پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
چگونه میتوان بدون توجه شاکرانه به همین مقدار رحمت و محبّتی که عظیم است و قابل شناخت، فهم، درک و اندازهگیری نمیباشد، توقع رحمت و محبّت بیشتر داشت؟! اگر بپرسد: «مگر به تو محبّت و رحمت ندارم که تو بخواهی محبّت و رحمتم را جلب کنی؟!» چه پاسخی میتوان داد؟!
بنابراین، بهتر است بپرسیم که «راهکار رسیدن به محبّت و رحمت بیشتر خداوند سبحان چیست؟!» یعنی بپرسیم: «راهکار بیشتر مرحوم و محبوبِ خدا شدن ما چیست؟» چرا که اولاً رحمت یعنی «وجود بخشی» و رحمت او همه چیز را فرا گرفته است، چنان که فرمود: «وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ - و رحمت من، همه چیز را فرا گرفته است» (الأعراف، 156) - و ثانیاً او آفریننده و ربّ است و مخلوقات خود را پیش از آن که کاری بکنند، دوست دارد.
بنابراین، رحمت و محبّت الهی نسبت به بندگانش، بر توجه و بندگی و عملکرد آنها سبقت دارد؛ چنان که آنها را خلق نمود و مخلوق خود را دوست دارد. حتی کفار و مشرکان نیز مشمول رحمت، مغفرت، محبّت و مودّت إلهی هستند و به آنها فرصت عمر و امکان داده شده تا برگردند.
پرسش:
ممکن است پرسیده شود که «اگر رحمت خدا همه چیز را فرا گرفته؛ پس این همه انحراف، کفر، شرک، معصیت و سیاهی قلوب از چیست؟!»
پاسخ:
بارش باران را از مصادیق رحمت خدا میدانیم؛ حال فرض کنید که کسی نیاز به آب دارد، با ظرفی زیر باران میرود، اما دهانۀ ظرفش را رو به زمین میگیرد! او هر از چندگاهی به درون ظرفش مینگرد و میبیند که خشک است و حتی یک قطره از باران رحمت به آن وارد نشده است و میگوید: «خدایا! قطراتی نیز به من بده!» بدیهی است که خداوند منّان میفرماید: «این باران فراگیر است، دهانۀ ظرفت را برگردان تا تو نیز بهرهمند شوی!»
رابطۀ قلب ما با شمول رحمت بیشتر الهی همین است. به خودی خود، مشمول رحمت [وجود بخشی] او میباشیم، و وجودبخشی، محدود به خلقت نیست، بلکه هر لطف و افاضهای که میکند، وجود بخشی میباشد؛ اما اگر رحمت بیشتر میخواهیم، باید توجهات خود را به او معطوف داریم و دهانۀ ظرف را از متاع دنیا، به سوی او برگردانیم. چیزی را جز او محبوب غایی ندانیم و هر کسی یا هر چیزی را در راستای محبّت او دوست داشته باشیم و اگر محبّت کسی یا چیزی، با محبّت او مغایرت داشت، آن را کنار بگذاریم. تمام دین و ایمان، همین است.
«وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ» (البقره، 165)
- و برخی از مردم به جای خدا معبودهایی انتخاب می کنند که آنها را آن گونه که سزاوار است خدا را دوست داشته باشند، دوست میدارند؛ ولی آنان که ایمان آوردهاند، شدتمحبت و عشقشان به خداوند است. و اگر کسانی که [با انتخاب معبودهای باطل] ستم روا داشتند، هنگامی که عذاب را ببینند، بیتردید بفهمند که همه قدرت ویژه خداست [و معبودهای باطل، هیچ و پوچاند] و خدا سخت کیفر است.
حدیث:
فضيل بن يسار گويد: از امام صادق عليه السلام از حب و بغض (محبت و دشمن) پرسیدم كه آیا از [نشانه های] ایمان است فرمودند: «مگر ايمان چيزى غير از حب و بغض است؟» سپس اين آيه را تلاوت فرمود: «خدا ايمان را محبوب شما كرد و آن را در دل شما بياراست و كفر و نافرمانى و عصيان را ناپسند شما كرد؛ كه آنان هدایت یافتگان میباشند.» (الكافی، ثقة الاسلام كلینی، ج ۲ ص ۱۲۵)
آیه:
خداوند رحمان، رحیم و رئوف (مهربان)، آنقدر بندگان گناهکارش را نیز دوست دارد که آنان را «عِبادی - بندگان من» خطاب میکند و به آنها امید و وعده میدهد که اگر برگردند، تمامی گناهانشان (به غیر از حق الناس) را یکجا میبخشد:
«قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» (الزّمر، 53)
- بگو اى بندگان من كه بر خويشتن زياده روى روا داشتهايد از رحمت خدا نوميد مشويد؛ در حقيقت خدا همه گناهان را مىآمرزد كه او خود آمرزنده مهربان است.
رحمت و محبّت بیشتر
فرمود: «انسان را برای رسیدن به مقام خلیفة اللهی، خلق نمودم»؛ و این بدان معنا نیست که هر انسانی از ابتدا که به دنیا میآید، خلیفة الله است! برخی در زندگی، از مرتبۀ جمادی بالاتر نمیروند - برخی به حیات نباتی قدم میگذارند و از آن بالاتر نمیروند و فقط رشد نباتی دارند، تمام توجه آنها به اندام، مو و ناخنشان است - برخی دیگر فراتر رفته و به مرتبۀ حیات حیوانی میرسند و همانجا متوقف میشوند؛ ظاهرشان نه تنها آراسته است، بلکه بسیار عاقل، فهمیده، اهل تفکر و حتی فرهیخته مینماید، اما در باطن و حقیقت، پستتر و گمراهتر از چهارپایان میباشند:
«أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا» (الفرقان، 44)
- آيا گمان میبری اكثر آنها میشنوند يا میفهمند؟ آنها فقط همچون چهارپايانند بلكه گمراهتر!
اما برخی دیگر قدم به مرتبۀ حیات انسانی میگذارند و در مرتبه، تا والاترین درجات و قُرب بیشتر به خداوند سبحان پیش میروند؛ تا جایی که در مرتبه و جایگاه بهشتی ایشان فرمود:
«إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ * فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ» (القمر، 54 و 55)
- پرهيزگاران در باغها و نهرهای بهشتی جای دارند * در جايگاه صدق نزد خداوند مالك مقتدر.
خداوند متعال، بندگانی که در مسیر هدایت خودشان گام برمی دارند، بیشتر دوست دارد و مشمول رحمت و محبّت خاص خود میگرداند.
مراحل:
1- بیتردید، گام نخست «شناخت - معرفت» است. آدمی بدون شناخت، نه دوست دارد و نه بدش میآید؛ لذا هر که بیشتر خداوند سبحان را آنگونه که خودش در کتاب خلقت نشان داده و در کتاب قرآن معرفی نموده بشناسد، شرایط «محبّ و نیز محبوب» شدن را بیشتر در خودش ایجاد نموده است.
2- اگر چه شناخت شرط لازم و گام نخست است، اما صرف شناخت، کافی نیست؛ ابلیس لعین نیز خدا را میشناخت و میشناسد، اما او را دوست نداشت - بلعم باعور مستجاب الدعوة بود و سامری گوسالهساز، از عرفای قوم یهود بود و ...؛ لذا ایمان و تقویت مدام آن لازم است. یعنی شناخت او، تبدیل به یک باور و اعتقاد محکم قلبی شود. البته ایمان، کم و زیاد میشود؛ لذا باید حفظ و تقویتش نمود.
2- مرحلۀ بعدی، محبّت متقابل به خداوند متعال است؛ او تو را دوست دارد، پس تو هم او را دوست داشته باش، تا هم بیشتر مشمول محبّت او شوی و هم محبّت خودت به او تشدید شود.
*- این محبّت متقابل، با بندگی خالصانه، رعایت تقوا در انجام واجبات و ترک محرمات، حُسن ظنّ و اعتماد و رابطۀ مستمر [نماز، تلاوت قرآن کریم، دعا، توسل به اولیاء الله جهت قرب به او، جهاد (هرگونه تلاش دشمنستیز با مال و جان و ...] ایجاد و تشدید میگردد.
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ» (المائدة، 54)
- ای اهل ایمان! هر کس از شما از دینش برگردد [زیانی به خدا نمی رساند] خدا به زودی گروهی را میآورد که آنان را دوست دارد، و آنان هم خدا را دوست دارند؛ در برابر مؤمنان فروتناند، و در برابر کافرانْ سرسخت و قدرتمندند، همواره در راه خدا جهاد میکنند، و از سرزنش هیچ سرزنش کنندهای نمیترسند. این فضل خداست که به هر کس بخواهد میدهد؛ و خدا بسیار عطاکننده و داناست.
خداوند متعال، ادعای محبّت را آزمایش میکند
اگر توجه نماییم، ما انسانها نیز هرگونه ادعای محبّتی را خواسته یا ناخواسته، آزمایش (امتحان) میکنیم تا راستیاش (صدقش) ظهور یابد و به اثبات رسد؛ حتی اگر کسی بگوید: «من کشورم یا شهرم را دوست دارم»، به عملکردش در این زمینه مینگریم.
حکایت واقعی - مادری، به سن پیری و زمینگیری رسیده بود؛ فرزندانی بسیار عاطفی و احساسی داشت که بر بالین او حاضر میشدند، دست و پایش را میبوسیدند و برایش غزلها و ابیات عاشقانه میخواندند؛ اما یکی از فرزندان عاقلش خبر داد: «او سه روز چیزی نخورده است»؛ البته نه از فقر و نداری، بلکه کسی نبود که خوراکی برایش مهیا سازد! هیچکدام به فکر خرید و خورد و خوراک او نبودند!
*- ادعای محبّت به خداوند منّان نیز دائماً در بوتۀ آزمایش قرار میگیرد؛ فردی ادعای محبّت میکند، اما در نمازش کاهل است و حوصله ندارد چند دقیقه در محضر خدای محبوبش حاضر شود و ضمن بندگی، با او گفتگو کند - ادعا میکند خدا را دوست دارد، اما با کمترین قلقلک هوای نفس و فوت شیاطین جنّ و انس، یا به خاطر خوشایند دیگران و نیز خودنمایی، بدیهیترین واجبات را ترک میکند و بدترین گناهان را مرتکب میشود - ادعای محبّت میکند، اما کمترین ارزشی برای بندگان محبوب خدا قائل نیست و حتی آنان را دوست ندارد - ادعا میکند خدا را دوست دارد، اما کوتاهترین گامی در راه او برنمی دارد و کمترین اقدامی در جهاد با مال و جان در راه او ندارد و ...!
مرتبط:
مشارکت و همافزایی - میتوانید این پرسش و پاسخ را برای دوستان به اشتراک بگذارید.
- تعداد بازدید : 267
- 30 آذر 1402
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی «خداشناسی»