أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
«إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ * وَأَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذَا عَاهَدْتُمْ وَلَا تَنْقُضُوا الْأَيْمَانَ بَعْدَ تَوْكِيدِهَا وَقَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلًا إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ» (النّحل، 90 و 91)
- خداوند فرمان به عدل و احسان و بخشش به نزديكان میدهد، و از فحشاء و منكر و ظلم و ستم نهی میكند، خداوند به شما اندرز میدهد شايد متذكر شويد * هنگامی كه با خدا عهد بستيد به عهد او وفا كنيد، و سوگندهايتان را بعد از تاكيد نشكنيد در حالی كه خدا را كفيل و ضامن بر (سوگند) خود قرار دادهايد، خداوند از آنچه انجام میدهيد آگاه است.
***
●- از همین آیه، معلوم میشود که فرق است بین «امر، نهی، تذکر و موعظه» که همه برای رشد و کمال فردی و اجتماعی بشر و رسیدن به سعادت ابدی، لازم است.
●- امیرالمؤمنین، حضرت امام علی علیه السلام، دربارۀ «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ» فرمودند:
«الْعَدْلُ الاِنْصَافُ، وَالاِحْسَانُ التَّفَضُّلُ»، یعنی: «عدالت همان رعايت انصاف (و رعایت حقوق مردم) و احسان به معناى نيكى بيشتر (از حد انصاف) میباشد» (نهج البلاغه، حکمت 231)؛ پس اگر مردم، عدالت را در حق خود و دیگران رعایت کنند، تمامی امور در جایگاه و مسیر خودش قرار میگیرد و به نتایج مطلوب و مثمر میرسد.
حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند:
«اَلنّاسُ يَسْتَغْنونَ اِذا عُدِلَ بَيْنَهُمْ وَ تُنْزِلُ السَّماءُ رِزْقَها وَ تُخْرِجُ الاَرْضُ بَرَكَـتَها بِاِذْنِ اللهِ تَعالى» (كافى، ج ۳ ، ص ۵۶۸)
- اگر در ميان مردم عدالت اجرا شود، بىنياز مىشوند و به اذن خداوند متعال، آسمان، روزىِ خود را فرو مىفرستد و زمين بركاتش را بيرون مىريزد.
●- بسیاری گمان دارند که «عدل» یعنی «مساوات» و اگر مساوات در مجموعهای رعایت نشد، میگویند: «عدالت برقرار نشده و ظلم شده است» و البته بسیاری هم این معنای نادرست، سوء استفاده کرده و میکنند و جریانهای انحرافی ایجاد میکنند! در حالی که در عالم هستی، هیچ دو چیزی از هر لحاظ با هم مساوی نیستند، حتی سرانگشتان یک دست.
بهترین و جامعترین تعریف از عدل را امیر مؤمنان علیه السلام، خود بیان فرمودند: «الْعَدْلُ يَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا - عدل هر چیزی را در جای خود قرار میدهد» (نهج البلاغه، حکمت 437) و در سایر بیانها، تأکید شده که «عدل این است که حق مردم را به آنها بدهی (رعایت کنی)».
●- خداوند سبحان، پس از امر به «عدالت» و احسان و نیکی، به ویژه نسبت به نزدیکان، و نهی از فحشا (بدی، زشتی و پلیدی) و فساد (تباهی) و هم چنین ظلم که همه را تذکر (یادآوری) مینامد، به وفای به عهد و نشکستن قسمها تأکید مینماید، به ویژه آن که قسم، به نام خداوند متعال ارزشمند و قابل باور میشود؛ یعنی قسم خورنده، خداوند سبحان را ناظر، آگاه، وکیل و کفیل خود میگیرد تا مخاطب سخن او را باور کند و یا تعهدش را بپذیرد.
●- بنا براین، «اخلاق - مواضع نظری و عملی» مؤمن چنین است که این دستور العملهای خداوند متعال را در هر امری، اطاعت و رعایت مینماید:
یک - عدل و قسط را در هر امری رعایت میکند؛ او سعی دارد که هر چیزی در جای خود قرار گیرد و هر امری در جای خود به انجام برسد. به موقع و به جا و درست و متین سخن بگوید - به موقع و به جا و بر اساس حکمت سکوت کند - به موقع در صحنه حاضر شود و به وظایف الهی خود عمل نماید.
دو - فراتر از «عدل»، همان «احسان» است، چرا که «عدل»، حداقل و کف است و هر مقدار تخطی از آن، به مثابۀ «ظلم» میباشد؛ اما «احسان - نیکی» از فضل است و فراتر از عدل میباشد. پس، مؤمن با اخلاق حسنه، «احسان - نیکی» را پیشه میکند.
سه - جود و کرم الهی باید در آدمی تجلی یابد تا به کمال برسد، لذا مؤمن، بخشندگی را دوست دارد و البته در نظر دارد که در انجام این فضیلت، خویشان «اقربا» و نزدیکان، از پدر و مادر، همسر و فرزند، خواهر و برادر، ارحام، همسایه و دوست گرفته تا همشهری، هموطن و ...، به ترتیب مقدمتر میباشند.
چهار - خداوند متعال، از بدی و زشتی (هر گونه فحشا) و نیز تباهی در امور فردی یا اجتماعی (فساد)، نهی نموده است؛ پس مؤمن، هرگز و به هیچ مقداری، به بدیها و پلیدیها و تباهیها نزدیک نمیشود و بسیار خود را مراقبت مینماید.
پنج - خداوند سبحان، در آیات بسیاری بر ضرورت «وفای به عهد» تأکید نموده است و فرموده از ویژگیهای مؤمن، وفای به عهد میباشد «وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ - و آنان كه امانتها و پيمان خود را رعايت مىكنند» (المؤمنون، 8)
ریشۀ بیشتر تباهیها و ظلمها، شکستنِ عهدها و نقض پیمانهاست، چنان که امّت اسلام، به خاطر شکستن عهدی که مسلمانان در غدیر خم بسته بودند و به سرعت نقض کردند، دچار تقرقه، ضعف، انحراف و محرومیت گردید - دولتهای بزرگ در نظامات سلطه، با عهد شکنی، به ملتها ظلم روا میدارند - اختلافات خانوادگی نیز بیشتر ریشه در عهدشکنیها دارد و ... .
شش - مؤمن سعی میکند تا نه تنها در اول و آخر هر سخنی «به خدا» نگوید، بلکه اصلاً قسم یاد نکند، مگر آن که ضروری باشد و یا مجبور شود؛ اما اگر مجبور شد قسم یاد کند تا مخاطب سخن یا وعدهاش را بپذیرد، نسبت به قسم خود مراقبت دارد و هرگز قسم خود را نمیشکند. او میداند که خداوند سبحان را بین خود و مخاطب، کفیل قرار داده که ناظر و شاهد است و به هر کار او علم دارد.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم؛
وَ الحَمدُ لله ربِّ العالَمین؛
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
کلمات کلیدی:
اخلاق سوره نحل