اى كسانى كه ايمان آوردهايد! با قومى كه خداوند آنان را مورد غضب قرار داده دوستى نكنيد؛ آنان از آخرت مأيوسند همان گونه كه كفار مدفون در قبرها مأيوس مىباشند!
***
نکات بسیار مهمی در این یک آیه وجود دارد که برای اصلاح و کمال "اخلاق"، باید به آنها توجه نمود.
1- "ولایت"، معانی گوناگونی دارد که همه ریشه در «دوستی و سرپرستی» دارد. بسیاری اصرار دارند که بگویند معنای "ولایت"، فقط دوستی است تا بتوانند از وجوب و ضرورت ولایت اهل بیت به عنوان سرپرستی فرار کنند! اما صرف دوستی، با واژگانی چون "خُلّت" بیان شده و به دوست، اگر واقعاً دوست باشد، "صدیق" نیز میگویند.
بنابراین، "ولایت" به معنای دوستی نیز به معنای "نزدیک شدن"، تا حدّی که موجبات همراهی، سرپرستی، سلطه و مدیریت را فراهم سازد گفته میشود.
2- به مؤمنان میفرماید: «از این نوع نزدیک شدن، دوستی و ولایت، با کسانی که مورد غضب خداوند متعال هستند، دوری و پرهیز نمایید»!
بدیهی است که دوستی و ولایت پذیریِ دشمن، خودش دشمنی با دوست و عدم پذیرش "ولایت" او میباشد. پس مؤمنی که خداوند متعال را ولیّ (دوست و سرپرست) خود میداند، با دشمن خدا و کسی که خداوند به او غضب کرده است، دوستی نمیکند و او را به سرپرستی خود برنمی گزیند.
انسان، با هر جماعت و گروهی هم سنخ شود، از همانهاست؛ پس آن که در صف مغضوبین خدا قرار میگیرد، خودش هم مغضوب خدا میشود.
3- متذکر گردیده که کفار، از آخرت مأیوسند، همان گونه که از مُردگان مأیوسند، و یا مُردگان کافر در قبور، از رحمت و مغفرت الهی مأیوسند.
"مؤمن"، خدا و معاد را میشناسد و باور دارد – "کافر" که یقیناً مادهگرا [ماتریالیست] میباشد، نمیشناسد و باور ندارد؛ پس مقصدشان و بالتبع راهشان، نه تنها از هم جداست، بلکه مغایر است - "مؤمن"، به رحمت خدا امیدوار است و همین امید حقیقی، به او هدف، انگیزه، جهت و نشاط زندگی میدهد – اما "کافر"، مأیوس از رحمت خداست و این یأس، به او ناامیدی از آینده، افسردگی، سیاهی، ظاهربینی، پلیدی و بالتبع خودنگری، خودخواهی و دشمنی با همگان را میدهد!
پس، هیچ سنخیتی بین مؤمن با کافر وجود ندارد که بخواهد با او دوستی کند، صمیمی و نزدیک شود و ولایت او را گردن نهد.
کلمات کلیدی:
اخلاق سوره ممتحنه