ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: او میداند که بندگانش را چگونه باید هدایت کند.
در مورد چرایی (حکمت یا به قولی فلسفهی) بعثت انبیا و ارسال رسولان الهی، میتوان دهها کتاب علمی و مستدل به دلایل عقلی تقریر نمود، چنان چه تا کنون هزاران کتاب تقریر شده است؛ اما اجمالاً نظر علاقمندان به مطالب ذیل که هر کدام خود یک سرفصل برای بحثی مبسوط میباشد، جلب میگردد:
الف – خداوند حکیم، برای خلق هر موجودی، غایت و کمالی منظور داشته است، پس باید خود به سوی آن غایت و کمال هدایت نماید.
ب – پس خداوند متعال خود هدایت مینماید، اما هیچ امری را بدون وسایل و وسایط انجام نمیدهد و هیچ فیضی را بدون واسطهی فیض نمیرساند؛ چرا که هیچ کس توانایی و ظرفیت اخذ فیض بدون واسطه ندارد و نظام خلقت نیز بر اساس سلسله مراتب وجود و علت و معلول و تأثیر و تأثر بنا شده است. لذا هدایت نیز وسایل و وسایط خود را دارد.
ج – هدایت یا تکوینی (مربوط به خلقت و آفرینش) است که وسائط و رسولان خود را دارد و یا هدایت تشریعی (قوانین) است که مستلزم ابلاغ است که آن نیز مأموران و رسولان خود را دارد.
د – اگر به بشر نیز مانند اغلب موجودات عقل و اختیار عطا نمیگردید، نیازی به هدایت تشریعی نداشت، اما وقتی به او عقل و اختیار عطا شد و مختار گردید که بین چند راه یکی را انتخاب کند، هم باید راه به او شناسانده شود و هم باید چگونه رفتن به آموخته گردد و هم باید راهنما داشته باشد. از جنس خودش.
ﻫ – خداوند علیم و حکیم برای هدایت تشریعی بشر، فقط رسولان را اعظام ننموده است، بلکه برای او دو نبی (خبر رساننده و آگاه کننده) درونی به نامهای «عقل و فطرت» قرار داده است و دو نبی بیرونی به نامهای «الهام و پیامبر» قرار داده است، که الهام را ملائک به او ابلاغ و القا میکنند و وحی را انبیا به او ابلاغ و القا میکنند. مضافاً بر این که فرمود: به همراه رسولان، کتاب و میزان را نیز نازل نموده است و حکمت نازل نمودن این سه عامل هدایت را نیز قیام به قسط (در درون و برون) بیان داشته است. از این رو رسولش صلوات الله علیه میفرماید: من از میان شما میروم، اما آن دو تای دیگر را باقی میگذارم:
« لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ...» (الحدید، 25)
ترجمه: به درستی که [ما] پيامبران خود را با دلايل آشكار فرستاديم و با آنها كتاب و ميزان [میزان سنجش عقلی، علمی، عملی و عینی حق و باطل] نازل نموديم تا مردم به عدل و انصاف برخيزند ...
و – به غیر از آیه مبارکه فوق، در قرآن کریم آیات بسیاری در مورد هدف از بعثت انبیا علیهمالسلام بیان شده است که هر فراز از هر کدام، خود منشأ علومی است که بشر عاقل و عالم باید در آنها مطالعه کرده و بیاندیشد تا به ضرورت و آثار آنها بیشتر پیببرد. به عنوان مثال:
« لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُّبِينٍ » (آلعمران، 164)
ترجمه: به راستى خدا بر مؤمنان منت نهاد آنگاه كه در ميانشان پيامبرى از خودشان برانگيخت تا آيات او را بر آنان بخواند و پاكشان كند و كتاب و حكمتشان بياموزد، در حالى كه بىترديد از پيش در گمراهى آشكارى بودند.
توضیح:
*- زمین، خورشید، ماه، گیاهان، حیوانات، انسان و خلاصه حیات دنیوی هست و همگان میبینند و در آن و با آن زندگی میکنند؛ اما علم یافتن به آنها که موجب رشد و کمال میگردد، مستلزم علم، کتاب، معلم، مدرسه و تعلیم میباشد.
*- پس، رشد و تعالی مستلزم این است که انسان خود و حقایق عالم هستی را بشناسد، چه هر آن چه به محسوساتش شناخته میشود و چه هر آن چه که مادی و محسوس نمیباشد. انسان باید به اول و آخر جهان آگاه باشد، باید راههای هدایت از ضلالت را بشناسد و باید راهنما نیز داشته باشد، آن هم از نوع خودش، تا بتواند تعلیم او را بفهمد و تبعیتش کند.
*- بشر به همه چیز دسترسی ندارد تا بتواند به همه چیز اشراف علمی پیدا کند، لذا نیازمند به وحی است تا علیم به او تعلیم دهد (عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ – به انسان آموخت آن چه را بدان علم نداشت)؛ مضافاً بر این که «علم بدون تهذیب»، علمی است که فقط نگاه به جسم و بدن و حیات حیوانی دارد و در واقع فقط علم ابزارساز است. و ابزار اگر تعقل، تفکر و تهذیب نباشد، میتواند مضر نیز واقع شود. چنان چه شده است. همه دیکتاتوریها به واسطهی ابزار است.
*- خواندن آیات و نشانههای الهی، یعنی هدفداری علم. یعنی اگر در مورد یک برگ هم مطالعه میکنیم، مانند کتابی نباشد که اول و آخرش افتاده است؛ یعنی دوری از ظاهر نگری و بصیرت بخشی. یعنی علم توأم با حکمت. و این آموزش کار انبیا و رسولان الهی است که با وحی به حکمت پیبردهاند.
*- همه این امور معلم و راهنما میخواهد و معلم باید کسی باشد که ظرفیت آن را داشته باشد، به دانشآموز کلاس اول نمیتوان جبر و مثلثات یاد داد. لذا خداوند انسان کامل را بر میگزیند و آنان را به علم وحی مجهز نموده و به سوی مردمان گسیل میدارد.
ز – در احادیث و روایات نیز مباحث بسیاری در خصوص حکمت و چرایی بعثت انبیا و گسیل رسولان مطرح شده است که از جمله آنها بیانات نورانی حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام در این مورد میباشد که فقط یک فراز از آنها به شرح ذیل ایفاد میگردد:
« ... فَبَعَثَ فيهِمْ رُسُلَهُ، وَ وَاتَرَ اِلَيْهِمْ اَنْبِياءَهُ، لِيَسْأْدُوهُمْ ميثاقَ فِطْرَتِهِ، وَ يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِىَّ نِعْمَتِهِ، وَ يَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ بِالتَّبْليغ ِ، وَ يُثيرُوا لَهُمْ دَفائِنَ الْعُقُولِ، وَ يُرُوهُمُ الاْياتِ الْمُقَدَّرَةَ ...» (نهج البلاغه، خطبه اول)
ترجمه: ... پس خداوند رسولانش را برانگيخت، و پيامبرانش را به دنبال هم به سوى آنان گسيل داشت، تا اداى عهد فطرت الهى را از مردم بخواهند، و نعمتهاى فراموش شده او را به يادشان آرند و با ارائه دلايل بر آنان اتمام حجت كنند، و نيروهاى پنهان عقول آنان را برانگيزانند، و نشانههاى الهى را به آنان بنمايانند ... .
توضیح:
آری، خداوند متعال به بشر «عقل و فطرت» داده است، اما نه تنها عقل و فطرت جهت آگاهی او به تمامی جزئیات و کلیات و حقایق عالم هستی و نیز چه باید کردها و چه نباید کردها کفایت نمیکند، بلکه چه بسا به خاطر جهل یا غلبهی نفس، به عقل و فطرت رجوع نکند و یا نداند چگونه باید آنها را بیدار و درخشان نماید و چه بسا این عقول و فطرتها که گنجینههای الهی در علم هستند، زیر خروارهای خاک دفن شوند؛ تا جایی که انسان خود نیز نداند چه گنجینهای دارد.
از اساسیترین و اصلیترین وظایف انبیا و رسولان الهی (صلوات الله علیهم اجمعین)، تذکر است، با موعظه و دلیل و راهنمایی، تا این عقلها بیدار و این میثاقها فطری متجلی گردند و انسان متوجه این دارایی خود شود و از آن بهره ببرد.
تذکر، یعنی یادآوری آن چه انسان میدانسته، اما به خاطر اشتغالات فراوان - بیدقتیها و بیتوجهیها فراموش کرده است – مثل همین عقل و فطرت پنهان شده؛ از این رو انبیا به او متذکر شده و یادآوری میکنند تا به دلایلی چون فراموشی و جهل نسبت داراییهای خود غافل نمانند و بالتبع گمراه نگردند:
« فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنتَ مُذَكِّرٌ » - پس تذكر ده (یادآوری کن و پند ده)، كه تو (به عنوان رسول) تنها تذكردهندهاى – (الغاشیه، 21)
« فَذَكِّرْ إِن نَّفَعَتِ الذِّكْرَى » - پس پند ده و يادآورى كن اگر پنددادن و يادآورى سود داشته باشد. (الأعلی، 9)
« نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ وَمَا أَنتَ عَلَيْهِم بِجَبَّارٍ فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَن يَخَافُ وَعِيدِ » (ق، 45)
ترجمه: ما به آنچه (اين كافران از تكذيب و استهزا و شرك و انكار معاد) مىگويند داناتريم، و تو بر آنها مسلّط نيستى (كه به جبر به ايمان و تسليمشان وادار نمایی)، پس آن را كه از وعده عذاب من مىترسد بدين قرآن پند ده (متذکر گردان).
کلمات کلیدی:
اعتقادی