بسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
مقدمه:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ»
هر واژهای، معنا و مفهومی دارد که به نیروی عقلی که به نور علم میبیند، قابل فهم و درک میگردد و از جمله این واژگان «صراط مسقتیم» میباشد.
فضیلت حرکت مادی یا معنوی در صراط مستقیم نیز از بدیهیات عقلی است و اختصاصی به اسلام و قرآن مجید ندارد؛ بلکه هر عاقلی میداند که راه مستقیم، نه تنها نزدیکتر، بلکه امنتر و سالمتر از بیراهه میباشد.
در زبان فارسی، «صراط مستقیم» را به «راه راست» معنا کردهاند که البته از ناچاری به خاطر کمبود کلمات جایگزین میباشد؛ وگرنه میدانیم که معادل «راه» به عربی، «طریق» میباشد و در حرکات معنوی نیز بیشتر واژۀ «سبیل» به کار میرود و معادل «راست و درست» نیز «صحیح» میباشد؛ و واژۀ مستقیم، به معنای قیام، اقامه و استقامت است؛ پس معانی و مفاهیم بیشتری در «صراط مستقیم» نهفته است.
«الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ»
«صراط» در لغت به معنای «بزرگراه اصلی» میباشد که تمامی طریقها و سبیلها [راههای فرعی طولانی یا کوتاه]، به آن متصل میشوند تا رونده سالم و سریع به مقصد برسد؛ چنان که در ساختار شهری میبینیم که وقتی کسی قصد رسیدن به شهر یا منطقۀ دیگری را دارد، از کوچه و خیابانهای منتهی به «بزرگراه» عبور مینماید و سپس بزرگراه را تا رسیدن به مقصد میپیماید.
حرکت به سوی لقاء الله و قُرب الهی نیز همینطور است، «طرق و سُبُل» بسیاری دارد، که همه به صراط مستقیم میرسند.
تعریف لازم است، ولی کافی نیست
اگر نابینای مادرزاد، هزاران کتاب در اوصاف دریا بخواند و یا به او بگویند، چیستی دریا را درک نمیکند؛ دست کم باید دستش به آب رسیده باشد و به او بگویند: «دریا همین آب است، به وسعت یک شهر یا یک کشور و یا بیشتر (اقیانوس).
تعریف در اوصاف «صراط مستقیم» نیز همینطور است، شرط لازم است، مقدمهای برای فهم و درک است، اما تا «صراط مستقیم» وجود عینی و خارجی نداشته باشد، قابل درک، فهم و رهروی نیست.
●- در قرآن مجید، تعاریف گوناگونی دربارۀ «صراط مستقیم» بیان شده است، مانند:
«إِنَّ اللَّهَ هُوَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ» (الزّخرف، 64)
- خداوند پروردگار من و پروردگار شماست، پس او را پرستش (بندگی) كنيد كه صراط مستقیم همين است.
«وَإِنَّكَ لَتَدْعُوهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ» (المؤمنون، 73)
- به طور قطع و يقين این تویی که آنها را به صراط مستقيم میخوانی.
و ... .
●- اما، اینها همه تعاریفی برای شناخت نظری دربارۀ «صراط مستقیم» میباشد؛ ولی آدمی باید صراط مستقیم را ببیند و بشناسد تا بتواند در آن قرار گیرد.
صرف دیدن و شناختن نیز برای هدایت کفایت نمیکند، بلکه آدمی باید در «صراط مستقیم» قرار گیرد، تا هدایت شود.
حقیقت صراط مستقیم، شخص معصوم (امام) میباشد
باید اذعان نماییم که متأسفانه اذهان عمومی، با فرازها و مضامین «خطبۀ غدیر خم»، آشنایی زیادی ندارد، اگر چه در همان خطبه فرمود: «همه باید بدانند و به آیندگان نیز اطلاعرسانی نمایند». آن چه از این خطبه زیاد بیان و تبلیغ شده، همان جملۀ معروف «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ» میباشد که البته جان کلام است؛ اما فرازهای دیگر این خطبه، همه تبیین چرایی و چگونگی این «ولایت» میباشند و اگر امر «ولایت و امامت» و سپس مصادیق آن، یعنی شخص ولیّ الله و امام، اینگونه شناخته نشود، اصلاً شناخته نشده است.
شخص پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، در فرازی از این خطبه، با اشاره به آیاتی از قرآن کریم میفرمایند:
«هذا عَلِی، أَنْصَرُکُمْ لی وَأَحَقُّکُمْ بی وَأَقْرَبُکُمْ إِلَی وَأَعَزُّکُمْ عَلَی، وَالله عَزَّوَجَلَّ وَأَنَاعَنْهُ راضِیانِ. وَ مانَزَلَتْ آیَةُ رِضاً (فی الْقُرْآنِ) إِلاّ فیهِ، وَلا خاطَبَ الله الَّذینَ آمَنُوا إِلاّبَدَأ بِهِ، وَلانَزَلَتْ آیَةُ مَدْحٍ فِی الْقُرْآنِ إِلاّ فیهِ، وَلاشَهِدَ الله بِالْجَنَّةِ فی (هَلْ أَتی عَلَی الْاِنْسانِ) إِلاّلَهُ، وَلا أَنْزَلَها فی سِواهُ وَلامَدَحَ بِها غَیْرَهُ»
- ای مردم! این علی یاورترین، سزاوارترین و نزدیکترین و عزیزترین شما نسبت به من است. خداوند عزّوجلّ و من از او خشنودیم. آیه رضایتی در قرآن نیست مگر این که دربارۀ اوست. و خدا هرگاه ایمان آوردگان را خطابی نموده به او آغاز کرده [و او اولین شخص مورد نظر خدی متعال بوده است] . و آیۀ ستایشی نازل نگشته مگر دربارۀ او. و خداوند در سورۀ «هَلْ أَتی عَلَی الْاِنْسانِ» گواهی بر بهشت [رفتن] نداده مگر برای او، و آن را در حق غیر او نازل نکرده و به آن جز او را نستوده است.
و در فرازی دیگر میفرمایند:
«مَعاشِرَالنّاسِ، أَنَا صِراطُ الله الْمُسْتَقیمُ الَّذی أَمَرَکُمْ بِاتِّباعِهِ، ثُمَّ عَلِی مِنْ بَعْدی. ثُمَّ وُلْدی مِنْ صُلْبِهِ أَئِمَّةُ (الْهُدی)، یَهْدونَ إِلَی الْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلونَ»
- صراط مستقیم خداوند منم که شما را به پیروی آن امر فرموده. و پس از من علی است و آن گاه فرزندانم از نسل او، پیشوایان راه راستند که به درستی و راستی راهنمایند و به آن حکم و دعوت کنند.
و سپس سورۀ حمد را از «بسم الله الرّحمن الرّحیم» تا آخر تلاوت نموده و فرمودند:
«فِی نَزَلَتْ وَفیهِمْ (وَالله) نَزَلَتْ، وَلَهُمْ عَمَّتْ وَإِیَّاهُمْ خَصَّتْ، أُولئکَ أَوْلِیاءُالله الَّذینَ لاخَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاهُمْ یَحْزَنونَ (یونس علیه السلام، 62)، أَلا إِنَّ حِزْبَ الله هُمُ الْغالِبُونَ (المائدة، 56)»
- به خدا سوگند این سوره دربارۀ من نازل شده و شامل امامان میباشد و به آنان اختصاص دارد. آنان اولیای خدایند که ترس و اندوهی برایشان نیست، آگاه باشید: البته حزب خدا چیره و غالب خواهد بود.
پس، «صراط مستقیم خدا»، در همان ولایت و امامت اهل عصمت علیهم السلام تجلی و ظهور یافته است و این چنین مشهود و قابل رهروی میگردد.
کمینگاه شیطان
ابلیس لعین، پس از تکبر جاهلانه و اخراج از مقام ملکوتی، نه تنها متنبه نشد، بلکه بنا را بر دشمنی لجوجانه گذاشت و گفت: «تمامی بندگانت را اغوا میکنم - فریب میدهم»؛ اما چگونه؟! راه کارها متفاوت است و نسبت به هر کسی فرق میکند، اما این طرق نیز به «صراطی» میرسند که همان «صِراطُ الجَحیم (الصافات، 23)» است که رونده را مستقیم و زود، به جهنم میرساند.
ابلیس لعین گفت: «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ - [برای فریب و انحراف بندگانت] حتماً بر سر راه صراط مستقیم تو، خواهم نشست» (الأعراف، 16)
یعنی: بندگانت را فریب میدهم - دنیا و خواهشهای نفسانی را برایشان جلوه میدهم، سخت را آسان و آسان را سخت نشان میدهم - بد را خوب و خوب را بد معرفی میکنم ... تا آن که به جای«ولایت تو اولیایت»، ولایت من و اولیای من را برگزینند و گردن نهند، تا به همراه من، به جهنم درآیند!
پس، ابلیس لعین، بر سر «صراط مستقیم» کمین میکند، یعنی بر سر راهِ «ولایت و امامت» که بزرگراه اصلی برای رسیدن به مقصد اعلی میباشد؛ لذا تمامی انحرافات، با جایگزینی ولایت و امامت باطل، به جای ولایت و امامت حق، آغاز میشود و اوج میگیرد، چرا که این جایگزینی، همان خروج از «صراط مستقیم» میباشد.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم؛
وَ الحَمدُ لله ربِّ العالَمین؛
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
کلمات کلیدی:
اصول اعتقادات امامت