تَصوری از خدا دارم که بلافاصله پس از مُردن با فرشتههای نکیر و منکرش شروع به عذاب خواهد کرد - خشن و بد اخلاق بی احساس و بی عاطفه که حتی اجازه صحبت با خودش را هم نخواهد داد ... .
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
آیا این همه اهانت و تهمت به خداوند سبحان، گویای «جهل، تکبر، بد اخلاقی، جسارت و بغض و دشمنیِ بندهاش» نمیباشد؟!
برخی گمان دارند که اگر وجود خداوند را تأیید نمایند، او بود میشود و اگر تکذیب نمایند، او نیست میشود و یا اگر هست، با بندگانش بر اساس گمان آنها رفتار مینماید!
این خدایی را که این چنین توصیفش نمودید، خدای «تصور» شماست و نه خدای حقیقی! هر کسی میتواند موجودی را با صفات و شاخصههایی که دلش میخواهد تصور کند و نامش را «خدا» بگذارد.
دقت فرمایید که نه تنها خداوند متعال قابل تصور نمیباشد، بلکه اساساً هیچ شناختی با اتکا و بسنده نمودن به «تصور»، به دست نمیآید. در قرون گذشته، بسیاری [مانند کلیسای کاتولیک که حکومت داشت]، تصور میکردند که زمین صاف یا مستطیل است و مرکز دنیاست! حتی دانشمندان بسیاری را که در علوم سیارهشناسی یا زمین شناسی و ... تحقیق میکردند و به کشفیات علمی رسیده بودند، به حکم ارتداد اعدام کردند!
*- خداوند متعال، خودش را در کتاب خلقت [از جمله وجود خودمان] و کتاب وحی [و افقهای عقلی، علمی، فطری، عینی و ...]، کاملاً معرفی نموده تا هر کسی، هر طوری که میخواهد، او را تصور ننماید!
«سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ» (فصلّت، 53)
- به زودى نشانههاى خود را در افقها[ى گوناگون] و در دلهايشان (وجودشان) بديشان خواهيم نمود تا برايشان روشن گردد كه او خود حق است؛ آيا كافى نيست كه پروردگارت خود شاهد هر چيزى است.
ظنّ - گمان
آن چه نامش را «تصور» گذاشتهاید، «ظنّ - گمان» میباشد.
«ظنّ - گمان»، میتواند مقدمۀ «علم» باشد؛ یعنی وقتی کسی نسبت به چیزی علم ندارد، در ذهنش گمانهایی ایجاد میشود، اما جایگاه و ارزش گمان تا همین حدّ است که آدمی تحقیق کند و ببیند آیا گمانش درست بوده یا خیر؟ اگر به درستی آن پیبَرد، دیگر گمان و نظریه و فرضیه نیست، بلکه «علم» است و اگر اثبات نشد، و یا اصلاً مورد تحقیق واقع نشد، نباید مورد قبول، تصدیق و پیروی قرار گیرد. انسان عاقل که «ظنّ - گمان» را ملاک نمیگیرد و از آن پیروی نمیکند! با کمی دقت، روشن میشود که بیشتر کفار و مشرکین قدیمی و جدید و یا گناهنکاران، ظالمان، مجرمان و جنایتکاران، همه از «ظنّ - گمان» خود و دیگران پیروی میکنند و هیچ دلیل و برهانی برای توجیه مواضع و کارهای خود ندارند!
«وَمَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ» (یونس علیه السلام، 36)
- و بيشترشان جز از گمان پيروى نمىكنند [ولى] گمان به هيچ وجه [آدمى را] از حقيقت بى نياز نمىگرداند آرى خدا به آنچه مىكنند داناست.
سیاهنمایی و بد گمانی
«سیاه نمایی»، همیشه غیر علمی میباشد، چرا که خلاف واقعیتهاست و «سیاه نمایی» جهت ایجاد «بد گمانی» صورت میپذیرد تا «ناامیدی» را القا کند!
اگر چه «گمان» فقط نسبت به چیزی که هنوز به آن علم نیافتهایم در ذهن ایجاد میشود، اما «گمان» نیز باید مبتنی بر علاماتی باشد؛ نه این که هر کسی هر طوری که دلش خواست، تصور و گمان نماید.
به عنوان مثال: دوست یا همکار خود را در حالت ناخوشی میبینید که فردای آن روز، هنوز نیامده و میگویید: «به گمانم امروز استراحت کند و نمیآید»؛ این گمان درست است؛ اما اگر کسی وسط روز روشن بگوید: «به گمانم شب است»، دیگر هیچ منطقی ندارد.
بد گمانی نسبت به خداوند سبحان
ابتدا بیان شد که خداوند متعال، پس از موهبت «عقل» برای شناخت که نور علم میبیند و ابزارش «فکر» میباشد و نیز پس از موهبت «قلب» برای فهم، ایمان و محبّت دو کتاب خلقت و وحی را پیش روی انسان گشود و امر به نظر، دقت و مطالعۀ هر دو و تفکر و تعقل در آیاتش [نشانههای هدایت کنندهاش] نمود، تا کسی او را تصور نکند و او را تصوری نشناسد و از سوی خود به او گمانهای نادرست نبرد.
اما، اگر کسی میخواهد که در مورد رفتار خدا با خودش گمان ببرد، چرا گمانهای خوب نداشته باشد، در حالی که همیشه رحمت او را میبیند و اگر قرآن کریم نخوانده باشد نیز از رحمت، مغفرت، عفو و ستار بودن او بسیار شنیده است.
وقتی خودش میفرماید که «ای بندگان گناهکار من، از رحمت من ناامید نشوید، استغفار و توبه کنید که تمامی گناهان را یکجا میبخشم»؛ چرا کسی گمان کند که او منتظر است تا بندهاش بمیرد و او را عذاب کند؟!
«قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» (الزّمر، 53)
- بگو اى بندگان من كه بر خويشتن زياده روى روا داشتهايد! از رحمت خدا نوميد مشويد در حقيقت خدا همه گناهان را مىآمرزد كه او خود آمرزنده مهربان است.
●- دقت شود که نتیجۀ پیروی از هر گمانی، به صاحبش برمی گردد؛ لذا نتیجۀ بدگمانی به خداوند سبحان که از نفاق قلبی نشأت میگیرد، لعنت (دوری از رحمت) و عذاب میباشد، چرا که بدگمانی به او، تماماً دروغ و افترا بستن به اوست و کسی نخواهد گفت: «بیایید لطفی در حق خدا بکنید و کمی به او خوش گمان باشید»:
«وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا» (الفتح، 6)
- و نيز مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرك را كه به خدا گمان بد میبرند مجازات كند، حوادث سوئی (كه براي مؤ منان انتظار میكشند) تنها بر خودشان نازل میشود، خداوند آنها را غضب كرده، و آنها را از رحمت خود دور ساخته، و جهنم را برای آنها آماده كرده، و چه بد سرانجامی است.
گمان نادرست از معاد و عذاب
برخی گمان دارند که خودشان جدا هستند، اعمالشان نیز جدای از خودشان میباشد و عذاب گناهانشان نیز جدای از خودشان و اعمالشان میباشد! این افراد، حتی اگر مسلمان باشند نیز چیزی از «معاد» ندانسته و نفهمیدهاند، لذا از سوی خود تصوراتی میکنند و گمانهایی میبرند!
عذاب گناه، همراه با گناه است، نه این که گناهکاران، بعداً از جایی دیگری عذاب میشوند! منتهی در دنیا آن زشتی، ظلم و آثار گناه را نمیبینند، اما آخر کار (معاد) این حقایق آشکار میشود و نتایج به خودشان بازمی گردد. چنان که فرمود: «کتمان کنندگان آیات الهی و دین فروشان، از هم اکنون آتش در شکمهای خود میریزند و البته چون در دنیا با خدا کاری نداشتند و به او پشت کردند، حقیقت این جفا نیز در آخرت روشن میشود، حالا خداست که با آنان سخن نمیگوید:
«إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ» (البقره، 174)
- كسانی كه آنچه را خدا از كتاب نازل كرده كتمان میكنند و آنرا به بهای كمی میفروشند، آنها جز آتش چيزی به شکمهایشان نمیریزند؛ و خداوند روز قيامت با آنها سخن نمیگويد، و آنها را پاكيزه نمیكند، و برای آنها عذاب دردناكی است.
جهل، تکبر، عناد و لجبازی
برخی زحمتی برای شناخت خود، خدا و معاد نمیکشند، چنان که هیچ زحمتی برای بندگیِ خداوند سبحان به خود نمیدهند! تصورات و گمانهایی مبتنی بر نادانی و بیخردی میبرند، اما بدتر از همه «تکبر، عناد و لجاج با خدا» میباشد!
اگر به مواضع و منطق این عده توجهی شود، در واقع به زبان حال و یا حتی گفتار، میگویند:
«خدایا! تو هستی، معاد را نیز برپا میکنی، اما من تو را دوست ندارم و هوای نفس خودم را إله گرفتهام، لذا بندگی هوای نفس خودم را به بندگی تو ترجیح میدهم و از همین رو، از اطاعت تو سرپیچی میکنم و همان هوای نفسم را اطاعت میکنم؛ در مقابل تو عصیان و معصیت میکنم، مرتکب گناهان نیز میشوم ...؛ اما اگر تو آثار و نتایج این همه غفلت، عصیان، طغیان، فسق و گناه را به خودم برگردانی، خیلی خشن هستی!»
تویی که خودت را به عذاب میاندازی
فرض کنید که کسی به هیچ حکم عقل، علم، تذکر و نصیحتی توجه نکند و دستش را در آتش ببرد و بسوزد، سپس بگوید:
«ای خدا! تو آتش را سوزاننده خلق کردی و دست مرا نیز نرم و لطیف و سوزنده خلق کردی، در ضمن فرمودی که «به آتش نزدیک نشو، چه رسد که دستت را بر آتش بری»؛ اما من نخواستم توجه کنم، دستم را بر آتش بردم و اکنون سوخته است، پس تو خیلی خشنی!»
«إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ» (یونس علیه السلام، 44)
- خدا به هيچ وجه به مردم ستم نمىكند ليكن مردم خود بر خويشتن ستم مىكنند.
آشتی با خدا
نتیجۀ قهر با خدا، قهر متقابل اوست و نتیجۀ گردنکشی در برابر او، خوار و ذلیل شدن در دنیا و آخرت میباشد و نتیجۀ پرستش و اطاعت از هوای نفس [که آتشین است]، سوختن در آتشی است که آدمی خود آن را برافروخته و خود هیزمش شده است!
اگر کسی با خود بگوید: «من نه تنها گناهان بسیاری دارم، بلکه میخواهم همین راه را ادامه دهم و گناهان بیشتری را مرتکب گردم، اما چرا خدا مرا دچار عذاب میکند، چه خدای خشنی و ...» فقط، جهل و تکبر و لجاج خودش را بروز داده است! ابلیس لعین نیز ابتدا گناهِ تمرد و تکبر خودش را متوجه خداوند سبحان نمود و گفت: «تو مرا گمراه ساختی» و سپس نیز نه تنها استغفار و توبه ننمود، بلکه بیشتر تکبر ورزید و گفت: «همینی که هست، من ادامه میدهم و بندگان تو را گمراه میسازم!»
●- این در حالی است که بندۀ گناهکار، میتواند و باید که نظر به رحمت، مغفرت، عفو، لطف و احسان الهی بکند، به او خوش گمان باشد، به سوی او باز گردد (توبه)، از او طلب عفو (بخشش) و مغفرت (پوشش) نماید و بگوید: «خداوندا، ای إله من، ای معبود من، ای محبوب من، ای امید من! تو منزه از این بدبینیها، سوء ظنّها و افتراها؛ من نفهمیدم، غفلت کردم، مرتکب گناهان شدم و به خودم ظلم کردم؛ پس تو مرا ببخش و معرفت و محبّت خودت را به دلم بینداز تا دیگر روی برنگردانم و گناه نکنم». ذکر یونسیه (علیه السلام) همین است؛ همین که فهمید و اقرار نمود، حتی پیش از آن که ذکر استغفار و توبهای به زبان آورد، خداوند سبحان، نه تنها او را بخشید و عزیز نمود، بلکه فرمود: «من تمامی بندگان مؤمنم را این چنین نجات میدهم»:
«فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ» (الأنبیاء، 88)
- ما دعای او را به اجابت رسانديم، و از آن اندوه نجاتش بخشيديم، و همينگونه مؤمنان را نجات میدهيم.
●- پس، به جای گردنکشی پس از گناه و نیز افترای به او، از فرصت حیات استفاده کنیم و با خدای محبوب آشتی کنیم و به سوی او برگردیم که بسیار منتظر بازگشت بندگانِ گناهکارش میباشد.
مشارکت و همافزایی - پرسش و نشانی پیوند پاسخ، جهت ارسال و انتشار توسط شما؛ متشکریم.
پرسش:
تَصوری از خدا دارم که بلافاصله پس از مُردن با فرشتههای نکیر و منکرش شروع به عذاب خواهد کرد - خشن و بد اخلاق بی احساس و بی عاطفه که حتی اجازه صحبت با خودش را هم نخواهد داد ... .
پاسخ (نشانی پیوند):
https://www.x-shobhe.com/resurrection/12446.html
- تعداد بازدید : 399
- 24 اسفند 1401
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی توحید معاد