "او" هر چیزی را به اندازه آفریده است، چنان که با اسم ضمیر "ما" فرمود: «إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ - ماييم كه هر چيزى را به اندازه آفريدهايم / القمر، 49»، پس این "او = هُو" اندازهگذار (قادر) میباشد: «هُوَ الْقَادِرُ»- «وَهُوَ عَلى كُلِّشَىْءٍ قَديرٌ»؛ و سایر اسمهای "او = هُو"، چون: عزیز، جبار، قوی، جواد، کریم، غفار، رحمان، رحیم و ... نیز همینگونه شناخته میشوند.
پس، "او = هُوَ"، سایر اسمهای خودش را چنین بیان و معرفی نمود:
«هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ * هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ * هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ» (الحشر، 22 تا 24)
- او الله است كه إلهی جز او نيست، داناى آشكار و نهان است، و او رحمان و رحيم است * و او الله است كه إلهی جز او نيست، حاكم و مالك اصلى اوست، از هر عيب منزّه است، به كسى ستم نمىكند، امنيّت بخش است، مراقب همه چيز است، قدرتمندى شكست ناپذير كه با ارادۀ نافذ خود هر امرى را اصلاح مىكند، و شايستۀ عظمت است؛ خداوند منزّه است از آنچه شريك براى او قرار مىدهند * او الله است (خداوندى که) خالق، آفرينندهاى بىسابقه، و صورتگرى (بى نظير)؛ نامهای نیکو (اسمهای کمالیه) از آن اوست؛ آنچه در آسمانها و زمين است تسبيح او مى گويند؛ و او عزيز و حكيم است *
مرتبط -
- تعداد بازدید : 390
- 25 اسفند 1402
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اصول اعتقادات